مدیر موزه ارمیتاژ: فرهنگ DNA ماست
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، خبرگزاری تاس در آستانه همایش فرهنگی بینالمللی - که از ۱۶ تا ۱۸ نوامبر در سنپتربورگ برگزار میشود - با «میخاییل باریسوویچ» مدیر موزه ارمیتاژ درباره برنامههای این رویداد، مسائل مربوط به موزههای خصوصی، دسترسی به نمایشگاهها برای بازدیدکنندگانی با نیازهای ویژه و ... گفتگو کرده است. وی میگوید: «ما فرهنگمان را از اجدادمان به ارث بردهایم و باید صحیح و کامل به نسلهای آینده منتقل کنیم؛ فرهنگ DNA ماست، DNA ملت و به طور کلی بشریت». متن این گفتگو که رایزنی فرهنگی ایران در روسیه آن را ترجمه و برای انتشار در اختیار مهر قرار داده، به شرح زیر است:
* «لیخاچف»، یکی از اعضای فرهنگستان، مدافع این ایده بود که فرهنگ باید درست مثل یک شخص، حقوق خود را داشته باشد. آیا شما با این گفته موافقید؟
ما فرهنگمان را از اجدادمان به ارث بردهایم و باید صحیح و کامل به نسلهای آینده منتقل کنیم؛ در عین حال این فقط یک سرگرمی نیست. اصول خود را دارد. شما نمیتوانید آثار فرهنگی را بمباران و نابود کنید. این چیزی است که انسان را در حقیقت از هوش مصنوعی متمایز میکند. این چیزها به صورت ریاضی محاسبه نمیشود. فرهنگ DNA ماست، DNA ملت و به طور کلی بشریت.
* یکی از موضوعات اصلی پنجمین همایش بینالمللی فرهنگی نیز به «حفاظت از آثار تاریخی در مناطق جنگی» اختصاص داشت. امسال این نقشمایه مورد بحث روز نیز هست. چرا این سوال امروزه تا این حد برای جامعه فرهنگی مهم است؟
این موضوع در همه ادوار بسیار اهمیت دارد. این بخشی از یک مسئله بزرگ با عنوان «حقوق فرهنگ» است. در اینجا من مصرانه میخواهم به پیمان «رویریچ» و «بیاینه حقوق فرهنگ دیمیتری لیخاچف» که در آنها درباره این موضوع بحث شده که فرهنگ حقوق خود را دارد، رجوع کنیم و لازم نیست که آنها با حقوق بشر همخوانی داشته باشند. گاهی مردم زندگی خود را میدهند برای حفظ یک اثر تاریخی فرهنگی. تصور کنید در زمان جنگ، سربازان باید به ارتفاعی بروند که در آن کلیسای قرن ۱۹ قرار دارد؛ درحالیکه مسلسلچیها هم آنجا هستند. در این شرایط فرماندهان دو راه دارند: یا کلیسا را با توپ تخریب کنند و یا حمله کنند و ارتفاع را بگیرند. من مطمئنم روزی ما بیانیه حقوق فرهنگ را به یک سند دولتی تبدیل میکنیم. لازم است که مردم بدانند شما نمیتوانید به آثار تاریخی جاودان تجاوز کنید.
* فکر میکنید چرا هنوز در خارج از کشور درباره روسیه در قالب «داستایفسکی- بالشوی تیاتر، شیشکین، واسنتسف» صحبت میکنند؟ آیا هنر معاصر روسیه میتواند به نماد روسیه در غرب تبدیل شود؟ برای این امر چه باید کرد؟
نماد کشور ما قرن بیستم است. یعنی «مالویچ» و «کاندینسکی». متاسفانه «فیلونوف» را هنوز در این لیست قرار نمیدهند، اگرچه به نظر من او یکی از بهترین نمایندگان هنر جدید ما است. «کاباکف» هم نمادی از کشور ما است، علیرغم اینکه مدتی است خارج از کشور زندگی میکند، همه مفهومگرایی او با واقعیت شوروی متولد شد. البته هنوز قضاوت در مورد هنر معاصر روسیه زود است. به قول معروف «بزرگی از دور دیده میشود». چه کسی میدانست که از داستایفسکی، داستایفسکی درمیآید، نه صرفا یک دیکنز روسی؟ اما در حال حاضر من کسی بجز کاباکف را نمیبینم که در غرب تداعیگر کشور ما باشد. من فکر میکنم ما نه تنها باید هنرمندان ملی خود را تبلیغ کنیم، بلکه باید شرایطی ایجاد کنیم که در آن معرفی آنها شکل بگیرد. بزرگترین کمک را به ترویج و حفظ هنر مدرن، موزههای خصوصی و کلکسیونرها میکنند. افراد ثروتمند با کمال میل روی آنها سرمایهگذاری میکنند.
* موضوع موزههای خصوصی در بخش «موزهها و پروژههای نمایشگاهی» مطرح شده است؟ چه موضوعات دیگری را در همایش فرهنگی مورد بحث قرار میدهید؟
ما قطعاً در مورد مسائل مربوط به موزههای خصوصی صحبت خواهیم کرد که سهم بزرگی در ترویج هنر معاصر دارند. به هر حال یک میزگرد مختص به موزههای خصوصی در جزیره نیوهلند برگزار خواهد شد. این یک نمونه درخشان از آموزش فرهنگی است، از طریق دسترسی به سرمایه خصوصی. یکی دیگر از موضوعات مهم مربوط به دسترسی، کپی کردن است. به زودی تکنیک، امکان ساخت کپیهایی را که صد در صد با اصل مطابقت دارند، ایجاد میکند. از طرفی این ترسناک است چون خطر ساخت کپیهایی برای اثر اصلی را افزایش میدهد. از طرف دیگر کپیها برای سازندگان غیرقابل تعویض هستند و وقتی با استفاده از ارزیابی مناسب، ما آنها را جعلی مینامیم، فراموش میکنیم که «رامبراند» بدون اعتراض آثار دانشجویانش را امضا کرد، درست مثل «روبنس». در قرن نوزدهم پس از تصویب بیانیه کشورهای اروپایی در مورد انتشار آثار فرهنگی در سراسر جهان، هنرمندان شروع به ساخت قالبها کردند. به لطف این امر، موزه هنرهای زیبای دولتی پوشکین، موزه ویکتوریا و آلبرت، تاسیس شد. این مبحث که چرا نیاز به ساخت کپی وجود دارد، در همایش مطرح خواهد شد.
* در این مورد، موزههای خصوصی از کمبود بازدیدکننده شکایت دارند. اما در ارمیتاژ، مثلاً در تمام طول سال مردم در صف میایستند. چگونه موزههای خصوصی میتوانند چنین محبوبیتی کسب کنند؟
اخیرا، موفقیت موزه، دیگر متمرکز بر تعداد بازدیدکنندگان آن نیست و این یک دستاورد غیرقابل انکار است. چرا که ابتداییترین روش ارزیابی کیفیت، تعداد افراد حاضر در موزه است. برای یک موزه نه تنها به دست آوردن یک میراث بلکه انتقال آن به نسلهای بعدی بسیار مهم است و وظیفه ما این است که این کار را به گونهای انجام دهیم که مردم به آسانی این هنر را درک کنند. انبوه توریستهایی که موزه لوور، موزه متروپلین و ارمیتاژ را پر میکنند تا فقط این مکانها را هم دیده باشند، نمیتوانند معیاری برای کیفیت یک موسسه فرهنگی باشند. بنابراین لازم است دقیقاً مشخص شود موزه چه تعداد بازدیدکننده را میتواند در خود جای دهد، به صورتی که همه احساس راحتی کنند. برای موزههای خصوصی ضروری است که همه چیز در دسترس باشد. آنها نیازی به تعداد بازدیدکنندگان ندارند، بلکه باید برای شهرت تلاش کنند.
* اخیراً شما مکرر درباره مسئله ظرفیت موزهها صحبت کردهاید. ارمیتاژ در این زمینه به اوج رسید؛ چهار میلیون بازدیدکننده در سال. این مسئله را چگونه حل میکنید؟ آیا ما باید ورود به موزهها را محدود کنیم یا در جریان گردشگری تغییری ایجاد کنیم؟
ما محدودیتهایی داریم؛ اولین آنها بلیط است. برخلاف بریتانیا که همه موزهها رایگان است، ورورد به ارمیتاژ هزینه دارد. این کار درست است، در غیر اینصورت مردم دیگر قدر هنر را نمیدانند. با این وجود ما امتیازاتی داریم: ورود کودکان، دانشجویان و بازنشستگان رایگان است. همچنین برای شهروندان روسیه تخفیف داریم و یک روز رایگان در ماه. اکنون ما درباره این موضوع فکر میکنیم که قیمت بلیط ورودی نسبت به هر فصل متفاوت باشد. علاوه بر این آتشنشانان هم محدودیتهای خود را دارند، تعداد بازدیدکنندگان باید حدی باشد که آتشنشانان بتوانند در صورت آتش سوزی آنها را ظرف ۵ دقیقه بیرون ببرند. این عدد برای ارمیتاژ ۷۱۱۱ نفر است.
* شما گفتید که جمعیت موزه خاص است: به علاوه توریستها، کسانی که میتوانند رایگان از ارمیتاژ بازدید کنند هم به آنجا میآیند، کودکان، دانشجویان، بازنشستگان. این وضعیت عادی است یا نیاز به انجام اقداماتی است برای اینکه گروههای دیگری از مردم از موزه بازدید کنند؟ چگونه میتوانید آنها را به موزه جلب کنید؟
کودکان مخاطبان اصلی ارمیتاژ هستند و در روز دانشجو، نمایندگان جوانان از لوستر هم آویزان هستند. آنها آماده پذیرش هر چیز جدیدی هستند. بازنشستگان هم همواره جزو بیشترین علاقه مندان به ارمیتاژ بودهاند. اگر در مورد کسانی که به ندرت به موزه میروند، صحبت کنیم، میتوان بین آنها افرادی را دید که در دهه ۹۰ درگیر کسب و کار بودند و به همین خاطر نتوانستند طعم هنر را بچشند. اکنون آنها ۴۰ تا ۵۰ ساله هستند، در آنها احساس آمادگی برای یادگیری نداریم. دقیقاً از همین افراد فعالیتهایی برای تخریب نمایشگاهها سر میزند و اعتراض علیه هر چیزی که فراتر از درکشان باشد. تحت سلطه شوروی، ما ارتش را به عنوان یک مخاطب از دست دادیم. اکنون ما به طور جدی از آنها حمایت میکنیم؛ ما برای بازدید رایگان برای کسانی که در پترزبورگ خدمت میکنند، برنامه ریزی کردهایم.
* ارمیتاژ در تابستان قراردادش را با شرکت «MehStoryTrans» مبنی بر ساخت مرحله بعدی انبار در «استارایا درونیا» فسخ کرد. چه چیزی برای شما مناسب نبود؟
ما در دنیای کلاهبردارها زندگی میکنیم. تقریباً همه شرکتهای ساختمانی سعی دارند از ما دزدی و فرار کنند و ما میخواهیم آنها را قبل از اینکه فریبمان دهند، وادار به انجام کار کنیم. اینها بازیهای خطرناکی ست. تاکنون ما از زمان جلو بودهایم و قراردادهایمان را با پیمانکاران به موقع فسخ کردهایم. برای مدتی جریمهها به طور کلی، منبع درآمد ما بود. در چنین سیستمی ما همچنان ستاد کل و انبار را ساختیم. در عین حال شرکتی که ساخت و ساز را انجام میداد، عملاً دیگر وجود ندارد. در «استارایا درونایا» ما نتوانستیم کار را به اتمام برسانیم. شرکت دیگری که موفق به ساخت پروژه بزرگ مرحله چهارم ساخت انبار مختص کتابخانه شد، پیش پرداخت یک میلیارد دلاری دریافت کرد. بعد از گذاشتن پایهها، آنها کار را متوقف کردند. این شرکت در آستانه ورشکستگی بود و اکنون عملاً وجود ندارد. بانکی هم که ضامن آنها بود، ورشکسته شد. ما قرارداد را با پیمانکار فسخ کردیم و قصد داریم از طریق دادگاه پیگیری کنیم.
* آیا موزه رقابت جدیدی برای این کار اعلام خواهد کرد؟ آیا شرایط قرارداد تغییر میکند؟
البته، این مهمترین پروژه برای ارمیتاژ است. اما کارهای ساختمانی که در موزه انجام میشود بسیار پیچیده است و شرکتهای ساختمانی معدودی آماده پذیرش آنها هستند. اکنون ما در مورد یک رقابت جدید گفتگو میکنیم و با شرکت دیگری در حال مذاکره هستیم. در فکر چگونگی بستن قرارداد با کمترین زیان هستیم.
* روی چه کسانی اصلاً هدفگذاری نمیکنید؟
تنها کسانی که جزو بازدیدکنندگان اصلی ما نیستند، توریستها هستند. ما خیلی دوستشان داریم، آنها درآمدزا هستند، به خاطر آنها ارمیتاژ درهایش را بیشتر باز میکند و ساعات کاری را طولانیتر. اما همیشه به خاطر داریم که مخاطب اصلی، آنهایی هستند که به دنبال هنر هستند و برای آن ارزش قائلند. ما افتخار میکنیم که شهروندان روسیه از ارمیتاژ دیدن میکنند. تنها ۴/۱ بازدیدکنندگان خارجی هستند. این امر ما را از موزه لوور و بریتانیا متمایز میکند.
