نگاه یک روزنامهنگار به حواشی افطار اهالی رسانه با رئیس جمهور/ این همه غوغا و قیل و قال به راه افتاده، زشت نیست؟
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از پارسینه، عباس رضایی ثمرین در یادداشت خود می نویسد:
1- از ابتدا شروع کنیم؛ «احوالپرسی گرم روحانی با خانم خبرنگار هنگام افطار» دقیقاً یعنی چه؟ احوالپرسیهای اینطور جلسات رسمی الگوی نسبتاً مشخصی دارد با کمی تلورانس، روحانی در چنین جلسهای مثلا چطور با خانم خبرنگار احوالپرسی کرده که ارزش خبری داشته و اینچنین تیتر شده؟
بحث وقوع نیست، بحث امکان وقوع است. شما اینطور موقعها حس نمیکنید احتمالا کاسهای زیر نیمکاسه هست؟ به انگیزه و احتمالاً غرض و مرض خبرنویس شک نمیکنید... تا اینجایش اشکالی ندارد.
2- تفکر کثیفی هست که در آن بهتان زدن برای از میدان به در کردن مخالف مجاز است. مبانی نظری و حدیث و روایت هم تراشیدهاند برایش که موضوع صحبت نیست.
اما در این تفکر هم کثیفترین شیوه به نظرم همین بههم وصل کردن آدمها و رابطهسازیهای ناجوانمردانه است. راستش حال آدم بهم میخورد و این وسط اینکه ما منتقد تیم اطلاع رسانی دولت یا شخص پرویز اسماعیلی هستیم یا موافقش، کمترین اهمیت را دارد.
باید در مقابل این نوع پروندهسازیهای غیراخلاقی و غیرشرعی ایستاد. فرقی هم نمیکند که قربانی خبرنگار بیبیسی باشد یا روزنامهنگار اصلاحطلب یا مدیر رسانهای اصولگرا. پشت خط به خط مطلب این تفکر «ضربه زدن به مخالف به هر قیمتی» به چشم میخورد و بر سر ما چه آمده که دو رسانه از دو گرایش سیاسی متضاد، اینچنین بر یک شیوه کثیف و غیراخلاقی اتفاق نظر پیدا کردهاند؟
3- دروغ و دونگهایی که بهم بافته شده، حتی اگر انتقاد درستی در متن باشد هم آن را بیاعتبار میکند. سوابق و گرایشهای احتمالی پرویز اسماعیلی به کنار، فارغ از اینکه منتقدش باشیم یا مویدش؛ اما او که یک روزنامهنگار گمنام نیست که آدم هر دروغی را در مورد سوابقش بگوید و امیدوار باشد کسی نفهمد. اسماعیلی کی در بنیاد تعاون ناجا مسئولیت داشته که منشی شخصیاش فلانی بوده باشد یا بهمانی؟ کی ایرنا بوده که خبرنگار منتسب به خودش را آنجا برده باشد؟ و ... . از این اراجیف اینقدر هست که آدم مطمئن میشود درد نویسنده هر چه باشد دلسوزی برای سیستم اطلاع رسانی ریاست جمهوری نیست... .
4- بعدها اگر کسی بخواهد تاریخ مطبوعات این سالها را بنویسد، به نظرتان زشت نیست که این همه غوغا و قیل و قال در پی یک میهمانی افطار راه افتاده باشد؟ یک سفره افطار و یک لقمه نان این همه مهم است؟ میان این همه مشکل ریز و درشت جامعه رسانهای، دعوا باید سر این باشد که چه کسی به ضیافت افطار رئیسجمهور دعوت شده و چه کسی نشده یا مثلا چه کسی صندلیاش نزدیک رئیسجمهور بوده و توانسته عکس یادگاری بگیرد و چه کسی نتوانسته؟ زشت است به خدا.
انتهای پیام/