دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

چه کسانی طاعون داعش را از سر کشور دور کردند؟

بازدارندگی کشور از دو سو باید مورد بررسی قرار گیرد. از یکسو به خاطر خودباوری برای توانستن در ساخت انواع تسلیحات دفاعی و بازدارنده و از سوی دیگر به خاطر وجود عنصری به نام مردانگی، غیرت، پایمردی و دفاع تا آخرین قطره خون از خاک و آب و ناموس وطن. ترکیب این دو مولفه، قدرت و اقتدار کشور را در منطقه و جهان صدچندان کرده است.
کد خبر : 202798

به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا از جهان نیوز، تروریسم نمی پرسد اهل کجا و به چه آیینی هستید، تروریست ها تنها کشتن و ایجاد رعب و وحشت را می فهمند، تروریسمی که دور تا دور ایران را گرفته است.


تروریسم یک واقعیت جهانی است که دهها سیاست های بین الملل را تحت تاثیر خود قرار داده است. پروژه بدانیمش یا پدیده، فرقی نمی کند چون خون می ریزد و از ادامه خونریزی ارتزاق و ادامه حیات می دهد. تروریستی که بمبی به خود می بندد یا با اسلحه به میان مردم می آید نمی پرسد شما مهدی مهدوی کیا هستی! یا عابر پیاده و یک فرد عادی، او تو را می کشد به بدترین نحو ممکن!


آیا مهدوی کیا که زمانی یکی از بازیکنان ارزشمند تیم ملی بود، می داند در هفتم آبان 1394 در زمان برگزاری بازی فرانسه و آلمان در پاریس، عناصر داعش سه عملیات موفق در این شهر داشتند و درست زیر گوش فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه که بهمراه اشتاین مایر، وزیر خارجه آلمان در حال تماشای بازی در ورزشگاه بودند، عملیات انتحاری روی داد؟


آیا آن داعشی که قصد ورود به ورزشگاه و انفجار خود را داشت برایش اهمیت داشت که فوتبال از سیاست جداست؟! اولاند زیر گوش خود درست چند متر آن سوتر، صدای انفجار چند بمب را شنید. باور این موضوع برای کسانی که سالانه میزبان 80 میلیون گردشگر است و پاریس را یکی از امن ترین نقاط جهان می دانند، سخت بود.


ولی این یک واقعیت تلخ بود. داعش تا قلب اروپا نفوذ کرد و پس از آن اروپا صحنه ترور و ترس شد و کماکان نیز هست. چرا که تفکر داعشی در 6 سال اخیر، در جهان گسترش پیدا کرده و حامیان دو آتشه خود را دارد. تفکری که مرز نمی شناسد و قصد انتقام از انسانیت را دارد.


انتقامی که سالهاست در گوشه گو شه دنیا در حال عملیاتی شدن است اما صدای آن در پاریس، لندن، نیویورک و ... بهتر شنیده می شود. شهرهایی که برخی از آقازاده ها و فوتبالیست ها عاشق آنها هستند و داشتن گرین کارت و اقامت خود و خانواده شان برایشان افتخار است!


یا بهتر است به همسایه شمال غربی مان بپردازیم. ترکیه سه دهه است که برای جذب گردشگر تلاش می کند و سرمایه گذاری هنگفتی در این بخش کرده ولی در سه سال گذشته داعش با انجام سلسله عملیاتی در آنکارا و استانبول، کاری کرد که قیمت تورهای ایران به مقصد ترکیه تا 300 هزارتومان نیز نزول کنند. چرا که دیگر این کشور امن نبود! یعنی عنصر امنیت به دُرّ گرانبهایی تبدیل شد و درآمد 35 میلیارد دلاری آنکارا از گردشگری در چند سال اخیر به شدت کاهش پیدا کرده است.


حال ایران، کشوری با اکثریت شیعه در میان منطقه آشوب زده غرب آسیا به واقع به جزیره ای امن تبدیل شده و تروریسم، خصم دشمنان غربی، گروه های تجزیه طلب در مرزها، گروهک های تکفیری در استان های مرزی مورد حمایت عربستان و صدها نوع تهدید ریز و درشت دیگر، چندین دهه است که قصد دارند تا آرامش مردمان ایران را برهم ریزند و از هر ابزاری نیز استفاده می کنند. از زمانیکه جماعت ایرانی غرور و غیرتش را به صدام بعثی نشان داد تا به امروز هیچ کشوری نتوانسته به مرزهای کشور نزدیک شود.


بازدارندگی کشور از دو سو باید مورد بررسی قرار گیرد. از یکسو به خاطر خودباوری برای توانستن در ساخت انواع تسلیحات دفاعی و بازدارنده و از سوی دیگر به خاطر وجود عنصری به نام مردانگی، غیرت، پایمردی و دفاع تا آخرین قطره خون از خاک و آب و ناموس وطن. ترکیب این دو مولفه، قدرت و اقتدار کشور را در منطقه و جهان صدچندان کرده است.


ولی با این وجود نیز کشور شعیه نشین ایران مورد طمع و سوقصد تروریست های نئوتکفیری است.از زمان شکل گیری نئوتکفیری در افغانستان و مهاجرت به سمت عراق و سپس سوریه، یکی از اهداف اصلی تروریست های القاعده، داعش، النصره و ... ناامن سازی و حمله به ایران بوده است. از کسانی که در سال های نخست شکل گیری داعش و تروریسم در عراق و سوریه، سیاست جمهوری اسلامی برای کمک به آنها را زیر سوال می بردند و نظام بشار اسد را مورد نقد قرار می دادند، باید پرسید اگر ایران وارد بحران نمی شد و خود را در حصار ساده انگارانه حرکت های دموکراسی خواهانه و آزادی خواهانه در این دو کشور حبس می ساخت، در حال حاضر ایران چه سرنوشتی داشت؟


جریان های سیاسی و فعالینی که تزهایی در آن زمان می دادند که ایران نباید وارد معرکه شود، پس از شروع موج تروریسم در منطقه و سپس در جهان یا سکوت کردند یا به اشتباهشان اذعان کردند. ایران هدف اصلی و اولیه موج جدید تروریسم بود که تروریست های داعش و گروه های تکفیری تنها پیاده نظام پیشبرد نقشه خاورمیانه جدید بودند.


سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس به این واقعیت در خرداد 94 به خوبی در گردهمایی بزرگ جانبازان و رزمندگان استان کرمان اشاره کرده بود و بر ضرورت حفظ و استحکام مرزهای کشور در مقابل طاعون داعش تاکید داشت: "داعش طاعون و بلای بزرگ جهانی است و ما باید در برابر اعمال وحشیانه داعشی ها که با سر دادن فریاد «الله اکبر» سر می برند ایستادگی می کنیم.اگر امروز این طاعون در کشورهای همسایه سربلند کرده است باید مرزهای خود را قرنطینه کرده و به کشورهای مبتلا نیز کمک کنیم که از این آفت خلاص شوند تا به کشور ما سرایت نکند."


ایران به روش های مختلف از جمله ایجاد منطقه هشدار 40 کیلومتری با مرز 1500 کیلومتری با عراق، حملات توپخانه ای و پهبادی به مواضع داعش در اطراف مرز خسروی و جلولاء، حضور مستشاری در عراق و سوریه و تشکیل بسیج مردمی و لشکرهایی مانند فاطمیون، ترغیب نیروی نظامی روسیه برای حضور در سوریه، کمک های تسلیحاتی به کردها در کردستان خودمختار عراق، توانست به گونه ای کشور را از نفوذ داعش به این حصار امنیتی مصون دارد. با این وجود دهها تن از عناصر داعش و افرادی که در برخی از استان ها به این گروه پیوسته بودند، در داخل کشور توسط سازمان های اطلاعاتی و امنیتی دستگیر شدند.


این در حالیست که با وجود چنین حصار امنیتی و اطلاعاتی، بازهم عناصر داعش به تهران نفوذ کرده و جنایت در مجلس شورای اسلامی را رقم زدند. هرچند پاسخ تهران به این حمله کوبنده و عبرت آموز بود اما در صورت نبود پیش بینی ها و حضور در قلب بحران در سوریه و عراق، بدون شک تعداد این حملات از حساب خارج می شد و امنیت اولین قربانی داعش و داعشی ها می شد.


حساب فوتبال از سیاست باید جدا باشد در این شکی نیست اما حساب ورزش از امنیت و ارزش ها نمی تواند جدا باشد. امنیت ایران مرهون خون شهدای مدافع حرم و سیاست های کشور در مدیریت بحران در خارج از مرزهاست. مهدوی کیا و امثالهم خوب می دانند که نبود همین عنصر امنیت باعث شده تا تیم های ملی فوتبال سوریه و عراق در کشورهای دیگر مجبور به بازی باشند.


هیچ خبری از لیگ فوتبال و دیگر رشته های ورزشی در این کشورها نیست. حتی ورزشکارانی که قصد حضور در المپیک را دارند می بایست تمرینات خود را در خارج از کشور خود انجام دهند. چگونه است که یک ورزشکار ایرانی در محاسبات خود چنین موضوعاتی را در نظر نمی گیرد و با تهمت و توهین به فداکاران وطن و به بهانه حمایت از دو بازیکن فوتبال (حاج صفی و شجاعی) امنیت را بی ارزش جلوه می دهد!


بسیار اگر می توان گفت برای اینکه اگر ایران در سوریه و عراق و لبنان و .... حضور نداشت و چه سرنوشتی برای کشور رقم می خورد تا کسانی که چشم و گوش خود را بسته اند، متوجه سیاست های راهبردی و حیاتی در حفظ امنیت کشور حتی تا هزاران کیلومتر آنسوتر شوند. و چه بد موقع و ناشیانه مهدی مهدوی کیا به دفاع از دو فوتبالیستی که به ارزش های کشور پشت پا زدند، برخاست، زمانیکه قهرمان واقعی وطن، محسن حججی هنرمندانه کربلا را برای ما در این عصر تاریک و سیاست زده، به تصویر کشید و در غربت و برای دفاع از امنیت و عقیده، به دست تروریست های داعشی سر بریده شد.


کاش مهدوی کیا به یاد می آورد اگر این قهرمانان در این 4 دهه نبودند، او و بسیاری از سلبریتی ها، نه این ثروت و شهرت را داشتند و نه حتی کسی آنها را می شناخت که پست های اینستاگرامی شان مورد توجه قرار گیرد!


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب