دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
گزارش اختصاصی آنا از نشست دانشگاه ایرانی؛

خسرو باقری: نظام ارزشیابی در دانشگاه‌های کشور متضمن بی‌اخلاقی است/ پورحسن: دانشگاه ایرانی نسبتی با ملت، زمانه و آینده ندارد

نشست دانشگاه ایرانی به میزبانی سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با حضور تنی چند از اساتید حوزه علوم اجتماعی و فلسفه برگزار شد.
کد خبر : 251398

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری آنا نشست دانشگاه ایرانی به میزبانی سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با حضور تنی چند از اساتید حوزه علوم اجتماعی و فلسفه برگزار شد.


در این نسشت که با حضور 9 تن از اساتید حوزه علوم اجتماعی و فلسفه برگزار شد هر یک از 9 استاد به ایراد سخنانی پرداخت و وضعیت اکنون دانشگاه های ما و افق پیشرویش را مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد.


در زیر گزارش تفصیلی از سخنان این اساتید را می خوانید.


خسرو باقری: نظام ارزشیابی در دانشگاه‌های کشور متضمن بی‌اخلاقی است


خسرو باقری که از اساتید تعلیم و تربیت در دانشگاه تهران است آغازگر سخنرانی بود و حرف هایش را اینگونه آغاز کرد و گفت: در تعریف اخلاق و ماهیت فعل اخلاقی اختلاف نظرهای فلسفی وجود دارد چنان که برخی بروز رفتار اخلاقی را کافی می دانند و برخی ابتنای رفتار اخلاقی بر منش اخلاقی را لازم می دانند و برخی دیگر رفتار مبتنی بر رعایت اصول عقلانی را ضروری می دانند. اما به نظر میرسد که در مورد نقض اخلاق چنین اختلاف نظر گسترده ای وجود ندارد زیرا هر کس رفتار اخلاقی یعنی شرط حدقلی اخلاقی بودن را نقض کند اخلاقی نتواند بود.


این استاد دانشگاه ادامه داد: امروزه شاهد آنیم که در دانشگاه ایران رفتارهای اخلاقی نقض می شوند چنان که کسانی نام خود را بر مقالاتی می نهند که در آنها کوششی بذل نکرده اند یعنی حق دیگران را غاصبانه از أن خود میکنند. نقض رفتارهای اخلاقی به معنای غلتیدن در ورطه بی اخلاقی است و در این تردیدی نیست.


وی گفت: هر چند بروز رفتارهای اخلاقی از منظر بسیاری از رویکردهای فلسفی برای اخلاقی بودن کافی نیست اما نقض رفتار اخلاقی به تنهایی حاکی از غیراخلاقی بودن است. اما در دانشگاههای ایران جریانی در حال شکل گیری است که غیراخلاقی بودن نقض رفتار اخلاقی را در معرض تردید قرار می دهد. این تردیدافکنی از طریق نظام مند کردن نقض اخلاق صورت می پذیرد. نقض اخلاق نظام مند به چه معناست؟ مقصود از این تعبیر این است که رفتارهای غیراخلاقی به صورت معیارهایی برای پاداش و ارتقای رتبه در یک نظام لحاظ می شوند.


باقری افزود: پیشنهاد می کند افراد را به نقض رفتارهای اخلاقی ترغیب می کند. اما به سبب نظام مند بودن و همه گیر شدن رفتارهای غیراخلاقی این رفتارها به صورت هنجار جلوه کر می شوند و افراد در انجام این رفتارها خود را ملامت نمی کنند و مورد ملامت دیگران نیز قرار نمی گیرند بلکه در مواردی که گوی سبقت را در نقض اخلاق از دیگران می ربایند مورد. تشویق نظام مند نیز قرار می گیرند. یک نمونه از این تشویق نطام مند بی اخلاقی را می توان در حمایت وزارت علوم و دانشگاهها از محققان پرتولید سراغ گرفت. محقق پرتولید کسی است که مقالات بسیار و هرچه بیشتر بهتر را به نام خود به چاپ می رساند. کسی از فرایند تولید این مقالات نمی پرسد و این که چگونه ممکن است کسی در اندک زمانی مقالات پرشمار تولید کند. اما کاوش در این امر روشن می کند که در فرایند تولید نقض اخلاق صورت می گیرد به طور مثال به این نحو که استادی دانشجویان بسیاری را به نگارش مقالات پژوهشی همراه با نام استاد وا می دارند. مالکیت بدون استحقاق. ناقض اخلاق است و این رفتار غیراخلاقی به صورت نظام مند توسط دانشگاه ها ترویج می شوند. نقض اخلاق نظام مند به شکل گیری دور باطل می انجامد.


وی گفت: در این دور باطل از سویی نظام دانشگاهی معیارهایی را به منزله ضابطه ارزیابی و تشویق و توبیخ تعیین می کند که متضمن نقض رفتارهای غیراخلاقی اند و از سوی دیگر با اجرایی شدن این معیارها. رفتارهای غیراخلاقی. به منزله هنجار تثبیت می شوند. نتیجه این دور باطل انحطاط اخلاقی. در واقعیت امر است بدون این که انحطاط محسوس باشد.


وی در پایان خاطر نشان کرد: انحطاط اخلاقی نامحسوس همچون بیماریهای خاموش عمل می کند و مرگ ناگهانی و غافلگیر کننده در پی دارد. دانشگاهیان قشر فرهیخته جامعه اند و امید است که خودآگاهی آنان بر این بیماری خاموش خود گام مهمی در درمان باشد.



پورحسن: دانشگاه ایرانی نسبتی با ملت و زمانه و آینده ندارد


در ادامه قاسم پورحسن به بیان نظراتش در باب دانشگاه ایرانی پرداخت و اینگونه شروع کرد که : رویکرد غالب در بررسی دانشگاه، سرشت و وضعیت آن و تطورات تاریخی و نیز ماهیت این نهاد در ایران ، رویکردی جامعه شناسانه یا صرفا تاریخی است. شاید بتوان گفت در میان نوشته هایی که در باره دانشگاه در ایران منتشر شده، رهیافت فلسفی اساسا بچشم نمی خورد. رویکرد نخست عمدتا و یا سراسر ، پسینی و خرد نگری است در حالیکه رهیافت دوم پیشینی و فرانگرانه است. در ایران هیچگاه دانشگاه موضوعی فلسفی نبوده و چنین دغدغه ای نیز در حال حاضر وجود ندارد. چرا تاکنون التفات فلسفی به دانشگاه نداشتیم و به دستاوردهای چنین منظری بی توجه بودیم ؟ اگر تاکید کنیم که دانشگاه ها در ایران اساسا در تصرف و مالکیت دولت است، بودجه های آن دولتی است ، برنامه ها و دروس ، کتب و ریاست ریشه در


دولت دارد، و دانشگاهها ابزاری برای دولت جهت کنترل یا تهیه اندیشه مورد نیاز و مانیفست سیاسی یا اجتماعی یا فرهنگی می باشد صرفا با رویکردی جامعه شناسانه روبرو هستیم ؛ اما چنانچه پرسش ما این باشد که دانشگاه در ایران از زمان تاسیس تاکنون در انقیاد بوده و نهاد یا به تعبیری دقیق تر ذات مستقلی نداشته اند و از این حیث بر آمده از پرسش ها ، اقتضائات و نیازهای بنیادین نیست و نسبتی حقیقی و عمیق با ملت و زمانه و آینده ندارد ، با پرسش فلسفی روبرو بوده و رهیافت بررسی و تبیین ما فلسفی خواهد بود.


پور حسن در ادامه گفت: نظریه "نزاع دانشکده ها" یک دیدگاه فلسفی در باره دانشگاه است که توسط کانت در نوشته ای با همین نام منتشر شد. یعنی دانشگاه را از منظر فلسفی نگاه کرده و دانشگاه تبدیل به موضوعی فلسفی شده است. کانت گوید ذات دانشگاه در پی صلح جهانی و روشنگری است.کشمکش فکری و نزاع های اندیشه ای دانشگاههاست که موجبات پیشرفت اجتماعی را فراهم ساخته و می تواند مانع از بروز درگیری ها و مناقشات مخرب گردد. بعبارت دیگر نزاع یا هماوردی فکری دانشکده حقوق و فلسفه تسهیل کننده صلح جهانی است و نیز نزاع های فکری میان دانشکده الهیات و فلسفه راهی به سوی روشنگری است.روشن است که چنین موقفی در باره دانشگاه یک رهیافت فلسفی است.


وی افزود: حال سخن این است که پرسش اصلی فلسفی در باب دانشگاه چیست که آنرا متمایز از پرسش های از سنخ متفاوت می کند ؟ پرسش فلسفی این است : ذات دانشگاه چیست ؟ و این ذات چگونه اثبات می شود ؟ ذات دانشگاه مفهومی ساختگی نیست بلکه بر بنیادی هستی شناسانه استوار است. آنچه سرشت دانشگاه را پدید می آورد در نسبت با دانایی ، ملت ، زمانه و آینده اش است. یعنی دانشگاه ظهور و تجلی دانایی و فهم زمانه یک ملت است. پس دانشگاه دارای بنیان حقیقی و ذات اصیل است اما این ذات اگر در انقیاد باشد ذات ظهور نمی یابد. علت عدم ظهور دانشگاه در ایران همان انقیاد است . انقیاد مانع ظهور دانایی می شود. هر گاه دانشگاه ایرانی بتواند مردم ایران ، روح ایرانی ، سرنوشت مردم ایران و آینده ایران را به سوی شکل دادن تاریخشان پیش ببرد ، ذاتش نیز ظهور می یابد. چه زمانی ذات دانشگاه اثبات می شود ؟ زمانی که دانشگاه از ذیل قدرت بیرون بیاید و برای قدرت و فرهنگ و فکر و حاکمان تصمیم بگیرد. در فهم فلسفی عمده پرسش ، معطوف به آینده است . لذا آینده ایران و سرنوشت ایران است که ذات در نسبت با آن شناخته می شود نه وضع گذشته.


پورحسن گفت: رویکرد فلسفی به دانشگاه تبیین می سازد که :


الف ) نخست آنکه دانشگاه باید برای اثباتش ، خود را بیان کند.


ب) دوم آنکه براساس بنیاد و ذاتش و نه در تصرف بودنش ، کار کند .


ج) سوم آنکه ذاتش از انقیاد بیرون آمده و در تصرف قدرت نباشد تا ذات مستقلش عیان گردد.


د) چهارم آنکه بدون نظم و ذات آکادمیک قادر نیست به اثبات نقش خود


بپردازد . با وضع کنونی دانشگاهها می توان گفت در شرایط امتناع ظهور ذات بسر می بریم.


ه) نظم حقیقی آکادمیک منجر به ظهور بینش آکادمیک می گردد اما این مهم بدون نگاه انتقادی و فرانگرانه عقلی میسر نخواهد بود.


و ) و سرانجام بینش آکادمیک به کمک نگاه نقادانه سبب شکل گیری "گاه دانایی" می گردد. سپهر یا گاه دانایی همان ذات حقیقی دانشگاه است .


این استاد رشته فلسفه گفت: اما ایران نه جغرافیا است و نه نژاد . ایران امری فلسفی است : یعنی خرد ایرانی . ایرانی ظهوراتی داشت اما به اتمام نرسید. تمامی امکان های این خرد هنوز ظهور پیدا نکرده است. می توان آنرا تجدید کرد و به پایان برد. اما تاریخ این خرد نه سپری شده است و نه پشت سر ما قرار دارد. این تاریخ، تاریخ حضور است. گذشته در معنای فلسفی نه "نه اکنون" است و نه تاریخِ بدونِ ناظر وجودی است. این تاریخ فرا پیش ما حضور دارد . همین امر سبب خواهد شد که بتوانیم در پرتو ذات اصیل دانشگاه ، والایی و عظمت این تاریخ را دوباره نشان دهیم. دانشگاه ایرانی بدون ایران آینده معنایی ندارد. به همین سبب است که نسبت حقیقی دانشگاه را با ملتش می سنجند.