* امروزه در جهان به طور جدی درباره گنجایش بحث میشود یعنی آشنایی افرادی که نیازها و تواناییهای خاص دارند، با موزه. آیا این موضوع مربوط به بخش شما در همایش فرهنگی است؟
خدا را شکر که امروزه این موضوع در سراسر جهان مورد توجه است. ما در مورد این واقعیت صحبت میکنیم که نیازهای ویژه به دلیل اتفاقات جدید در موزهها به وجود میآیند، که حتی برای بازدیدکنندگانی که کاملاً سالم هستند نیز مهم است. مثلاً اگر شما برچسبهایی برای افراد مبتلا به خوانشپریشی (اختلال در خواندن الفبا) تهیه کنید، بازدیدکنندگان عادی هم نوشتهها را بهتر درک خواهند کرد. درست مثل سالنی که افراد نابینا بتوانند در آن اشیا را لمس کنند، این سالن برای افراد بینا هم جالب خواهد بود.
* طبق سنت هر ساله توافقنامههای مختلفی در چهارچوب این همایش منعقد شدهاند. چه توافقهایی در چهارچوب بخش شما امسال مورد بحث خواهد بود؟
ارمیتاژ توافقنامهای برای ایجاد مرکزی در کالوگا امضا خواهد کرد. این مرکز در خانه فرماندار قرار خواهد داشت که بازسازی آن در حال حاضر آغاز شده است. همچنین ما سندی را در زمینه توسعه روابط ارمیتاژ و چین امضا خواهیم کرد و تعدادی توافقنامه با استانهای ایتالیا در مورد مبادلات وجود دارد.
* امسال، موضوعات بخش موزه و بخش «حفظ میراث فرهنگی»، تا حد زیادی همپوشانی دارند. چه چیزی در آنها مشترک است؟
شعار بخش موزه ما «حفاظت و دسترسی»، نزدیک به بخش میراث فرهنگی است. برخی معتقدند میراث فرهنگی بناهای تاریخی هستند و موزهها متعلق به حوزه تفریحیاند. بنابراین همانطور که شما هوشمندانه ذکر کردید، ما نقاط اشتراک زیادی با بخش «حفظ میراث فرهنگی» داریم.
* و کدام یک از موضوعات مشترک با «حفظ از میراث فرهنگی» در همایش منعکس خواهد شد؟
یکی از مهمترین میزگردها به «حفظ میراث فرهنگی در طول جنگ» اختصاص خواهد داشت. ما درباره سه نفر صحبت خواهیم کرد: خالد اسد نگهبان پالمیرا، جوزف اوربیلی مدیر ارمیتاژ و درباره همکار فرانسویمان در لوور در طول جنگ، با اشاره به فیلم الکساندر سوکوروف. مسائل امنیتی با انقلاب که امسال صدمین سالگرد آن را جشن میگیریم، پیوند خوردهاند که این هم یک نوع جنگ است، فاجعه است. در میزگردها ما در مورد اینکه موزهها چطور در طول جنگ غنیسازی شدند و آسیب دیدند، درحالیکه میراث فرهنگی را حفظ کردند، صحبت میکنیم. در اسمولنی میزگردی در مورد «حق ملت برای تعیین سرنوشت خود» خواهیم داشت.
* اخیرا وزیر فرهنگ فدراسیون روسیه، «ولادیمیر مدینسکی»، از اتحادیه موزهها، که سرپرستی آن با شماست، خواسته است که توصیههای مختصری برای این صنعت تنظیم شود، بر اساس «مفهوم توسعه امور موزه تا سال ۲۰۳۰». چه چیزهایی باید در آن منعکس شود؟ و نقاط روشن در مفهوم اصلی چه چیزهایی هستند؟
مفهوم مجموعهای پیچیده از استدلال به نظر میآید، با تعداد زیادی کلمه خارجی و تلاش برای اینکه به موزهها توضیح دهد چگونه فعالیت بهتری داشته باشند. در عین حال چیزهای مهم و بسیار خطرناکی جا افتادند. برای مثال: هیچ تضمینی برای حفاظت از مجموعههای موزه وجود نداشت و هیچ حرفی درباره استقلال موزهها در تصمیمگیری گفته نشد. اتحادیه موزه آماده اصلاح این مفاد است تا اصول اصلی تا ماه ژوئن در آن منتشر شود: موزه نایابترین متولی حافظه تاریخی نسلهای قبل تا بعد است؛ موزه یک حوزه خدمات اجتماعی نیست، بلکه عملکرد آموزش حفظ خاطره دولت را پیش میبرد. موزهها باید در تصمیمگیری خود استقلال داشته باشند. درآمدشان باید برای خودشان باشد، در عین حال درآمد حوزهها نباید یارانه دولتی را کاهش دهد. فضای موزهها یک جریان مشترک دارند، متشکل از قوانین مختلفی که نباید با هیچ قانون واحدی منطبق باشند. این موارد باید اعلام و کارهایی برایشان مشخص شود.
منبع: مهر
انتهای پیام/