هوشیاری در برابر فتنههای آینده
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، بهکارگیری الگوها و رهیافتهای نوین (و بهاصطلاح نرم) در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران، سابقهای به درازای سه دهه دارد. تجربه پیادهسازی الگوهای متنوع براندازی اعم از شبیخون فرهنگی، براندازی سیاسی، شکاف سازی ملی و جنگ اقتصادی نشان میدهد دشمن در حوزههای مختلف منازعه، خود را آزموده و تجربه معتنابهی را از نبرد نرم با ایران اسلامی اندوخته است. در نیمه دوم دهه 80 که روند اقتدارافزایی ایران در سطح ملی و فراملی شتاب فوقالعادهای یافته بود، مهمترین معمایی که ذهن اتاقهای فکر غربی را به خود مشغول کرده بود، دکترین مناسب برای مهار و مقابله با این روند بود.
پس از وقوع فتنه 88، شمای کلی از گسلهای اجتماعی که برای دشمن فرصتآفرین تلقی میشد، رخ نشان داد و فتنه گران، نشانی دقیقی از محل مناسب برای فتنهانگیزیهای آتی را به دشمن دادند. وجود گسلهای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در جامعه فضایی را برای ایجاد تقابلهای تصنعی و هدایت و اجرای پروژه شکاف ملی فراهم میآورد. بر همین اساس مدل «فشار-تحریم» با نسل جدیدی از تحریمهای گسترده (که اصطلاحاً تحریمهای فلجکننده خوانده شد) در دستور کار قرار گرفت. هوشمندی رهبری در تاکتیک «نرمش قهرمانانه» عملاً مدلی را که میتوانست به سازش و تسلیم منتهی گردد، خنثی و در قالب تجربه عبرتآموز «برجام» مهار نمود. امروزه هرچند بینتیجه بودن برجام و خیالی بودن میوههای آن بر همگان تقریباً روشنشده، اما کاخسفید و همپیمانان غربیاش همچنان امیدوارند از این الگو برای مهار قدرت منطقهای و بازدارندگی دفاعی جمهوری اسلامی ایران بهره بگیرند. در همین راستا الگوی «فشار، تحریم و مذاکره» همچنان در دستور کار دشمن قرار دارد.
اکنون سخن از تشدید تحریمهاست. برخلاف تحریمهای پیشین که حالت ایستا داشته و تنها بخشهای مشخصی از فعالیتهای اقتصادی و تجاری ایران را هدف میگرفتند، تحریمهای جدید (که نمونه آن در قانون کاتسا پیشبینیشده است) اولاً محدود به مبادلات بیرونی ایران نشده و تلاش میکند با مبادلات درونی جامعه ایرانی هم نفوذ و تسری یابد و ثانیاً ماهیتی شبیه ویروس دارد؛ به این معنا که سعی در بزرگ شدن، تکثیر و افزوده شدن محیط اثرگذاری خود دارد. این تحریمهای نسل جدید، این فرصت را به طراحان آن میدهد که بنا بر سلیقه بهصورت لحظهای بتوانند دامنه اثرگذاری و آماج آنرا افزایش داده و در فعالیتهای اقتصادی داخل کشور هدف نیز دخالت نمایند.
در بُعد روانی نیز، اثربخشی تحریمهای نسل جدید بهمراتب بیش از تحریمهای گذشته است. اساس اثرگذاری این تحریمها روی «تحریم هراسی» بناشده و میکوشد به «خود تحریمی داخلی» بخشهایی همچون نهادهای انقلابی و نیروهای دفاعی کشور در فضای اقتصادی ایران منجر شود. از سویی اکنون به دلیل وجود سوءمدیریت و سوءتدبیر حاد در برخی حوزهها و بخشها شاهد بروز اعتراضات طیفهای متنوعی از مردم هستیم که هرکدام البته به دنبال احقاق حق خود هستند. این روزها تجمعاتی از سپردهگذاران مالباخته مؤسسات مجاز و غیرمجاز و کارگران بیکار شده یا چند ماه حقوق نگرفته تا بازنشستگان و کشاورزانی که در تأمین معیشت خود با مشکلاتی مواجه شدهاند، در خیابانهای تهران و دیگر کلانشهرها میتوان دید. متأسفانه گاه در مقابل این مطالبات بهحق مردم که بعضاً از اقشار متوسط به پایین جامعه نیز هستند، هیچگونه پاسخ معتبری در بیان و عملکرد مسئولان نیز مشاهده نمیشود و این خود بر پیچیدگیها اوضاع میافزاید. وجود چنین بسترهای نارضایتی، محیطی مناسب برای ورود و فتنهانگیزی دشمن فراهم میآورد و احتمالاً بخشی از تلاش دشمن برای سوءاستفاده از همین اعتراضات خواهد بود.
ضلع دیگر فتنه مدنظر نظام سلطه، تلاش برای بیثباتسازی محیط داخلی و پیرامونی ایران، با استفاده از ابزارهای گوناگون در اختیار دشمن است: از جمله آن هدایت و اجرای جنگ نیابتی و تلاش برای انتقال تروریسم به داخل کشور؛ شعلهور کردن آتش اختلافات سیاسی از طریق احیای فتنه با طرح موضوعاتی همچون رفع حصر و... ؛ ایجاد شکافهای مذهبی – قومی و هدایت فعالیتهای گروهکهای تجزیهطلبانه به داخل کشور؛ القای دوگانگی در حاکمیت و اتهام افکنی بهسوی نهادهای انقلابی برای تخریب وجهه و کاهش سرمایه اجتماعی و مشغول سازی روانی و مسئله سازی کاذب برای جامعه ایرانی از طریق رسانههای نوین است.
طراحان راهبرد غرب، امیدوارند با مجموعه اقداماتی که در سناریوی جدید علیه جمهوری اسلامی ایران انجام میدهند، اولاً محیط داخلی کشور را دچار درجهای از بیثباتی و آشوبناکی نمایند که مجالی برای نقشآفرینی نظام در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا باقی نماند و ثانیاً در اثر فشار فزاینده چندوجهی ملت ایران تسلیم اراده غرب شده و تضعیف اقتدار منطقهای و دفاعی خود را در روندی مذاکراتی بپذیرند.
برای مقابله با سناریویی که اساس آن بر اختلافافکنی و تقابل درونی در جامعه و حاکمیت کشور بنانهاده شده، یک اصل اساسی وجود دارد و آن لزوم «وفاق ملی برای مقابله و همافزایی و همراستایی همه ظرفیتها برای این منظور» است. اگر چنین حالتی در سطح نخبگان و آحاد جامعه به وجود آید، خودبهخود بخشی از سناریوی دشمن ناکام میماند.
برای شکلگیری این وفاق و همافزایی لازم است، نخبگان کشور به توطئه دشمن و بسترهای آن توجه نموده و ضمن درک و شناخت عمیق از آن، مردم را از این مسئله آگاه سازند. پس از ایجاد یک شناخت فراگیر در همه لایههای اجتماعی، لازم است مجموعهای از اقدامات و فعالیتها همچون مقاومسازی هرچه بیشتر اقتصاد، توجه به گلهمندیهای اجتماعی اقشار گوناگون و برنامهریزی برای حل مشکلات معیشتی و صنفی و توجه بیشازپیش مدیران اجرایی به انجام هرچه بهتر وظایف ذاتی خویش بهمنظور کسب حداکثری رضایتمندی اجتماعی دنبال گردد.
منبع: جوان
انتهای پیام/