وی گفت: از زمان تأسیس دانشگاه تهران تاکنون، دانشگاهها از استقلال علمی برخوردار نبوده و نتوانستند در درون نظم آکادمیک قرار بگیرند لذا نه بینش آکادمیک را ظهور دادند و نه گاه خرد را موجب شدند. دولت ها در ایران خود را مالک دانشگاه می دانند و بعبارتی دانشگاه در تصرف دولت یا قدرت سیاسی است. همه امورات دانشگاه و مقدرات آنرا دولت تعیین می کند. گاهی به بهانه عدم بلوغ ، گاهی با سکولار شمردن و ضرورت کنترل و هدایت آنها.


پورحسن گفت: نگاه به دانشگاه در ایران سراسر ابزاری است از اینرو دانشگاه برای گاه خرد تلاش نمی کند بلکه برای تامین مقاصد قدرت دست به کوشش و تقلا می زند. تعجب افزونتر آنکه حتی در حوزه خالص علمی مانند مقالات و کتب نیز همین نگاه ابزاری حاکم است. این چیزی غیر از دور ساختن دانشگاه از حقیقت و ذاتش نیست. به همین سبب است که دانشگاه بی انقیاد ( بمعنای اعم ) نداریم. دانشگاه تا مستقل نباشد دانشگاه نیست. دانشگاه ایدئولوژیک نبودش نافع تر از بودش است.چنین دانشگاهی قدرت تصمیم گیری ندارد. جهت و راهبرد ندارد. توان تولید علم را ندارد. اساسا قادر بر نقادی وضع و امورات جاری نیست بلکه یا در جهت تثبیت تلاش می کند یا وجه مدافعه گروانه دارد. استقلال دانشگاه، بیرون آمدن از انقیاد و ظهور ذات آن بنیادی ترین مسئله در دانشگاه ایرانی است.



تاجدالدین: بروز هر گونه مشکل و مسأله در امرِ دانشگاه را باید در جامعه جستجو نمود


در ادامه این سخنرانی محمدباقر تاج الدین، دکترای جامعه شناسی کاربردی و برنامه ریزی اجتماعی به سخنرانی پرداخت و گفت: روند فعلی دانشگاه ها در ایران و شرایط ناگوار و نگران کننده حاکم بر آنها از ساختار اداری و مدیریتی آن گرفته تا عملکرد استادان و دانشجویان همگی نگرانی ها و دغدغه های فراوانی را فراهم آورده که واکاوی و بررسی هر چه بیشتر پیرامون آن را ضروری نموده است. دانشگاه بنا به تعریف ساده فضای تولید علم و پژوهش در حوزه های گوناگون علمی است که از این طریق تمامی سازوکارهای دانشگاه از یک سو باید در خدمت پیشرفت های علمی و پژوهشی باشد و از سوی دیگر در خدمت پرورش سرمایه های انسانی و اجتماعی برای به خدمت گرفتن این سرمایه ها در جهت توسعه پایدار جامعه. اما نیم نگاهی به رویه ها و روندهای فعلای دانشاگاه در ایران نشان می دهد که این رویه ها و روندها چندان هم در مسیر تولید علم و در افکندن بنیان های فکری و علمی نبوده و دانشگاه به «میدان رقابتی» در جهت «کسب مدرک برای دانشجویان» و «کسب نشان دانشگاهی برای استادان" و "کسب سود و برند brandبرای مدیران» آن تبدیل شده است." دانشگاه"در ایران دچار نوعی شرایط آنومیک یا نابهنجار شده است به گونه ای که انواع آسیب های علمی، پژوهشی و حتی اخلاقی دامن گیر آن شده و اکنون بحران همه جانبه ای را تجربه می کند.


این استاد دانشگاه اضافه کرد: این که بگوییم دانشگاه شرایط نابهنجار را از سر می گذراند چه معنا و مدلولی دارد و از همه مهمتر این که ناشی از کدام شرایط اجتماعی به چنین سرنوشتی تبدیل شده است؟


وی گف: از منظر جامعه شناختی، دانشگاه یکی از سازمان ها و یا نهادهایی است که درون هر جامعه ای قرار داشته و هر تحول و تغییری در جامعه به ناگزیر دانشگاه را نیز تحت تأثیر خود قرار می دهد. پس به زبان ساده دانشگاه بیرون از جامعه و تحولات و تغییرات مثبت یا منفی آن قرار ندارد. نه تنها دانشگاه بلکه هر نهاد و سازمان دیگری نیز چنین وضعیتی را از سر می گذرانند. جامعه رو به تعالی و پیشرفت دانشگاهِ رو به تعالی و پیشرفت خواهد داشت و بالعکس.


این استادیار جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در ادامه گفت: به عبارت دیگر، مسأله از این قرار است که از آنجا که دانشگاه خود محصول جامعه و شرایط اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی است، لذا بروز هر گونه مشکل و مسأله در امرِ دانشگاه را باید در جامعه جستجو نمود. دانشگاه بیرون از جامعه قرار ندارد و محصول شرایط مطلوب یا نامطلوب جامعه ای است که درون آن قرار گرفته است. البته نمی توان و نباید از تأثیرگذاری های دانشگاه بر روی جامعه غفلت ورزید اما در هر صورت دانشگاه همچون سایر پدیده های اجتماعی درون جامعه شکل می گیرد و روندهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی می توانند دانشگاه را دچار تحولات و فراز و نشیب هایی کنند. نوشتارحاضر به دنبال پاسخ گویی به این سئوال مهم است که دانشگاه چگونه می تواند محصول شرایط اجتماعی ای باشد که در آن قرار گرفته و راه برون رفت از این مشکل کدام است؟



سراج زاده: دانشگاه برای جامعه و در خدمت نیازهای جامعه است


سیدحسین سراج زاده سخنران بعدی این نشست بود که او هم به سخنرانی پرداخت و با عنوان تبیین کژکارکردی نظام آموزش عالی ایران سخنانش را آغاز کرد و گفت: سال هاست که نظام آموزش عالی در ایران با کژکارکردی هایی رو بروست به عبارت دیگر به خوبی از عهده ایفای کارکرهای اصلی خود یا ماموریت هایی که معمولا برای این نهاد تعریف می شود بر نمی آید. کارکردهای اصلی دانشگاه آموزش و پژوهش است. در عین حال مانند هر نهاد دیگر اجتماعی ماموریت جامعه پذیری یا درونی کردن ارزشهای اجتماعی هم از کارکردهای مهم آموزش عالی است. همه این ها کارکردها برای جامعه است.


وی افزود: یعنی دانشگاه به عنوان یک نهاد اجتماعی این کارکردها را باید ایفا کند تا نیازهای خاصی از نظام اجتماعی را تامین کند و از این رو دانشگاه برای جامعه و در خدمت نیازهای جامعه است. اما آنچه در آموزش عالی ایران رخداده است، گسست این رابطه و ناکارآمدی دانشگاه در ایفای کارکردهای تعریف شده برای آن و تامین نیازهای آموزش، پژوهشی و جامعه پذیری است. در این گفتار تلاش می شود ابتدا، شواهدی از این کژکارکردی ها ارائه شود. اما این نکته هم یادآوری می شود که این کژکارکردی ویژه آموزش


عالی ایران نیست و از این حیث تقریبا تمامی نهادهای اجتماعی و به خصوص سازمان های دولتی با کژکارکردی و ناکارآمدی روبرو هستند.


این دانشیار دانشگاه خوارزمی ادامه داد: در میان علت ها اما تاکید ویژه ای بر عوامل سیاسی و اقتصادی می شود، زیرا به نظر می رسد در شرایط کنونی جامعه ایران این دو قلمرو در نظام اجتماعی از توان عاملیت و بازیگری بیشتری برخوردارند و به نوعی بر سایر عوامل سیطره دارند. تشریح مکانیسم هایی که از طریق آن عامل سیاسی و اقتصادی به کژکارکردی و ناکارآمدی آموزش عالی انجامیده است، در این گفتار دنبال خواهد شد.


گزارش: محمدرضا زمانی خطیبی



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب