دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

پای دغدغه های هشتاد سالگی لوریس چکناواریان

لوریس چکناواریان یکی از هنرمندان سرشناس عرصه موسیقی است. او علاوه‌بر آهنگسازی و ‌رهبری ارکستر، نقاش نیز هست. این هنرمند پیشکسوت در جایگاه آهنگسازی، تا امروز در کارنامه خود نگارش و ساخت آثار متعددی مشتمل بر ‌اپرا، سمفونی، موسیقی کر، ‌موسیقی مجلسی، ‌موسیقی باله، پیانو و خوانندگی را ثبت کرده است.
کد خبر : 228995

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، لوریس چکناواریان یکی از هنرمندان سرشناس عرصه موسیقی است. او علاوه‌بر آهنگسازی و ‌رهبری ارکستر، نقاش نیز هست. این هنرمند پیشکسوت در جایگاه آهنگسازی، تا امروز در کارنامه خود نگارش و ساخت آثار متعددی مشتمل بر ‌اپرا، سمفونی، موسیقی کر، ‌موسیقی مجلسی، ‌موسیقی باله، پیانو و خوانندگی و همچنین کنسرتوهایی برای پیانو، ‌ویولن، ‌گیتار، سلو و... را ثبت کرده است. ‌او همچنین در سال‌های اخیر، ساخت موسیقی برخی فیلم‌های سینمایی را نیز به‌عهده داشته است. این هنرمند طی روزهای اخیر به بهانه سالگرد تولد 80 سالگی‌اش، تمام آثار موسیقایی خود را طی مراسمی به موزه موسیقی ایران اهدا کرد. با او در مورد فعالیت‌های اخیرش در دفتر روزنامه «فرهیختگان» به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
اگر بخواهم به تازه‌ترین فعالیت شما اشاره‌ای داشته باشم باید از سمفونی دفاع مقدس حرف بزنم که ظاهرا به تازگی به مراحل پایانی رسیده است. درباره این اثر توضیح می‌دهید؟


ساخت این سمفونی را به تازگی به پایان برده‌ام، ولی هنوز حتی اسپانسر هم ندارد. این سمفونی 13 موومان دارد که هر موومان آن با نگاهی به سال‌های جنگ از شروع تا پایان نوشته شده است. البته این را می‌دانم که این سمفونی هم به تبع دیگر کارهای من، راه طولانی تا اجرا شدن در پیش دارد.
یک سمفونی مانند این اثر چقدر هزینه لازم دارد تا به اجرا دربیاید؟


نزدیک یک میلیارد تومان، چون اجرای این سمفونی نیازمند ارکستر و گروه کر بزرگ است. حالا شاید مطرح کردن این رقم نزد اسپانسرها رقم بالایی باشد، ولی واقعیت این است که در کشورهای دیگر برای اجرای آثار فاخر، به مراتب بیشتر از این هزینه می‌شود.
طی روزهای اخیر در گفت‌وگویی که با علی رهبری مدیر سابق ارکستر سمفونیک تهران داشتم، به این مساله اشاره کرده که موسیقی ایران به‌رغم فعالیت ‌خودجوش هنرمندان دراین سال‌ها، نتوانسته جهانی شود، نظر شما دراین‌باره چیست؟


فکر می‌کنم در زمینه موسیقی سنتی پیشرفت‌های زیادی کرده‌ایم. به‌خصوص اینکه در سال‌های اخیر، بر تعداد نوازندگان و آهنگسازان موسیقی سنتی اضافه شده است و می‌بینیم در کنار رشد کمی، به لحاظ کیفی هم به پیشرفت‌های مطلوبی دست یافته‌ایم. به این معنی که هنرمندان مستعدی در عرصه موسیقی سنتی فعالیت می‌کنند. به بیان ساده‌تر، موسیقی سنتی ما غنی است. اگر در سال‌های گذشته این‌طور بود که فقط موسیقی سنتی در خدمت خواننده قرار می‌گرفت، خوشبختانه امروز این روند تغییر کرده و موسیقی از این‌ حالت که باید در خدمت صرف خواننده باشد خارج شده است. چندان که می‌بینیم تعداد کنسرت‌های تک‌نوازی و دو‌نوازی بدون بهره‌گیری از خواننده در وادی موسیقی سنتی رو به افزایش است. منتها باید بپذیریم نتوانسته‌ایم در این سال‌ها در مقایسه با کشورهای دیگر به موسیقی کلاسیک توجه زیادی داشته باشیم؛ به‌ویژه درباره ارکسترها که فعالیت آنها همیشه با فراز و فرودهای زیادی توام بوده است. مساله‌ای که در این ‌باره وجود دارد این است که پایه‌های موسیقی کلاسیک در ایران به آن شکلی که باید قوی نیست. به‌عنوان مثال ما از داشتن هنرستان‌ها و استادان موسیقی کافی در سطح بالا بی‌بهره‌ایم.


خیلی‌ها به اشتباه تصور می‌کنند گران‌ترین رشته در دنیا، طب است. درحالی که این‌طور نیست، گران‌ترین رشته موسیقی است؛ چر اکه برای هر‌ سازی همیشه یک استاد خوب لازم است. برای نمونه در ارکسترها، سازهایی چون کلارینت، ابوا، فلوت و... وجود دارند که هر کدام از این سازها، نوازندگان خود را طلب می‌کنند و متعاقبا باید استادی باشد که به آموزش و تربیت این نوازندگان بپردازد. از این رو، موسیقی گران‌ترین رشته قلمداد می‌شود. در کشورهای دیگر، ‌دولت و مردم، مخارج و هزینه‌های ارکسترها را می‌پردازند و آنها را مورد حمایت و توجه خود قرار می‌دهند یا این بخش خصوصی است که فعالیت پررنگی دارد و برای گرفتن تخفیف مالیاتی هم که شده تلاش می‌کند از برنامه‌های فرهنگی هنری حمایت مادی کند. در ایران این اتفاق کمتر افتاده است.
شاید هم یکی از دلایل اینکه ارکسترها نمی‌توانند در ایران، برخلاف کشورهای دیگر رشد و فعالیت مستمر داشته باشند این باشد که بخش خصوصی هیچ‌گاه در حوزه هنر، خاصه موسیقی فعال نبوده و ارکسترها ناچار بوده‌اند برای ادامه حیات چشم‌شان به حمایت‌های دولت باشد؟


درست است، چون دولت به آن شکلی که باید نتوانسته بودجه‌های لازم را در این زمینه در اختیار هنرمندان قرار بدهد. درحالی که اگر می‌خواهیم ارکستر خوب داشته باشیم باید دست‌کم، سالی بیش از 10 میلیارد‌تومان بودجه به آن اختصاص بدهیم. این رقم بالایی نیست، ‌چون تمام این بودجه باید صرف کارهایی چون تعلیم نوازندگان، احیای سازها در ارکستر، آوردن نوازندگان خارجی و وارد کردن آنها به ارکسترهای داخلی و... شود؛ کاری که در همه جای دنیا صورت می‌گیرد. با این ‌حال، همیشه معتقد بوده‌ام ضرورت دارد تمام هم و‌ غم ارکسترها روی نوازنده‌ها متمرکز شود. ‌همیشه معتقدم داشتن نوازنده خیلی مهم است، منظورم نوازنده‌ای است که نسبت به این حیطه دانش و اشراف کافی داشته باشد و دست‌کم 30،20 ‌سال در حیطه موسیقی فعالیت داشته باشد. ‌برای من همیشه این مساله جالب بوده که در فوتبال ایران، بازیکن و مربی‌های تراز اول از کشورهای دیگر به ایران می‌آیند تا سطح کیفی فوتبال به درجه ایده‌آل دست یابد؛ ‌ولی این امر هیچ‌وقت درباره موسیقی اتفاق نمی‌افتد.
خود شما فکر می‌کنید دلیلش چیست؟


چون کشور ما همواره پایتخت شعر و ادبیات بوده و موسیقی غالبا در خدمت شعر و ادبیات قرار گرفته است.
پس یعنی این همه فارغ‌التحصیل از دانشکده‌های موسیقی در این سال‌ها عملا نتوانسته‌اند جذب حوزه موسیقی شوند و از دردهای این وادی کم کنند؟ منظورم این است که با این حساب، خروجی دانشکده‌های موسیقی عملا راضی‌کننده نبوده است؟


بله، چون همان‌طور که در سوالات قبلی شما هم اشاره کردم، بودجه‌ کافی برای پرورش موسیقی وجود ندارد و تا زمانی که بودجه‌های لازم دراین عرصه فراهم نشود، نمی‌توان به بهبود این روند در جامعه امیدوار بود. هنرمند به نگارش یک اثر می‌پردازد، ولی این به‌تنهایی کافی نیست، بلکه ضرورت دارد قطعه نوشته‌شده، اجرا و ضبط شود. موسیقی با دیگر شاخه‌های هنری تفاوت‌های زیادی دارد. به‌عنوان مثال، وقتی شاعر شعری می‌نویسد، می‌تواند در کوتاه‌ترین بازه زمانی به انتشار آن بپردازد و مخاطب را در جریان شعری که نوشته قرار بدهد. حتی می‌تواند آن شعر را در اتوبوس هم بخواند، ولی درباره موسیقی این‌طور نیست. موسیقی نیازمند اجرا‌ست و این اجرا سازوکار و بودجه مخصوص به خود را می‌طلبد. اگر بخواهیم واقع‌بینانه نگاه کنیم، باید بگوییم در این سال‌ها توجه لازم به موسیقی از سوی مدیران فرهنگی صورت نگرفته است. نکته دیگر اینکه در همه کشورها می‌گویند: «فرهنگ، هنر و موسیقی». ولی ما به اشتباه فقط از دو عرصه فرهنگ و هنر نام می‌بریم و موسیقی را حذف می‌کنیم.


درحالی که این سه باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند؛ در همه جای دنیا این‌طور است. ‌99 درصد موسیقی علم است، حتی مشاهیری چون ابن سینا، فارابی و... هم موسیقی را یک علم قلمداد می‌کنند. ولی همیشه در ایران نسبت به ابعاد علمی موسیقی یک جور کم‌کاری و غفلت صورت گرفته است.
اگر بخواهید به درخشان‌ترین دوره ارکسترها در سال‌های گذشته اشاره کنید از دوران کدام رهبر ارکستر نام می‌برید؟


دوره فرهاد مشکات، چون معتقدم در دوره‌ای که او رهبری ارکستر‌ سمفونیک تهران را به‌عهده داشت در ساختار ارکستر تغییرات مهمی به وجود آورد و 30 درصد نوازندگان از کشورهای دیگر در ارکستر سمفونیک فعالیت می‌کردند.
در حال‌حاضر تعداد سالن‌های استاندارد موسیقی، انگشت‌شمار است. بارزترین سالن‌های موسیقی فعلی، تالار وحدت و تالار رودکی هستند، ولی هنرمندان عرصه موسیقی برای اجرا در این دو سالن هم با مشکلات زیادی از جمله پرداخت اجاره‌بهای سنگین سالن مواجهند. دیدگاه شما نسبت به این مساله چیست؟


در سال‌های گذشته، دو آرشیتکت به نام‌های اوژن آفتاندلیان و باباییان، دو سالن تالار وحدت و رودکی را ساختند. آنها علاوه‌بر این دو سالن، به ساخت سالن سنگلج نیز پرداختند. در پاسخ به سوال شما باید بگویم بدیهی است مخارج تالار وحدت بالاست و دولت بودجه کافی ندارد. در نتیجه سالن‌ها را به بنیاد رودکی تحویل داده است. طبیعی است بنیاد رودکی هم پول چاپ نمی‌کند، بنابراین سعی می‌کند از رهگذر اجاره به هنرمندان به درآمدزایی این سالن بپردازد. اگرچه به‌شخصه معتقدم در عرصه هنر نباید به بحث درآمد‌زایی اشاره شود. ولی در مملکت ما شرایط به‌گونه‌ای است که وقتی می‌خواهی در عرصه هنر گام برداری، فکر می‌کنند باید با درآمد توام باشد که طبعا این نگرش صحیحی نیست. حالا که به بحث سالن اشاره کردید باید به نکته مهمی اشاره کنم و آن اینکه تالار وحدت فقط مخصوص اجرای موسیقی ساخته شده نه تئاتر و... .
به نظر شما اینکه بخش اعظمی از اسپانسرها تمایل دارند به ‌حمایت از آثار موسیقی پاپ بپردازند تا آثار فاخر و سترگ در موسیقی اصیل ایرانی، یک آسیب نیست؟


همیشه همین‌طور بوده است. غالبا به این شکل است که اسپانسرها به سمت موسیقی پاپ می‌روند، چون برایشان با بازگشت سرمایه توام بوده است. درحالی که این بازگشت سرمایه در موسیقی کلاسیک کمتر صورت می‌گیرد. درعین‌حال این مساله فقط مختص ایران نیست. در همه جای دنیا، مردم سلایق مختلفی نسبت به موسیقی دارند. برخی موسیقی پاپ را که توام با هیجان و شادی بیشتری است دوست دارند و برخی به دیگر ژانرهای این حیطه اهمیت می‌دهند. در شغل شما هم به این شکل است. آن دسته از روزنامه‌هایی که مطالب سخیف و به قول معروف زرد چاپ می‌کنند بیشتر مورد توجه مردم قرار می‌گیرند. اما روزنامه‌هایی که مطالب جدی منتشر می‌کنند و رویکرد عمیق‌تری نسبت به رویدادهای جامعه دارند همیشه در سایه قرار می‌گیرند و به‌قول معروف فروش و تیراژشان اندک است. به تبع این مساله هم همیشه افراد دانشمند و علاقه‌مند به فرهنگ و هنر در سایه قرار گرفته‌اند.
برخی هنرمندان معتقدند سفارش‌پذیر بودن در هنر باعث می‌شود دامنه خلاقیت ذهنی هنرمند محدود شود، نظر شما چیست؟


نه، ‌چون معتقدم هنرمند موقع سفارش گرفتن می‌تواند از دو عنصر انتخاب و علاقه بهره بگیرد. طبعا اگر کاری که می‌خواهند به او سفارش ساخت بدهند با ذائقه، سلیقه و سبک کاری‌اش نزدیک نباشد نمی‌تواند آن را بپذیرد و برعکس.
با توجه به اینکه در ماه‌های اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد جدید روی کارآمده چه حرفی دارید که بخواهید در زمینه موسیقی از طریق این روزنامه منعکس شود؟


امیدوارم دولت فعلی حمایت بیشتری نسبت به هنر موسیقی داشته باشد.


منبع: فرهیختگان


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب