سود ساخت و ساز ناشی از تورم است
گروه اقتصادی خبرگزاری آنا - چالشهای بازار مسکن و نقش تعاونیهای بزرگ ساخت و ساز مسکن در این حوزه از جمله موضوعات مورد بررسی بسیاری از مجامع پژوهشی در حوزه مسکن است. در همین زمینه به سراغ مدیرعامل یکی از تعاونی های مسکن رفتیم و با وی درباره مشکلات این حوزه به گفت و گو نشستیم . دکتر مسعود جورابلو گر چه جامعه شناس است اما سال ها نقش آفرینی در اقتصاد تعاون به ویژه در عرصه مسکن، از او چهرهای صاحب نظر در این حوزه راهبردی ساخته است. وی در حال حاضر مدیر عامل شرکت تعاونی مسکن افست بوده و در این گفتگو نیز به طور خاص وضعیت بازار ساخت و ساز و چالشهای پیش رو بخش مسکن را ارزیابی نموده است.
ارزیابی کلی شما از وضع موجود بازارمسکن در کشورمان چیست؟
ساخت و ساز و تولید مسکن در کل جهان و از جمله کشور ما ناظر بر یک بازار معین و متمرکز نیست. اصلاً این عرصه را نمیتوان صرفاً یک بخش اقتصادی قلمداد کرد چرا که برآیندی از مجموعه بازارهای متعدد است که بر اقتصاد ملی اثری قابل اعتنا میگذارد. بر این اساس، بسیاری از کشورها برای ایجاد تحرک در مناسبات کلان اقتصادی خود، با یک سلسله سیاستهای حمایتی، بخش مسکن را تحریک میکنند اما در ایران این روند تاکنون بر عکس بوده یعنی بیش از آنکه بازار مسکن موثر بر اقتصاد ملی ما باشد، منفعل و متاثر از آن است.
این موضوع چرا رخ داده است؟
دلایل متعددی برای این موضوع قابل بررسی است، اما به اعتقاد من مهمترین چالش ما این است که نقش مهندسی اقتصاد در کشور ما اساساً وجود ندارد. در حقیقت جایگاه با ثباتی برای حوزه کسب و کار نداریم و در مدلهای اقتصادی به دلیل آشفتگی نظری و بحرانهای معطوف به تصمیم گیری، اتفاق نظر و وفاق جمعی به ویژه در بین نخبگان و حاکمیت در راهبرد پیشرفت وجود ندارد. بخش های مختلف اقتصادی در جایگاه حقیقی خود و همه در یک نظام منسجم قابل تعریف نیستند و نتیجه این بینظمی این است که عرصههای مختلف اقتصاد به جای آنکه اثرگذار بر اقتصاد ملی باشند، از وضعیت کوتاه مدت یک اقتصاد بیمار و پر اعجاج اثرپذیر میشوند.
خب سوالی که در اینجا به طور مشخص پیش می آید آن است که آیا بخش های مختلف اقتصادی ما از جمله مسکن می توانند در الگوی اقتصاد خصوصی یا تعاونی بخشی از مشکلات ساختاری یا چالش های مرتبط با بازار را رفع کنند؟
خیر، به این علت که اصلاً ما در فضای حرفهای، استاندارد و توسعه یافته کار نمیکنیم نه در بخش مسکن و نه در دیگر تولیدات کالا یا خدمات شاخصی جز سود و منافع شخصی چندان برای ما موضوعیت ندارد. جالب این است که ساخت و ساز توسط اشخاص حقیقی در ایران به لحاظ همین تک شاخص سود، تقریباً سازمان و نظام مرتبی دارد اما وقتی شاخص سود از فرد به منفعت جمعی ارتقا می یابد و مثلا تعاونیهای مسکن، کارفرمای ساخت و ساز میشوند، به دلیل بیانضباطی در تشکیلات و حواشی و اختلافات ناشی از حرفهای نبودن در کار تیمی همین یک شاخص هم زیر سوال میرود.
الان بیشتر تعاونیهای مسکن یا شرکتهای ساختمانی درگیر مسایلی هستند که به واسطهی آن مثل طولانی شدن زمان اجرای پروژه یا معوق ماندن تحویل واحدهای مسکونی و ... همان یک شاخص سود را هم عملاً از دست داده و به شکل زیان ده مشغول به کارند. در حالی که در جوامع توسعهیافته، مجموعی از شاخصها از جمله کیفیت تولید در کنار شاخص ارزش افزوده در محیطی حرفهای از رقابت برندها باعث میشود یک سیستم استاندارد در تولید مستقر شده و دائماً این سیستم نیز مورد بازنگری برای بهرهوری بیشتر باشد. اما ما در ایران هنوز اندر خم کوچهی سودآوری هستیم و در همین سطح هم فراز و نشیب داریم. عرصهی تولید مسکن در ایران کاملاً رویکردی سنتی دارد و به مرزهای بازار رقابتی وحرفهای حتی نزدیک هم نشده است.
البته به لحاظ سودآوری به ویژه در یک دهه گذشته به اعتقاد بسیاری ساخت و ساز جزء تولیدات دارای صرفه اقتصادی بوده است.
به هیچ وجه، آنچه باید بدانیم این است که آثار تورمی اقتصاد ملی بر بازار مسکن در یکیدو دهه گذشته، این بخش را به طور ظاهری دارای صرفه و صلاح اقتصادی کرده است. نه اینکه تمهیدات دقیق و حرفهای تولیدکنندگان این بخش در بهره وری موثر باشد. در حقیقت، تورم سالانه موجب شده که یک سازنده ناگهان با رشد جهشی ارزش ملکی پروژهی خود به یک حبابی از سود برسد. بدون آنکه هنر خاصی داشته باشد. در بعضی مقاطع ما شاهد رشد یک شبه و یا یک هفتهای قیمت ملک و مسکن بودهایم که در این شرایط نیاز به هیچ مهارتی در سودآوری و خلق ارزش افزوده وجود ندارد.
از نظر شما این مهمترین دلیل برای سنتی ماندن تولید مسکن در کشورمان باشد؟
دقیقاً، تا زمانی که یک بخش اقتصادی فقط از اقتصاد ملی اثرپذیر است و هیچ نوع اثرگذاری ندارد، خب طبیعی است که همیشه منفعل و منتظر باقی میماند و ابتکار عمل از دست آن بخش ساقط میشود. سود بالای ساخت و ساز در ایران متکی به تورم بوده و زیان آن نیز بر اساس رکود اقتصادی ملی تعیین شده است.
در چنین وضعی به نظر شما راهبرد انبوهسازی یا بهرهگیری از تعاونیهای مسکن میتواند به نفع تثبیت بازار مسکن باشد؟
حتماً چنین است، مشروط به آنکه تعاونیهای مسکن، خود یک سازمان حرفهای باشند نه اینکه در وضع موجود با این ضریب خطای بالا عمل کنند. در تعاونی مسکن باید حتماً مدیرانی دارای سابقهی کار حرفهای در بخش مسکن یا یکی از شعبههای صنعت ساختمان تصمیمگیرنده باشند نه اینکه صرفاً یکی از اعضا به صرف اینکه وقت و انرژی بیشتری دارد به کار گمارده شود. همینطور اصلا دلیلی نداشته و ندارد که تعاونیهای مسکن با تعداد اعضای خیلی زیاد شکل بگیرند و همهی اعضا هم قرار باشد در یک پروژه عظیم و درازمدت صاحب خانه گردند. یکی از مهمترین چالشهای اجرایی در تعاونیهای مسکن ما ایناست که قواره زمین، تعداد اعضا، میزان تولید واحدهای مسکونی همه زیاد و بزرگ تعریف میشود و آن وقت حجم بالایی از کار تحت فرمان مدیرانی قرار می گیرد که با اقتضائات مدیریت در سازمانهای اقتصادی به ویژه در بخش مسکن بیگانهاند. اعضا نیز در تعاونیهای مسکن به طور دقیق با الگوی حقوق و تکالیف خویش آشنایی ندارند و بعضاً با بینظمی در پرداخت حق عضویت به بحران اجرا بیکاری دامن میزنند.
انتهای پیام/