«نگارخانهای به وسعت یک شهر» گفتمان جدیدی میان شهر و شهروندان به تصویر کشید
به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از روابط عمومی و اموربین الملل سازمان زیباسازی شهر تهران در ابتدای این جلسه، فرزان سجودی، استادیار دانشگاه تهران با بیان اینکه بدون شک اتفاقی که افتاده از نظر حجم کار و پشتیبانی لجستیکی انتخاب آثار چاپ و نصب کار عظیمی بوده، گفت: «مجموعهای از آثار هنری که هیچ رابطه همگنی با هم ندارند از خواستگاه و مکانهای متفاوت جا به جا شده به شهر آورده شد.»
گفتمانی که سرانجام به عمل اجتماعی منجر شد
او با اشاره به اینکه اولین مفهوم کلیدی که باید در طرح به آن پرداخت جابه جا شدن، کنده شدن، منزوی کردن و مهاجرت کردن است، ادامه داد: «اثر از بافتش منزوی شده و مهاجرت کرده و در یک کلاژ عظیم شرکت کرده تا این پدیده نگارخانه شکل بگیرد.»
سجودی با بیان اینکه نکته اصلی منزوی کردن اثر از بافت تاریخی، اجتماعی و مکان دیده شدن است، افزود: «رویکردهای سنتی هستند که آثار را در قاب آن میبینند، آثار در بافتهای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی اتفاق میافتد و مکانی که اثر در آن اتفاق میافتد، بخشی از اثر است.»
آثاری داریم که از بافت تاریخی و فرهنگی خود منزوی و قطع شدهاند بدون هیچ رابطه و انسجامی در کنار هم یک توده را شکل دادند. |
او با اشاره به اینکه در این طرح ما آثاری داریم که از بافت تاریخی و فرهنگی خود منزوی و قطع شدهاند بدون اینکه هیچ رابطه و انسجامی با هم داشته باشند در کنار هم یک توده را شکل دادهاند، گفت: «این آثار کپی هستند که این کپی بودن در طرح خود یک اتفاق است، ما کپی آثار را از اصل آن جدا کرده و آن را در کلاژ نگارخانهای به وسعت یک شهر قرا میدهیم، یعنی ما با یک صورت جعلی از یک اثر روبرو هستیم که نکته قابل تاملی است.»
سجودی با اشاره به اینکه نکته سوم کلاژ بودن این طرح است، که طرح ارائه شده نشان میدهد ترکیبی که سرانجام متن عظیم شهری را درست کرده است یک کلاژ هدفمند و انتقادی باشد، افزود: «با توجه به امکاناتی که بیلبورد داشته است آثاری از همه جای دنیا جمع شده و این ویژگی کلاژ گونه را به وجود آوردهاند، کلاژهایی که کپی هستند جا به جا شدند، از جایگاه اولیه خود هجرت کردهاند و در یک فضایی که نسبت به هم بیگانه هستند، قرار گرفتهاند.»
او با تاکید بر اینکه دو راه برای تحلیل این موضوع وجود دارد که هردو راه را میتوان پیش گرفت، ادامه داد: «یک راه برای نجات این رخداد این است که این طرح را یک رخداد پست مدرن بدانیم که به این صورت آن را نجات دادهایم یعنی بگوییم یک اتفاقی که در دنیا بینظیر بوده، رویداد است و کل هنر نه تنها هنر مدرن، هنر سنتی، کاشیکی کاری، هنر مدرن ایران و دنیا و غیره در این کپی کلاژ منزوی شده از بافت تاریخی و فرهنگیاش هجو شده است.»
به گفته این استادیار دانشگاه تهران اتفاق دومی که در این زمینه رخ میدهد این است که طرح را به عنوان یک متن، محصول یک عمل گفتمانی که سرانجام به عمل اجتماعی منجر شده است بدانیم، یعنی وارد حوزه تحلیل گفتمان بشویم و بگوییم طرح یک متن است با همه ویژگیهایی که مطرح شده که به یک عمل گفتمانی منجر شده است، چگونگی تولید و توزیع متون و نقش نهادها در تولید و توزیع متون را در آن بررسی کنیم که در این میان نهاد سازمان زیباسازی شهر تهران و یک نهاد بزرگتر شهرداری تهران و تولید و توزیع زمانی که اتفاق میافتد.»
سجودی با اشاره به اینکه در موضوع جا به جایی فقط از جا به جایی اثر بر روی بیلبورد اتفاق نیفتاده است، افزود: «بیلبوردی که عادت کردهایم روی آن آگهی تبلغاتی ببینیم شاهد کپی آثار هنری و آثار هنری کلاژ شده است به این ترتیب نه میتوان ذهن را از آن رسانه کالای مصرفی پاک کنیم و نه میتوانیم آن را ندید گرفت.»
به گفته او برگزاری این رویداد به مدت ۱۰ روز خود نوعی جا به جایی است به همین دلیل من در این اتفاق با رویکرد دوم موافقم یعنی اتفاقی که در شهر میافتد محصول عملیات یک گفتمان است که برترین ویژگی آن عظمت طلبی و ایجاد توهم قابلیت از آن خود کردن همه چیز است، ۱۶۰۰ کار متفاوت که همه را شگفت زده کرده است که کارکرد گفتمانی آن تمامیت خواهی عظمت طلبانه است، یعنی من میتوانم و قدرت آن را دارم در یک روز شهر را از آن خود کنم و جنبههای دیگر این تفکر عظمت طلبانه را به تصویر بکشم طرح میگوید من میتوان جهان شما هنرمندان را از آن خود بکنم و چنین قدرتی را به شما عرضه کنم طوری که شما مرعوب این عمل گفتمانی من بشوید.»
«نگارخانهای به وسعت یک شهر» اتفاقی مبارک است
در ادامه این جلسه دکتر احمد نادعلیان، با بیان اینکه من به دلیل ماهیت زیست و رفتارم، شاهد این اتفاق نبودم و تنها ۲-۳ بیلبورد را دیدهام، گفت: «من از منظر یک جزیرهنشین که ۶-۷ ماه تهران نبوده و آمده و به یکباره با این فضا مواجه شده سخن میگویم و در نتیجه نگاه من میتواند نگاه متفاوتی باشد.»
او با اشاره به اینکه احساس میکنم زمانی که در شهر بیلبورد نصب میشود و این بیلبوردها در مقیاسهای بزرگتر در بزرگراههای شهر قرار میگیرد، باید با توجه به متوسط سرعت تردد ماشینها، با یک سرعت عمل بالا، سریعترین خوانش را ایجاد کرد، گفت: «با ذکر مثالی درباره یکی از این بیلبوردها، به این موضوع اشاره میکنم به نظر من باید با توجه به سرعت عبور افراد، باید دید که چه اثری را در کجا و با چه مقیاسی و چگونه به نمایش درآوریم.»
به گفته نادعلیان اگر من خود را جای یک نخبه بگذارم از این رویداد به وجد خواهم آمد و حس میکنم که یک هفته هم نوبت ما شد که از آن اغتشاش بصری و تمامیتخواهی کالاهای مصرفی، صرف فرهنگ شود.
این هنرمند پیشکسوت عرصه هنرهای محیطی با اشاره به اینکه باید دیده که چه دادهایم و چه چیزی در قبالش دریافت کردهایم، گفت: «اینجا است که باید قدری تامل کنیم و ببینیم که آیا سکویی که برای کالاهای خاص ایجاد شده، مناسب کالای فرهنگی و هنری نیز هست! از سوی دیگر خود را جای یک انسان عادی میگذارم و میبینم که در خوشبینانهترین شکل ممکن است افرادی را کنجکاو کند تا بیشتر بدانند.»
نادعلیان در پایان با تاکید بر حفظ حق معنوی و مادی آثار به عنوان یک رسم خوب و فرهنگی، «نگارخانهای به وسعت یک شهر» را اتفاق مبارکی برشمرد و ابراز امیدواری کرد که در آینده بتوان از این امکان برای رویدادهای فرهنگی بهتر استفاده کرد.
تهران شهر مغشوشی است
سخنران سوم این نشست، دکتر بهنام کامرانی، نقاش و پژوهشگر بود، او ضمن تشکر از دستاندرکاران برگزاری پروژه «نگارخانهای به وسعت یک شهر»، گفت: وقتی یک پدیدهای اتفاق میافتد، میشود خوانشهای متفاوتی از آن داشت که الزاما این خوانشها همگی مثبت نخواهند بود.
قرار است که این آثار هنری باعث شود که ما ۱۰ روز نبینیم که چقدر این بیلبوردها زشت هستند. |
او با اشاره به اینکه اطمینان دارم که هیچ نیت بدی پشت این کار نبوده است، افزود: «اما واقعیت این است که در ایران پدیدههای شگفت و نابهنگام، جریانساز میشوند و شاید باید چنین اتفاقی رخ دهد تا بشود دربارهاش صحبت کرد و قدمهای بعدی و درست را برداشت.»
کامرانی با بیان اینکه ما ابتدا اجازه میدهیم بیلبوردهایی با موقعیت و شکل نابجا در سطح شهر ساخته شوند و در همه حوزههای بصری دخالت کنند، ادامه داد: «بعد از این اتفاق برای آن به دنبال یک وجه اخلاقی میگردیم که این وجه اخلاقی دو بار را به دوش میکشد؛ یکی بار کار فرهنگی که رسانههای دیگر از زمان ورودشان باید انجام میدادهاند و ندادند، مثل رادیو تلویزیون که کمترین کار را در این مسیر انجام میدهند اما بسیار تاثیر گذار هستند و میتوانند مردم را به موزهها بکشانند. در عین حال قرار است که این آثار هنری باعث شود که ما ۱۰ روز نبینیم که چقدر این بیلبوردها زشت هستند. فارغ از این ماجرا باید به اغتشاش نیز اشاره کرد، تهران شهر مغشوشی است، هر جایش را که دست بزنی، یک جای دیگر خراب است حتی وقتی میخواهی چیز خوشگلی برایش تولید کنی باز به اغتشاش بصریاش کمک کردهای؛ یعنی در واقع چیزی که در این شهر زیاد دیده میشود، عناصر بصری است.»
این مدرس دانشگاه، با تاکید بر اینکه در کنار این مطالب، من نمیتوانم مواجه آنی با اثر دیوید هاکنی یا طراحی هوشنگ سیحون را در اثر عبورم، نادیده بگیرم، افزود: «این مواجه من را به شعف وا میدارد. من نمیتوانم خاطره دیدن یک اثر ونگوک را در ذهن پسر کوچکم، پاک کنم این تا آخر زندگی در ذهنش میماند. بنابراین این پدیده را میتوان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد.»
در ضرورت ورود هنر به شهر شکی نیست اما...
در ادامه این نشست، دکتر ناصر فکوهی از منظری اجتماعی و انسانشناختی، درباره این رویداد سخنرانی کرد و گفت: «من یک آسیبشناس هستم و در نتیجه کسی نباید از حرفهایم شوکه شود زیرا کار آسیبشناس پیدا کردن مسائل است.»
او با اشاره به اینکه چنین رویدادهایی جنبههای مثبت و منفی زیادی دارند و میتوان از هر سو به آن نگریست، ادامه داد: «اما آن چیزی که آسیبشناسی در هر موضوعی به دنبالش هست، این است که به آسیبها بپردازد و این به معنی نفی نکات مثبت هیچ رویدادی نیست.»
دکتر فکوهی با تاکید بر اینکه این بحث یک بحث اخلاقی نیست و ما نه به دنبال مقصر هستیم و نه به دنبال جایزهدادن به کسی، افزود: «مسئله، بررسی یک پدیده اجتماعی است و نظر دادن درباره آن. دو مسئله در اینجا باید از هم تفکیک شوند؛ یکی مسئله هنر در شهر و سیاستگذاری ورود هنر به شهر است که فکر نمیکنم کسی در زمینه ضرورت ورود هنر به شهر شکی داشته باشد، اما من با سیاستی که در حال حاضر برای ورود هنر به شهرهای ایران وجود دارد، کاملا مخالفم.»
این استاد دانشگاه تهران با طرح مثالهایی از آثار سرامیکی زیر پلها در بزرگراهها که مناسب سرعت حرکت ماشینها نیستند، ادامه داد: «اینها قابل دیدن نیستند، هدف از انتخاب چنین جایگاهی برای چنین هنری چیست؟ باید ببینیم هنر خیابانی چیست و چطور باید این هنر را وارد شهر کرد. ما میلیونها فضای مرده شهری غیر از بیلبوردها داریم که میتوانیم از آنها به عنوان محل اتفاقات هنری استفاده کنیم البته به شرطی که یک سری ترسها را کنار بگذاریم.»
این اتفاق بیشتر به سوی همزادکردن شئ هنری با شئ کالایی حرکت میکند و در نهایت به شئ کالایی ضربه نمیزند بلکه یه شئ هنری ضربه میزند. |
دکتر ناصر فکوهی با اشاره به اینکه اگر بخواهیم اشکال وحشتناکی از ورود هنر به شهرهای بزرگ و کوچک که به عنوان مجسمه و حجم مانند لکلکها، انار باز شده در میدان شهر ساوه، نخلهای الکترونیک در بندر عباس و... که موجب تخریب هنر میشوند را نادیده بگیریم، گفت: «از سوی دیگر به عنوان یک رخداد، واقعا نمیتوان حس خوب دیدن آثار هنری در شهر را نادیده گرفت.»
به گفته این استاد دانشگاه این رویداد میتواند یک شوک باشد و یک جریان فرهنگی را رقم بزند؛ اما آیا این شوک به خصوص، قدرت این کار را دارد؟ ما روی تجربیات جامعهشناسی شهری میتوانیم بگوییم، نه. این شوک بیشتر به سوی همزادکردن شئ هنری با شئ کالایی حرکت میکند و در نهایت به شئ کالایی ضربه نمیزند بلکه یه شئ هنری ضربه میزند.
انتشار زیبایی یک ارزش است
شادمهر راستین، معمار و فیلمساز، دیگر سخنران این نشست بود که به سخنرانی پرداخت و گفت: «من در حال ساختن فیلمی از «نگارخانهای به وسعت یک شهر» هستم که در شهر تهران اجرا شد. مهمترین نکته برای من در این پروژه آشنازدایی بود من همیشه دنبال این هستم که چگونه اثر هنری آشنازدا میکند و آشنازدا میشود. این موضوع من را به یک مکث میرساند که مسئله بسیار مهمی در برخورد با هنر شهری است. مثلا بدم نمیآمد که آماری از میزان تصادفی که در این مدت شده، یا میزان آدمهایی که در اثر دیدن تابلو مونه در راه مردهاند، میداشتیم.»
او با اشاره به تجربه کردن این پدیده که عرصه خیابان دیگر عرصه خیابان نباشد، بیلبورد، بیلبورد نباشد و حتی اثر هنری تنها پارچهای باشد با یک نوشته، افزود: «من هرگز چنین تجربهای را در این ابعاد نداشتهام، اینکه چگونه بیلبورد و نقاشی ماهیتهای خود را از دست دادند. پس از این مکث دیگر رفتارها عوض میشوند و من از خودم میپرسم که بعد از این اتفاق چه رفتاری صورت میگیرد.»
این هنرمند در پایان به منحصر به فرد بودن این رویداد اشاره کرد و گفت: «این پروژه در همه جای دنیا به دلایل مختلفی از اقتصادی بگیرید تا اینکه غلط است، رد شد و اولین بار در دنیا، در ایران اجرا شد. درست و غلط آن، ورای صحبت ما است. ما تنها بررسی میکنیم و من بسیار خوشحالم که در این رویداد، از هنر تقدسزدایی شد و این پرسش را دوباره مطرح کرد که آیا جایگاه تابلوی منحصر به فرد موزه است؟ گالری شخصی است؟ باید فارغ از بیلبورد بودن اینجایگاهها، به آنها نگاه کرد.»
در پایان این نشست دکتر جمال کامیاب، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران نیز به جمع حاضر در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران پیوست و طی سخنان کوتاهی، گفت: من چون از ابتدای نشست نبودم مسلما نمیتوانم به موضوعات اشاره شده بپردازم اما وظیفه دارم از این نگاهها و نقطهنظرات که قطعا میتواند در انتخاب مسیر درستتر ما را یاری کند، سپاسگزاری کنم. باید ساده و صمیمانه خدمتتان عرض کنم که گاهی ممکن است یک شخص اثری را خلق کند و بعد تحلیلهایی بشنود که به مخیلهاش خطور نکرده باشد.
او با اشاره به اینکه سازمان به دنبال این موضوع بود که اگر بتواند یک احساس خوب را هر چند برای مدت اندکی در شهروندان ایجاد کند، افزود: «نمیدانم در این هدف موفق بودیم یا خیر اما به اعتقاد من انتشار زیبایی یک ارزش است و بسیاری از مسائلی را که نصیحتهای مستقیم و برخی اقدامات دیگر نتوانسته، میآموزد.»
به گفته دکتر کامیاب شاید قضاوت مردم را باید یک مقدار جدیتر گرفت، برداشت ما از نظرات این بود که مردم این حس خوب را پیدا کردند. قطعا کاستیها در حال رصدشدن است و همین نشست هم بسیار میتواند راهگشا باشد. امیدوارم با این فعالیتها اگر قرار است این اتفاق باز هم رخ دهد به شکل بهتری اتفاق بیفتد و اگر هم نباید اتفاق بیفتد، بدانیم تا انرژی بیشتری برایش نگذاریم.
گفتنی است، در پایان این نشست حاضران در جلسه به ارائه نظرات، دیدگاهها و پرسشهای خود از طرح «نگارخانهای به وسعت یک شهر» پرداختند. در میان پرسشهای مطرحشده به موضوعهایی مانند چگونگی انتخاب آثار برای نمایش در شهر، سیاسی بودن یا نبودن اجرای این طرح و انتقاد به برخی صحبتهای سخنرانان نشست از جمله آشناییزادیی از هنر پرداخته شد.
انتهای پیام/