اختلاف 14درصدی ایران در تعداد تکنسینها با جهان/ ایران در قعر رتبهبندی سرمایهگذاری در سرمایه انسانی
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا - پرویز پیکری: دکتر ابراهیم صالحی عمران، استاد پایه 28 و فارغالتحصیل دانشگاه باث انگلستان در رشته برنامهریزی آموزشی و عضو هیات علمی گروه علمی تربیتی دانشگاه مازندران است که اخیرا از سوی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری به سرپرستی دانشگاه فنیوحرفهای منصوب شده است.
صالحی در حوزه آموزشهای مهارتی، نقش این آموزشها در تحولات اقتصادی و اجتماعی، مهارتهای اشتغالزا، آموزش عالی و کارآفرینی، شاخصیابی کیفیت آموزش فنیوحرفهای و بهسازی منابع انسانی تجربه و کارنامه درخشانی دارد و تاکنون توانسته این تجربیات را در قالب 10 تالیف و ترجمه و بیش از 140 طرح پژوهشی و مقاله به زبانهای مختلف در اختیار مسئولان تصمیمگیر این حوزهها قرار دهد و توانسته چندین سال پیاپی به عنوان استاد و پژوهشگر برتر دانشگاه مازندران انتخاب شود.
چالشها و راهکارهای ارتقای وضعیت آموزش مهارتی در کشور و وضعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران موضوعی است که خبرنگار آنا جواب آنها را از سرپرست دانشگاه فنیوحرفهای جویا شده است، مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید:
*مجریان آموزش فنیوحرفهای در کشورمان چه نهادهایی هستند؟
در کشورمان آموزش فنی به شکلهای مختلفی ارائه میشود، یکی از آنها غیررسمی است به شکل آموزشهای کوتاهمدت و با صدور مدرک است که مربوط به سازمان فنی و حرفهای و تعدادی از دستگاهها و وزارتخانهها است، حدود 12 وزارتخانه هم این آموزشها و دورهها را برگزار میکنند. یک شکل دیگر آموزش، آموزش رسمی است، بانی اصلی آموزش رسمی و مهارتی دانشگاه فنیوحرفهای است که مدرک کاردانی و کارشناسی ارائه میدهد. یک شکل دیگر آموزشها نیز توسط دانشگاه جامع علمی کاربردی ارائه میشود و آموزشی تقریبا رسمی تلقی میشود.
دانشگاههای علمی کاردبردی باید پودمانی کار کنند و بعد تبدیل به یک مدرک رسمی شوند، یعنی خرده مشاغل مختلف را آموزش میدهند و کم کم تبدیل به یک دوره میشوند. معمولا این دورههای آموزش علمی کاربردی یکبار پذیرش و مبتنی بر نیاز به یک نیروی ماهر در یک بخش اقتصادی است. وقتی آن نیاز هم تکمیل شد آن رشته و آن دوره هم حذف میشود. آموزشهای رسمی که توسط دانشگاه فنیوحرفهای ارائه میشود برای تربیت تکنسین است.
*همه این آموزشها با چه چالشها و اشکالاتی مواجه است؟
اشکال عمده همه این آموزشهای مهارتی این است که مبتنی بر نیازهای واقعی بازا کار ممکن است نباشند. نیازهای بازار کار را هم میشود در حرفهها و مشاغل شناسایی کرد. ما باید حرفهها را بشناسیم و طبیعتا هر حرفهای هم چند شغل را در زیرمجموعه خود دارد و طبیعتا باید همه اینها را بشناسیم. همه کشورها این کار را میکنند و مشاغل کشور خود را مستمر شناسایی میکنند و بعد از شناسایی مشاغل، شایستگیها و صلاحیتهای مختلف را هم شناسایی میکنند، یعنی اینکه آن شغل خاص چه دانشی، چه مهارتی و چه نگرشی را میخواهد، مجموعه دانش، مهارت و نگرش وقتی با هم جمع میشوند شایستگی را به وجود میآورند. وقتی که شایستگی را تعریف میکنند برای آن برنامه درسی و آموزشی هم مینویسند و این برنامه در دانشگاهها و در دورههای آموزشی مختلف مبنای آموزش و مهارتآموزی قرار میگیرد. حال اینکه متاسفانه این چرخه در کشور ما نیست و اشکال عمده آموزشهای مهارتی در کشور ما در همین جا است.
رویکرد به آموزشهای مهارتی علمی نیست
ما یک کار روتین و عادی و بدون تحقیق و پژوهش انجام دادهایم در حالی که نفس کار آموزشهای مهارتی پژوهش و تحقیق است، مشاغل را شناسایی میکنند، شایستگیها را تعریف میکنند و برنامه مینویسند. بررسی میکنند کدام برنامههای درسی با چه روشهای آموزشی و با چه شیوههایی باید ارائه شود. متاسفانه رویکرد ما به آموزشهای مهارتی یک رویکرد علمی نیست. رویکرد علمی این اقتضائاتی که ذکر شد را میخواهد و وقتی رویکرد علمی نباشد، فارغالتحصلانمان وارد بازار کار نخواهند شد. ممکن است کارایی درونی داشته و دوره را کارآموز با موفقیت طی کرده باشد اما کارایی بیرونی نخواهد داشت.
بعضی از سیستمهای آموزش مهارتی مانند دانشگاه علمی کاربردی یک بار پذیرش هستند، در هر دورهای نیازی از مشاغل را شناسایی و نیروی کاری را پرورش میدهد و ممکن است آن رشته دیگر نیاز نباشد. بنابراین باید مرتب بازنگری، بررسی و جستوجو زیاد شود و مشاغل جدید شناسایی شوند این اشکال آموزش مهارتی ما است و این چالش، سیستم آموزشهای مهارتی را مقداری نارکارآمد میکند. اگر چه باز هم در مقایسه با سیستمهای آموزشی دیگر مانند دولتی این سیستم جواب میدهد.
استاد و عضو هیات علمی آموزشهای مهارتی را رمانتیک میکنند!
ما اگر تصور کنیم که هر آموزش مهارتی منتهی به بازار کار میشود این تصور اشتباهی است، این هم ساز و کار و برنامهریزی خاص خود را دارد و واقعا باید آموزشهای مهارتی را براساس اصول خاص خود انجام داد. اشکال یا چالش آموزشهای مهارتی به این سازوکارها باز میگردد.
بخش دیگر چالشها و اشکالات در درون سیستم بوده و چالش این آموزشها این است که واقعا خود این سیستمها و آموزشها باید مربی داشته باشند، یعنی باید یک آدم ماهر به روز داشته باشیم. در همه سیستمهای آموزشی و تا جایی که بنده اطلاع دارم که هم با دانشگاه فنیوحرفهای، هم سازمان فنیوحرفهای و هم دانشگاه علمی کاربردی بودهام و فعالیت کردهام اکثر اینها با چالش مربی و استادکار مواجه هستند. هنوز ما در کشورمان یک سیستم آموزش مربی درست و مناسب نداریم. وقتی ما میگوییم دانشگاه فنیوحرفهای یا علمی کاربردی بعضی تصور میکنند که عضو هیات علمی نیاز داریم، خیر اینها جواب نمیدهد، اینها آموزشهای مهارتی را رمانتیک میکند. حالت عملی بودن، کارگاهی بودن، آستینها را بالازدن، رفتن به کارخانه و آموزش دادن میخواهد و متاسفانه این چالش را هم در کشور و در این سیستم مهارتی داریم.
جای خالی فناوریهای نوین در آموزشهای مهارتی
چالش دیگر آموزشهای مهارتی مربوط به امکانات و تجهیزات است، آموزش مهارتی کارگاه و مواد مصرفی میخواهد، تجهیز کارگاه مدرن میخواهد. اکنون فناوریهای نوین و نوظهور اصلا در آموزشهای مهارتی ما سر و کلهاش پیدا نشده است. وقتی کسانی که دورههای مهارتی را طی کردهاند و آنها را به مسابقات میفرستیم و المپیادهای جهانی، میبینیم اکثرا موفق نیستند و به همین خاطر است که من این حرف را میزنم. بخش عمده این اشکال این است که هنوز دورههای آموزشی ما به روز نیست و حتی امکانات و تجهیزات هم مدرن و به روز نیستند. آموزشهای مهارتی سرمایهگذاری میخواهد، اگر فکر میکنید که همینجوری بدون برنامه و کیفیت بازهم آموزشهای مهارتی را ارائه کنیم ممکن است نتیجه نداشته باشد.
بخش آموزشهای مهارتی اساس توسعه کشورها است. دنیا اگر توسعه اقتصادی، حتی اجتماعی، سیاسی پیدا کرده است به خاطر توجه به آموزشهای مهارتی بوده است. آموزشهای مهارتی باعث توانمندی میشود، آدم ماهر قدرت سیاسی را هم به همراه میآورد. به همین خاطر این آموزشها یکی از شاخصهای اساسی توسعه در دنیا است.
اشکال سیستمهای اقتصادی و سیستمهای بیرون چالش دیگر آموزشهای مهارتی است. آنها هم باید آماده باشند، تولید ناخالص ملی ما باید خوب باشد، صنعت و خدمات باید خوب کار کنند؛ کشوری که رشد اقتصادی داشته باشد میتواند نیروی ماهر را نیز جذب کند یعنی فرصت اشتغال را هم فراهم میکند.
نبود شورایی واحد برای سازماندهی آموزشهای مهارتی
حتی مشکلات فرهنگی هم یکی از چالشهای آموزشهای مهارتی است، هنوز تعداد بسیار زیادی از خانوادهها بچههایشان را به دورههای مهارتی نمیفرستند و اینها را مشاغل دست دوم به حساب میآورند. اصلاح تفکر فرهنگی نیاز بهترشدن این وضعیت است. ما باید یک بسته را کاملا حسابشده، برنامهریزیشده، مدیریتشده با آموزشهای مختلف در دست داشته باشیم. اینها همه باید جمع شود تا آموزشهای مهارتی در کشورمان شکل بگیرد.
آموزشهای مهارتی ما مانند سایر آموزشهای آموزش عالی مقداری سازماندهی شده نیست، یک شورا یا یک سازمانی که کلیه آموزشهای مهارتی را سازماندهی کند و همه اینها را کنار هم قرار دهد و مبتنی بر نیازهای اصلی باشد نیاز است. این شورا باید تمام آموزشها را مدیریت کند و یک پکیج کاملی از آموزشهای مهارتی را به مردم عرضه کند و واقعا باید سرمایهگذاری گسترده صورت بگیرد.
متاسفانه حمایت مالی هم کم است و مطمئنا باید بیشتر از اینها باشد؛ در اروپا، معمولا کسانی که میخواهند آموزش مهارتی ببیند دولت کاملا از آنها حمایت میکند، چون این پول بعدا در درآمد فردی و در تولید برمیگردد و رشد اقتصادی را جلو میاندازد و این آموزشها بازدهی اجتماعی خیلی زیادی دارند، چون بازدهی دارد دولتها سرمایهگذاری میکنند. اگر اصول آموزش مهارتی درست شکل بگیرد یک نوع سرمایهگذاری اساسی برای رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و حتی فرهنگی خواهد بود.
*آیا سیستمی برای رتبهبندی آموزشهای مهارتی در دنیا وجود دارد؟
رتبهبندی برای آموزشهای مهارتی را جایی ندیدهام، اما شاخص توسعه سرمایه انسانی داریم، در مجمع جهانی اقتصاد شاخص توسعه انسانی تعریف شده است تا اثرات اقتصادی سرمایهگذاری در سرمایه انسانی را بررسی کنند و مهارت را به طور ویژه ندیدهاند. کشور ما متاسفانه در این زمینه وضعیت خوبی ندارد. طی بررسیهای انجام شده در بین 130 کشور دنیا با این عنوان که آموزش چه تاثیری در اقتصاد کشور دارد؟ رتبه خوبی را نداریم و متاسفانه در رتبه 130 قرار گرفتهایم.
*بهترشدن وضعیت موجود نیازمند چه اقداماتی است؟
مستلزم اصلاحات آموزشی است، ما سرمایهگذاری عمدهای را در آموزش عالی انجام دادهایم و به جای این سرمایهگذاری باید در حوزه مهارت سرمایهگذاری میکردیم تا بازدهی بیشتری داشته باشیم. دولت و بخش خصوصی باید همگی حمایت کنند. شاید آموزش عالی نیاز به این همه سرمایهگذاری نداشته باشد ولی مهارت حمایت میخواهد و بخش خصوصی هم نمیتواند وارد این آموزشها شود. کارگاه، خدمات و دستگاههای مختلف و پرهزینه میخواهد یا خانوادهها نمیتوانند این هزینهها را تقبل کنند. لذا کشور اگر به تربیت نیروی کار متخصص میاندیشد باید به فکر سرمایهگذاری در این بخش هم باشد.
*سرمایهگذاری و هزینهکردن مناسب برای بهبود وضعیت کنونی مورد تاکید شما است، اما در بودجه دانشگاهها چنین چیزی دیده نشده است و عملا نمیتواند این آرزو را محقق کند، حال اینکه تاکید زیادی بر روی سرمایهگذاری دولتی دارید، پیشنهاد شما چیست؟
من معتقدم بودجهای که به بخش آموزش عالی داده میشود رضایتبخش نیست. بودجههای جاری که داده میشود برای مصرف روزانه است. این بودجه تکافوی پژوهش، فناوریها، سرمایهگذاری ایدهها و فناوریهای جدید، فراهم کردن زیرساختها و ... نمیدهد. این بودجه جوابگوی کارکردهای مطلوب آموزش عالی نیست. کل بودجه آموزش عالی متاسفانه از بودجه برخی از شهرداریها هم کمتر است. بالاخره اگر اعتقاد به تربیت نیروی انسانی متخصص هست باید هزینه کنیم. البته هزینههای دولت بالاست و شاید آن توان لازم را نداشته باشد ولی اگر سرمایهگذاری روی آموزش، پژوهش، فناوری و تکنولوژیهای جدید صورت بگیرد توسعه پیدا خواهد کرد.
توسعه کشورهای جنوب شرقی آسیا و حتی کشورهای اروپایی به دلیل سرمایهگذاری آنها بر روی سرمایهگذاری آموزشی بوده است و نتیجه گرفتهاند وگرنه با تربیت نیروی یدی که نمیتوان کشور را توسعه داد و به جلو برد. باید نیروی فکری قوی بشود و نیروی فکری هم آموزش میخواهد و آموزش هم سرمایهگذاری لازم دارد. کیفیت هزینه دارد، درست است که ما دانشگاههایمان را زیاد کردهایم و الان 2500 دانشگاه داریم؛ از لحاظ کمی خوب رشد کردهایم و شاید این مقدار توسعه کمی لازم نبود هرچند که معتقدم این کشور باید 4 میلیون دانشجو حتما داشته باشد، باید طرح آمایش اجرا شود و دانشگاهها به گونهای تجمیع و ادغام و کنار هم قرار گیرند، این میتواند هم همافزایی ایجاد کند هم سطح رتبهبندی دانشگاهها را در دنیا بالا ببرد و هم میتوانند باعث چابکسازی و نوآوریها شود. به شکل آنچه که امروز هست، فقط هزینهها زیاد میشود.
پولی که داده میشود همه آن صرف پرداخت هزینههای برق، آب و گاز و هزینههای پرسنلی و هزینهها روزمره و جاری آموزش عالی میشود. اگر کیفیت میخواهیم باید سرمایهگذاری کنیم. من با تعداد دانشجو موافقم ولی با تعداد دانشگاه خیر؛ نباید دانشگاهها اینقدر زیاد میشدند. دانشگاهها باید با هم ادغام میشدند و این جمعیت دانشجویی کیفیتر آموزش میدیدند روی زیرساختهای دانشگاه سرمایهگذاری میکردیم، ارتباطات بینالمللی را قوی میکردیم.
دنیا 18 درصد و ایران 3 یا 4 درصد تکنسین دارند، این اشکال عمده کشور ما است
به اعتقاد من برنامههای درسی دانشگاهها باید کاملا زیرورو شود تا نوآوری صورت بگیرد. همه اینها هزینه میخواهد و نیاز به سرمایهگذاری دارد. متاسفانه این سرمایه کنونی جوابگوی آن نیازهایی که دانشگاه باید به آنها در حوزههای مختلف جواب دهد نیست. باید یه فکر اساسی کرد، بعضی از دانشگاههای باید به فکر درآمد باشند، تجاریسازی باید صورت بگیرد، ولی این مستلزم این است که ما باید رشد اقتصادی خوبی هم داشته باشیم، صنعتمان خوب کار کند. وقتی در این حوزهها میلنگیم خوب دانشگاه به تنهایی که نمیتواند کاری بکند. دانشگاه نمیتواند با شهریه گرفتن از دانشجو به یک درآمد مناسب برای فعالیتهای خود برسد.
*وضعیت دانشگاه فنیوحرفهای به عنوان مجری رسمی آموزش مهارتی چگونه است؟
دانشگاه فنیوحرفهای حدود 170 واحد در همه شهرها و استانها، 1300 کارگاه و حدود 200 هزار دانشجو دارد و خوشبختامه به نوعی از بزرگترین دانشگاه کشور هم محسوب میشود. ولی نیاز به سرمایهگذاری، بودجه و حمایت دارد. باید برنامههای درسی این دانشگاه را نو کرد، باید بر روی تربیت مربی و استادکار فعالیت کرد. در دنیا چیزی به اسم حرفهگرایی در آموزش عالی وجود دارد. این دانشگاه میتواند ماموریتگرا باشد کما اینکه الان هم هست. تکنسین و ماموریت و نیاز نیروی انسانی را جواب میدهد، دستگاههای اداری میتواند با آن ارتباط برقرار کنند و کمک کنند تا تکنسین را در جامعه گسترش بدهیم. در دنیا 18 درصد تکنسین دارند ولی ما 3 و 4 درصد هم نداریم و اشکال عمده کشور ما است.
ما از بودجه دولتی استفاده میکنیم و بخشی از درآمد خود را هم از درآمدهای اختصاصی به دست میآوریم. معمولا بودجه این دانشگاه بودجه کافی برای 200 هزار دانشجو نیست. سرانه هر دانشجو حدود 2 و نیم میلیون تومان است اما اگر بخواهیم واقعا به آن درجه آرمانی برسیم باید این سرانه افزایش پیدا کند و حداقل باید دو برابر شود.
ما نیاز داریم با بسیاری از سازمانها و آموزشکدههایی که در دنیا در آموزش تکنسین تجربههای خوبی دارند ارتباط خوبی برقرار کنیم. باید مبادله استاد و دانشجو شکل بگیرد. باید به دنیای علم و فناوری برسیم، ما به این ارتباطات بینالمللی برای افزایش سطح کیفی آموزشها نیاز داریم. زمینههایی هم وجود دارد که بتوانیم جذب دانشجویی خارجی داشته باشیم، این اتفاق هم از لحاظ مالی و هم کیفی میتواند تاثیرگذار باشد. ارتباطات بینالمللی به ما همیشه کمک میکند تا خودمان را با دنیا مقایسه کنیم، سطح خودمان را در رتبهبندیها بالا ببریم. بینالمللیسازی آموزشهای مهارتی یک امر ضروری است.
انتهای پیام/