«خودم را در کوچههای اصفهان گم کردهام» منتشر شد
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، این رمان 212 صفحهای، داستان درگذشت یک نمایشنامهنویس است که در اصفهان زندگی میکند. خبر مرگ او را به خواهر دوقلویش میدهند و او خبر را باور نمیکند و در حین سفر به اهواز متوجه صحت خبر میشود.
پسازاین اتفاق، در روز تشییع جنازه آن خواهر دوقلو متوجه میشود که زخمهایی روی صورت خواهرش است و آرامآرام موضوع قتلی روشن میشود. در حقیقت خواهر او به قتل رسیده است...
آریانفر در توضیح این کتاب نوشته است: «هیچوقت فکر نمیکردم که روزی بخواهم درباره مرگ رمانی بنویسم، شاید در حوزه شعر و نمایشنامههایم این اتفاق بارها و بارها افتاده است، اما اینکه من با دختری که در حوالیِ زندگیام پرسه میزد و از جهان فقط و فقط زیباییهایش را میشناخت و هرگز با قسمتِ تاریک زندگی که همیشه مرگ در آن خُسبیده، آشنایی نداشته و ناگهان پی میبرد که سایهای که از کودکی او را تعقیب میکند جز مرگ، حضور دیگری نیست و عاقبت بُرشی از زندگیاش مرگ بینقابتر از هر روزگار خود را به او مینمایاند، سخت مرا به فکر انداخت که باید از این دختر که سالها با نگاهی عمیق به زندگی، چشم به پنجرهها دوخت که انعکاس فردا را در گمگوشههای چشم دخترک کوچکش ببیند، نوشت و نوشتم که من نیز میخواستم لابلای این تاریکی که سخت محاصرهام کرده بود، فردا را ملاقات کنم و برای هواخوری سمت ماه بروم و به ستارهها بگویم که ته خوابهاشان میشود برای صبح دست تکان داد.»
محمدرضا آریانفر؛ نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس متولد 1334 است که در حوزه نمایشنامهنویسی آثار متعددی از او روی صحنه رفته است. از جمله نمایشنامههای او میتوان به «ابریشم و آتش»، «گاهی یادم میرود که عاشقم»، «کمان ارغوانی»، «این دریا چشم کدام موج را خیس میکند»، «ستاره سال سیام» و «مکث روی ریشتر هفتم»، «زهور»، «موعود» و «لیلوا» «تیغ و ترنج» و «پیرمرد و بقچه و دوچرخه» اشاره کرد. همچنین رمانهای «رقص با توفان» و «بانویی در مه» نیز پیش از این به قلم آریانفر منتشر شدهاست.
انتهای پیام/