دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
29 آبان 1396 - 11:56
روایت یک امدادگر از روز زلزله؛

جست‌جوی نفس‌های گرم زیر آوار سرد

«اینجا کودکی زیر آوار است»، «صدای نفس‌های همسرم را احساس می‌کنم»، «امدادگر کمک!» این‌ها جملاتی بود که رضا عباسی، عضو تیم واکنش سریع سازمان هلال احمر کرمانشاه و سایر همکارانش را از آواری به سمت آوار دیگر می‌کشاند.
کد خبر : 233237

سارا امیری، خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری آنا-در این متن رضا عباسی از دو عملیات امداد و نجات برای ما سخن می‌گوید: «یک‌شنبه شب بود که خبر تاسف‌برانگیر زلزله 7.3 ریشتری در حوالی شهر ازگله به هلال احمر اعلام شد و سریعا نیروها به محل حادثه اعزام شدند. قدرت زلزله بسیار شدید بود و خسارت‌های جانی و مالی بسیاری برجای گذاشته بود. وقتی وارد مناطق زلزله‌زده شدیم تنها صدای شیون و ناله مردم به گوش می‌رسید که گریه می‌کردند و فرزند، همسر، مادر، پدر، خواهر، بردار و سایر اعضای خانواده‌هایشان را از زیر آوار صدا می‌زدند، اما صدایی جز گریه به گوش نمی‌رسید.


هلال احمر سریعا نیروهای خود را وارد عمل کرد تا عملیات آواربرداری و امداد و نجات آغاز شود، البته مردم نیز کمک‌ می‌کردند تا عزیزانشان را زودتر از زیر آوار خارج کنند. صحنه غم‌انگیزی بود، دیدن کودکان چشم دوخته به آوار برای نجات پدر و مادرشان و مادرانی که با چشمان اشکبار به دنبال فرزندانشان به این طرف و آن طرف می‌دویدند هیچ گاه از جلوی چشمانم دور نمی‌شود.


آن شب تا صبح ما مشغول آوار برداری بودیم که خوشبختانه افراد زیادی نیز نجات پیدا کردند، اما متاسفانه تعداد زیادی نیز زیر سنگینی آوار جان باخته بودند. اعلام خبر فوت افراد محبوس شده زیر آوار به بازماندگان برایمان بسیار سخت بود، اما تا آنها به دستان و چشمان ما نگاه می‌کردند متوجه می‌شدند که عزیزشان فوت کرده در همین لحظه صدای ناله و شیون بلند می‌شد، اما ما باید به گونه‌ای عمل می‌کردیم که دقتمان قربانی احساساتمان نشود تا بتوانیم افراد بیشتری را نجات دهیم. وقتی یک نفر زنده از آوار بیرون می‌آمد چراغ امید در دلمان روشن می‌شد و با انگیزه و تلاش بیشتر به کارمان ادامه می‌دادیم.


آن شب را به سختی به سحر رساندیم. یکباره متوجه شدم آقایی به دنبال همسرش زیر آوار می‌گردد سریعا با همکارانم برای امدادرسانی به محل حادثه رفتیم. نقشه خانه و آخرین لحظه‌ای که همسرش را دیده بود سوال کردیم تا بر اساس آن عملیات آواربرداری را آغاز کنیم. ابتدا کار را از مناطقی که احتمال می‌دادیم همسر این خانه که سه ماهه نیز باردار بود آنجا باشد، آغاز کردیم بعد از چند ساعت عملیات آوار برداری به یکبار آن آقا فریاد زد، صدای همسرم را می‌شنوم ما سریعا به همان محل رفتیم و خاک‌برداری را با ایمنی کامل انجام دادیم تا آوار فروکش نکند در همین حال خانم فریاد زد «حالش خوبه است» و دچار شکستگی نشده فقط کمی درد در ناحیه شکم احساس می‌کند. امدادگران از او خواستند تکان نخورد تا خاک و آوار فروکش نکند و سپس با همکاری نیروهای ارتش خانم باردار را نجات دادیم. خوشبختانه خانم سالم بود و فقط کمی از ناحیه گردن دچار کوفتگی شده بود و سریعا به بیمارستان انتقال یافت.


آن مرد با دیدن همسرش و شنیدن خبر سلامتی فرزندش بسیار خوشحال شد، خوشحالی در چشمان او بیش از غم زلزله‌زده بود.


نجات کودک سه ساله از زیر آوار


پس از اتمام عملیات آواربرداری من مسئول توزیع شیرخشک، پوشک و ... به بچه‌ها شدم برای همین ابتدا سرشماری از منطقه را انجام دادم که در همین حین متوجه شدم یک کودک حدوداً 3 سه ساله زیر آوار مانده است، نمی‌دانستم بعد از این مدت کودک هنوز زنده است یا خیر، ولی سریعا خود را به محل حادثه رساندم. به محض رسیدن متوجه شدم خوشبختانه همکارانم سریع‌تر از من خود را به منطقه رسانده و کودک را صحیح و سالم از زیر آوار خارج کردند.


این کودک که پس از 14 ساعت از زیر آوار صحیح و سالم خارج شده بود به آغوش خانواده بازگشت و تلخی زلزله‌ را به کام خانوادش شیرین کرد.


من بارها به عیات این کودک و خانم باردار رفتم، خوشبختانه تاکنون هیچ یک دچار مشکل خاصی نشده‌اند.»


بر اساس این گزارش، مورخ 22 آبان (یک‌شنبه) ساعت 21:48 زمین‌لرزه‌ای به بزرگی 7.3 ریشتر ازگله واقع در استان کرمانشاه را لرزاند. متاسفانه این زمین لرزه خسارت‌های جانی و مالی فراوانی برجای گذاشت به گونه‌ای که تاکنون 437 نفر در این حادثه جان باختند و حدود یک هزار نفر مصدوم شده‌اند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب