دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
07 مرداد 1396 - 10:51
گفت‌و‌گوی تفصیلی آنا با مجید زارعیان:

آقای درخشان یک عذرخواهی به من بدهکار هستید/ جودو یک پدرخوانده دارد و آن هم رئیس فدراسیون است/ دوران تفرقه بینداز و حکومت کن گذشته

من بله قربان‌گو نیستم و با هر شرایطی کار نمی کنم و همین باعث شد که درخشان با این قضیه کنار نیاید و پروژه گذر از زارعیان را اجرا کند/ در فدراسیون جودو تنها چهار - پنج نفر از نظر مالی بردند و همه باختند/ سقوط درخشان از مسابقات جهانی رقم خواهد خورد/ در فدراسیون جودو وقتی سر کسی را بخواهند ببرند به او بال و پر می دهند و بعد حذفش می کنند.
کد خبر : 198453

فرزانه شریفی، گروه ورزشی- جودوی ایران سال‌هاست که حال و روز خوشی ندارد و دیگر نمی تواند مانند گذشته‌ افتخاراتش را تکرار کند، جودویی که در گذشته با حضور قهرمانانی چون محمود میران، آرش میراسماعیلی و مسعود حاجی‌آخوندزاده همیشه حرفی برای گفتن داشت در این سال ها دیگر خبری از افتخاراتش نیست. در حالی آسمان جودوی ایران ابری است که در مهرماه سال 95 محمد درخشان رئیس موفق دوران طلایی فدراسیون جودو دوباره سکان این فدراسیون را برعهده گرفت و همه اهالی جودو را امیدوار کرد که جودو باز هم به سال های پرافتخارش برمی‌گردد، اما با گذشت حدود 10 ماه از ریاست درخشان کهنه کار نه تنها حال و روز جودوی ایران خوب نشد،بلکه عملکرد تیم جوانان و نوجوانان در مسابقات قهرمانی آسیا و کسب ضعیف ترین نتیجه تاریخ جودو نشان داد که حال این رشته هنوز خوش نیست.


محمد درخشان البته این روزها خانه تکانی بزرگی در فدراسیون جودو آغاز کرده است. عزل و نصب ها هنوز با گذشت حدود ۱۰ ماه از ریاست او همچنان ادامه دارد به طوری که همین چند روز پیش بود که در مجمع عمومی سالیانه، تصمیم بر آن شد محمد بلوطی از سمت دبیری فدراسیون خداحافظی کند و جای خود را به موحد دانش، رئیس هیات جودو استان قزوین بدهد، همچنین صندلی نایب رئیسی نیز قرار است به فرد دیگری واگذار شود که البته هنوز نام این فرد مشخص نیست.


در این عزل و نصب ها نکته جالب توجه برکناری مجید زارعیان سرمربی تیم ملی بزرگسالان بود،بعد از آنکه تیم‌های جودو نوجوانان و جوانان ضعیف ترین نتیجه را در رقابت‌های قهرمانی آسیا به دست آورند، فدراسیون به جای پرداختن به چرایی کسب این نتیجه دست به تغییر سرمربی تیم ملی بزرگسالان جودو زد و مسئولیت بزرگسالان را به منصوری سپرد!


مجید زارعیان سرمربی سابق تیم ملی جودوی بزرگسالان با حضور در خبرگزاری آنا درباره شرایط جودوی ایران و همچنین روند برکناری اش از تیم ملی جودو صحبت کرد. او در ابتدای تاکید کرد که قصد دارد بحث در مورد وضعیت جودوی ایران را در دو موضوع مدیریتی و فنی بررسی کند، چرا که از نظر این مربی کهنه کار جودوی ایران اسیر سیاست بازی‌ها شده و همین عامل باعث شد که نفس جودو به شماره بیافتد و هر سال ضعیف تر از سال قبل نتیجه بگیرد.



متن گفت‌وگوی تفصیلی خبرنگار آنا با زارعیان در پی می‌آید:


پشت سر درخشان در گذشته مربیان بزرگی بودند که جودو ایران را متحول کردند


بعد از «مهرانی» و «یزدانی» درخشان ریاست فدراسیون را برعهده گرفت (بین سال‌های 75 تا 86) که حضور او در آن مقطع در فدراسیون، سال‌های طلایی را برای جودو رقم زد، اما نکته‌ای که همیشه از آن غافل می‌شویم این است که در همان سال‌های طلایی که ریاست فدراسیون جودو به محمد درخشان رسید چه کسانی در این رشته فعالیت می‌کردند؛ امثال یوسف‌زاده، امینی و من که شبانه روز با قهرمانان بزرگی چون آرش میراسماعیلی، رضا رودکی، محمود میران، حاجی آخوندزاده و... کار می کردیم و با توجه به اینکه در آن زمان بحث اقتصادی کشور به این صورت نبود؛ تلاش‌های شبانه روزی ما باعث شد تا قهرمانی در آسیا و سومی جهان را کسب کنیم. یک زمانی در جودوی ایران شرایط به گونه‌ای بود که باشگاه ها کار می‌کردند و خروجی آن برای تیم ملی بود، اما به مرور مشکلات مالی باعث شد تا باشگاه‌ها در سراشیبی سقوط بیفتند چرا که ورزشکاران و باشگاه‌ها به لحاظ مالی دیگر تامین نمی‌شدند و روز به روز در حال افت بودند و این تیم ملی بود که باید کار می‌کرد تا برای لیگ جودو و باشگاه‌‌ها شرایط را مهیا می‌کرد این روند همینطور ادامه پیدا کرد تا اینکه درخشان از فدراسیون جودو رفت.


افرادی هم بودند که دوست نداشتند کسب سهمیه با مجید زارعیان اتفاق بیافتد. کسب سهیمه المپیک در بین 22 نفر کار خارق العاده است آن هم در فدراسیونی که شرایطش به شدت بد بود اما من قول داده بودم که این کار را انجام دهم و پای آن هم ایستادم

روسایی که خیلی زود حذف شدند


روزی که درخشان قصد رفتن از فدراسیون را داشت من و یوسف‌زاده از او خواستیم که در آن مقطع از جودو نرود و اجازه بدهد کار ادامه پیدا کند؛ اما او در پاسخ گفت شرایط جودو روبه افول است و بهتر است که او این هواپیما را سالم به روی باند فرود بیاورد. این صحبتی بود که درخشان در پاسخ به درخواست ما مطرح کرد. در خشان در حالی تصمیم گرفت از جودو برود که وی در سال‌های آخر مدیریت خوبی در جودو نداشت و در واقع سقوط جودوی ایران از همان زمان آغاز شد اما چون گزینه دیگری نبود از درخشان خواستیم نرود. بعد از رفتن درخشان شرایط به گونه‌ای شد که سه رئیس بعدی فدراسیون نتوانستند جلوی این سقوط را بگیرند. بعد از رفتن درخشان، رضوی ریاست فدراسیون را برعهده گرفت که البته مدت ریاست او هم چندان دوامی نداشت و بعد از آن امینی در راس فدراسیون قرار گرفت اما او هم به دلیل خیلی از مسائل فدراسیونش دوام نداشت. اتفاقا من هم در زمان فدراسیون امینی از جودو جدا شدم و در وزارت ورزش مشغول به کار شدم.


در زمان ریاست امینی من مربی بزرگسالان و سرمربی جوانان بودم( اوایل سال 90) که برای اولین بار تیم 8 نفره جوانان را به مسابقات آسیایی تایلند اعزام کردیم و در همان زمان تمام ملی پوشانم مدال گرفتند و من با 8 مدال( 2طلا، 1 نقره و 5 برنز) به ایران برگشتم. در زمان ریاست فدراسیون امینی متاسفانه شخصی از ایتالیا به ایران آمد که چندان کار عملیاتی انجام نداده بود و چالش های زیادی با ورود این شخص به جودوی ایران وارد شد که با حضور این فرد سقوط جودو شدت بیشتری گرفت و بسیاری از حرمت ها هم در آن زمان شکسته شد. در آن مقطع تیم جوانان را از من گرفتند و من به همراه «جیرو» به دستور امینی رئیس فدراسیون هدایت تیم بزرگسالان را برعهده گرفتم که در آن سال نتوانستیم باهم همکاری کنیم که او از ایران رفت و من هم همان زمان از فدراسیون جدا شدم.


در زمان رستگار نشست خبری تشکیل دادند که نتیجه نگیرم


بعد از استعفای امینی هدایت فدراسیون به رستگار رسید که به همراه آرش میراسماعیلی به عنوان نایب رئیس در فدراسیون مشغول به کار شدند. آنها به مدت دو سال و خرده ای در هر مسابقه و تورنمنت با هم حضور داشتند تا اینکه در یکی از بازی های آسیایی تیم نتیجه نگرفت. آن زمان معاونت قهرمانی دکترسجادی از من خواست گزارشی در مورد عملکرد تیم تهیه کنم، در جلسه آنالیز رستگار، آخوندزاده و میراسماعیلی هم حضور داشتند و من آنالیز این مسابقات و چالش های آن را به آنها گفتم که البته خودشان هم نقاط ضعفشان را قبول کردند، بعد از این ماجرا رستگار از من خواست که هدایت تیم بزرگسالان را برعهده بگیرم که با ورود من چالش های زیادی آغاز شد چرا که روزی که من هدایت تیم را برعهده گرفتم اختیار تام خواستم و مسئولیت همه نتایجی که قرار بود کسب شود هم برعهده گرفتم.



می خواستم استعفا بدهم اما رستگار قبول نکرد


در آن زمان وضعیت مالی فدراسیون بسیار اسفبار بود. یک ماه و نیم تیم در اختیارم بود و افرادی را انتخاب کردم و عازم ترکیه شدیم، اما نتیجه خوبی نگرفتیم علتش هم این بود که من از جودو دور بودم و هیچ شناختی از جودو کاران نداشتم و ضمن اینکه شرایط مالی بدی هم داشتیم، من نمی دانستم اگر لباس جودو و بگ نامبر نداشته باشیم کوچ نمی تواند به هنگام مسابقه ورزشکارش را هدایت کند. متاسفانه تیم واقعا هیچ کدام از این امکانات را نداشت، بعد از بازگشت از ترکیه قصد استعفا داشتم اما ریاست فدراسیون (رستگار) آن را نپذیرفت و گفت ما مربی دیگری در سطح شما نداریم و همین باعث شد که تا مسابقات آسیایی بمانم اما در همان دوران هم برای من چالش زیادی درست کردند.


خدابخش (سرپرست فدراسیون) به دلیل اینکه که در آستانه انتخابات فدراسیون جودو بودیم و او نیاز داشت که ورزشکاران به او رای بدهد به همین دلیل به ورزشکارانی که در شرایط بد مالی به سر می بردند پول تزریق کرد

به عنوان نمونه در شرایطی که تنها یک و ماه و نیم بود که کارم را در تیم ملی شروع کرده‌ بودم اما نشست خبری گذاشتند که چرا تیم در عرض یک ماه و نیم در ترکیه نتیجه نگرفته است. نمی دانم در کجای دنیا از مربی یک ماه و نیمه نتیجه می خواهند؟! در دوران ریاست فدراسیون رستگار واقعا وضعیت مالی بدی فدراسیون داشت و تیم ها به شدت در مضیقه بودند.


فدراسیون مدام من را تحت فشار می گذاشت


بعد از این موضوع مسابقات آسیایی را پیش رو داشتیم که البته رستگار اعتقاد داشت تیم کامل اعزام نشود اما من خیلی اصرار کردم دلیلش هم این بود که می‌خواستم نتیجه کارم را ببینم، ضمن اینکه در مسابقات آسیایی ما در مسابقات تیمی هم شرکت کرده بودیم که وحید بنا و قاسمی نژاد هم حضور داشتند. تیم در این مسابقات تنها یک برنز گرفت اما همه به خوبی دیدند که واقعا تیم جودو نسبت به گذشته متحول شده است و جودوکاران با وجود قرعه های سختی که داشتند به دور دوم رسیدند. در آن مقطع فدراسیون مدام من را تحت فشار می گذاشت که در این مدت کم باید نتیجه بگیریم. این در حالی بود خودشان دو سه سال به هر مسابقه و تورنمنتی که رفته بودند نتیجه نگرفته بودند و حالا که تیم به من رسیده بود فقط از من نتیجه می خواستند و فرصت نمی دادند؛ در حالی که جودو ورزش دیربازده است و تا زمانی که ورزشکار خودش را بشناسد و از سرخوردگی مسابقه قبلی بیرون بیاد و دوباره انگیزه پیدا کند همه این ها به زمان نیاز داشت ولی فدراسیون و وزارت ورزش زمان نمی دادند و تنها نتیجه می خواست چرا که استارت کسب سهمیه المپیک هم خورده بود و جودو فقط باید نتیجه می گرفت تا بتواند سهمیه المپیک را بگیرد.


فشار وزارت ورزش به رستگار برای کسب سهمیه المپیک


با شرایطی که جودو داشت فدراسیون و حتی وزارت ورزش در آن مقطع فقط از من سهمیه المپیک و مدال المپیک می خواستند. با توجه به اینکه جودو چندسالی نتیجه نگرفته بود و وزارت ورزش هم فشارش بر فدراسیون برای حضور این رشته در المپیک زیاد شده بود و آن هم به این دلیل بود که جودو در دوره‌های قبل در المپیک حضور داشته و در المپیک ریو هم این اتفاق حتما باید می افتاد، از این روز فرجه‌ای سه چهار ماه به فدراسیون داده بودند که هر چه زودتر به سهمیه المپیک برسند از همین روی فدراسیون هم هدایت تیم ها را به من داد تا در فاصله سه چهار ماهه به سهمیه برسم، در صورتی که هیچ مربی جودویی در سه چهار ماه نمی تواند به سهمیه برسد و من حداقل باید سه چهار ماه با تیم کار می کردم تا بعد از آن که جودوکارانم را خوب محک زده بودم کار استارت سهمیه را آغاز می کردم. اما آنها فقط به نتیجه فکر می کردند. متاسفانه خواسته فدراسیون در یک پروسه کوتاه مدت برای نتیجه گیری معقول نبود، اما من سطح فنی خودم و جودوکارانم را می شناختم و می دانستم سعید مولایی و جواد محجوب به طور حتم سهمیه می گیرند با اینکه شرایط فدراسیون به شدت از نظر مالی بهم ریخته بود و ما حتی توانایی خرید چسب هم نداشتیم و پزشک تیم هم به دلیل عدم پرداخت حق و حقوقش رفته بود.


محجوب واقعا نخبه جودو ایران بود اما همین سیاست غلط باعث شد از جودو برود. وقتی به تیم ملی آمدم برای اینکه محجوب برگردد خیلی تلاش کردم تا انگیزه اش را برگرداندم، جواد قصد داشت به ورزش دیگری برود که پول دربیاورد

افرادی بودند که دوست نداشتند کسب سهمیه با مجید زارعیان اتفاق بیافتد


با همه این مشکلات مالی، حاشیه‌ها روز به روز بیشتر می شد چرا که افرادی بودند که دوست نداشتند من نتیجه بگیرم به همین دلیل نشست خبری در فدراسیون برگزار کردند که از طرفی کسی این نشست برگزار شد که قصدش تنها این بود که من نتیجه نگیریم. در کنار همه این مسائل افرادی هم بودند که دوست نداشتند کسب سهمیه با مجید زارعیان اتفاق بیافتد. کسب سهمیه المپیک در بین 22 نفر کار خارق العاده است آن هم در فدراسیونی که شرایطش به شدت بد بود اما من قول داده بودم که این کار را انجام دهم و پای آن هم ایستادم.


استارت اوج درگیری ها در زمان خدابخش بود


بعد از اینکه رستگار و آرش میراسماعیلی با هم درگیر شدند و وزارت ورزش هم رستگار را برکنار کرد، خدابخش به عنوان سرپرست انتخاب شد که من اصلا نمی دانم چرا او که یک کاراته کار بود باید به فدراسیون جودو می‌آمد و در دوران او بود که حاشیه های ما به اوج خود رسید. متاسفانه من به دلیل شرایط کاری که دارم به آدم ها خیلی زود اعتماد می کنم و اعتماد من به خدابخش باعث شد که او ضربه سنگینی به من بزند. او به حیطه فکری ورزشکار من (جواد محجوب، سعید مولایی) نفوذ کرد و ورزشکار را از من جدا کرد.


در مسابقات اتریش محجوب بهترین سکوی عمر ورزشی اش را به دست آورد، او اول شد و جز 22 نفر قرار گرفت، سعید مولایی هم که از قبل جزو رنکینگ 22 نفره بود. بعد از مسابقات اتریش، در آلمان هم بچه ها خوب کار کردند وسهیمه المپیک در آن مسابقات برای این دو نفر قطعی شد. وقتی فدراسیون متوجه شد کسب سهمیه المپیک قطعی شد، خدابخش (سرپرست فدراسیون) شروع به حاشیه سازی کرد و آن هم به این دلیل بود که در آستانه انتخابات فدراسیون جودو بودیم و خدابخش نیاز داشت که ورزشکار به او رای بدهد به همین دلیل به ورزشکارانی که در شرایط بد مالی به سر می بردند پول تزریق کرد. در زمان سرپرستی خدابخش من سهمیه المپیک را گرفته بودم و دیگر فدراسیون به من نیازی نداشت به همین دلیل شروع به حاشیه سازی علیه من کردند و ورزشکار را مقابل من قرار دادند به طوری که سعید مولایی و جواد محجوب هر کدام گفتند ما مربیان خودمان را می خواهیم که من هم همان زمان درگیر شدم و از فدراسیون رفتم. بعد از رفتن من هم از فدراسیون گویا درگیری بین خدابخش و دیگر افراد به وجود می آید که همین باعث شد که خدابخش هم برکنار و گواری روی کار بیاید.



مربی ازبکستانی چطور به ایران آمد؟!


در زمان المپیک که مربی ازبکستانی برای جودوکاران المپیکی آمد، این مربی را درخشان به فدراسیون معرفی کرده بود. "نصرت خان ولی اف" از طرف رئیس فدراسیون ازبکستان که در ساختار جهانی IJF مسئولیت برگزاری مسابقات را برعهده دارد و درخشان هم با او همکاری می کند به فدراسیون ایران معرفی شد. ورزشکار من را که زحمت او را برای کسب سهمیه کشیده بودم و حتی این مربی ازبکستانی را قبول نداشت، به دفتر سجادی معاون قهرمانی وزارت ورزش می کشانند که بارها جواد محجوب در مصاحبه هایش هم این موضوع را عنوان کرده بود. از او تعهد می گیرند که با این مربی کار کند. تمام این مسائل بازی سیاسی برای حذف من و نرسیدن به مدال المپیک بود چرا که من ورزشکارانم را خوب می شناختم اگر در المپیک همراه آنها بودم مطمئن بودم به مدال می‌رسیدیم. این دو ورزشکار را با مربی که زبان او را نمی دانستند و با او تمرین و بدنسازی نکرده بودند به المپیک فرستادند تنها به این دلیل که جودو با زارعیان به مدال المپیک نرسد. آرش میراسماعیلی هم یکی دیگر از قربانی‌های این بازی سیاسی بود و باید حذف می‌شد چرا که اگر ما در المپیک به مدال می رسیدیم، میراسماعیلی که نایب رئیس فدراسیون بود دوباره احیا می‌شد اما در بازی های سیاسی برنامه حذف ما چیده شده بود. در کجای دنیا مربی که سهمیه المپیک را گرفته حذف می‌کنند و اختیار تیم را به مربی می‌دهند که هیچ آشنایی از ورزشکاران تیم ملی ندارد. ورزشکار از نظر مالی تحت فشار بود و خدابخش هم دندان ورزشکار من را شمرد و نتیجه هم این شد که جودو از رسیدن به مدال المپیک باز ماند.


چه شد که درخشان دوباره رئیس فدراسیون جودو شد؟


متاسفانه درخشان جسارت حرف زدن روبه رو با آدم ها را ندارد و حرف هایش را به دیگران می گوید تا به گوش آدم ها برسد. در فدراسیون جودو همه خوب می دانند درخشان با آرش میراسماعیلی مشکل دارد. آرش یکی از قهرمانان خوب جودو است و 4 مدال جهانی در کارنامه خودش دارد که می تواند جودوی ایران را جلو ببرد اما درخشان قصد دارد به همه بگوید هیچ کس نمی تواند جودوی ایران را از این بحران خارج کند و تنها منجی جودو ایران او است. بعد از اینکه درخشان از ریاست فدراسیون کناره‌گیری کرد عضو هیات رئیسه سه فدراسیون بود. اگر او قصدش خدمت بود چرا در زمان روسای قبلی که او عضو هیات رئیسه آنها بوده هیچ کمکی به فدراسیون جودو نکرد، مگر او نمی گوید در مجامع بین المللی ارتباطات قوی دارد که انصافا هم دارد، اما چرا در زمان آن سه رئیس فدراسیون درخشان هیچ کاری برای جودوی ایران انجام نداد؟!


ورزشکار من را که زحمت او را برای کسب سهمیه کشیده بودم و حتی این مربی ازبکستانی را قول نداشت، به دفتر سجادی معاون قهرمانی وزارت ورزش می کشانند و از او تعهد می‌گیرند که با نصرت خان کار کند

درخشان گزینه وزرات ورزش بود


متاسفانه درخشان قبل از انتخابات همه را فریب داد. درخشان گزینه سجادی معاون وقت ورزش قهرمانی وزارت ورزش بود، آنها از آرش میراسماعیلی خسته شده بودند و رستگار هم برکنار شده بود. در زمان ریاست دکتر گودرزی آرش میراسماعیلی فشار وارد کرده بود و اعلام کردند که او باید حفظ شود اما چون رستگار این موضوع را نپذیرفت در نهایت رستگار از دور خارج شد. در آن زمان که بحث انتخابات فدراسیون جودو مطرح بود همه به این باور رسیده بودند که درخشان با توجه به سابقه خوبی که دارد در این شرایط بیاید جودو از این شرایط خارج می شود. در حالی که اگر جودو در آن زمان به موفقیت می رسید به این دلیل بود که مدیریت سنتی در آن مقطع جواب می‌داد نه حالا. به هر روی انتخابات برگزار شد و گزینه هایی که برای این فدراسیون نامزد شده بود یکی درخشان و دیگر خدابخش بود و من خودم برای اینکه خدابخش که آن ضربه را به من زد و به راحتی به دلیل تصمیمات غلط مدال المپیک را از دست دادیم رای نیاورد به درخشان رای دادم. درخشان بعد از رای گیری حتی در مجمع اعلام کرد که بهترین گزینه‌اش برای سرمربیگری تیم ملی زارعیان است و مهره دیگری غیر از من ندارد و حتی اسامی دوستان من یوسف زاده، میران، رودکی و... هم به میان آمد اما درخشان تنها نظرش بر روی من بود در این شرایط هر کس دیگر هم جای من بود به او اعتماد می کرد.


در ساختار IJF تیمی به اسم امید نداریم


متاسفانه مشکل ورزش ما ضعف مدیریتی است به این معنی که اگر تیمی در یک مسابقه نتیجه نگیرد با همه از ورزشکار تا مربی برخورد می کنند و تنها کسی که هیچ وقت جوابگو نیست رئیس فدراسیون است نتیجه اش هم این شده که جودوکارانمان از ایران رفتند. بعد از انتخاب یک ماهی خبری از درخشان نشد تا این که یک روز به من خبر دادند درخشان جلسه ای تشکیل داده که من هم به همراه مربی ام شاط‌ر زاده به فدراسیون رفتم در آن جلسه حکم نوجوانان و جوانان را دادند اما خبری از بزرگسالان نشد. ضمن اینکه در آن موقع به منصوری حکم تیم امید دادند در صورتی که در ساختار جهانی در جودو تیمی به اسم امید نداریم، در ساختار IJF نوجوانان، جوانان و بزرگسالان داریم. نمی دانم درخشان بر چه اساسی تیم امید را تشکیل داد.


او گفت سرمربی باش اما تصمیم گیرنده نهایی من هستم!


در آخرین دیدار ما درخشان به من گفت سرمربی تیم ملی بزرگسالان هستم اما تصمیم گیرنده نهایی رئیس فدراسیون است! در کجای دنیا سرمربی برای تیمش تصمیم نمی گیرد و همه امور به دست رئیس فدراسیون است؟!در حال حاضر در فدراسیون جودو تنها یک نفر تصمیم گیرنده است و همه امور به دست درخشان است البته شرایط برای مربیان دیگر همچون قاسمی نژاد و خسروی نژاد (طبق صبحت های خودشان) هم به همین صورت بوده است به این معنی که همه کاره درخشان بوده و او تصمیم آخر را می گرفته است. من خودم وقتی این موضوع را شنیدم شوکه شدم چرا که من سرمربی تیم بودم و باید تفکرات من در تیم پیاده می شد و جوابگویی نتایج هم من بودم اما با این حال اشتباه کردم و این موضوع را قبول کردم و در ابتدا حرفی نزدم. با اینکه از این آدم بار اولی نبود که ضربه خوردم بودم و می دانستم سیاسی کار است اما به هر حال به رئیسی اعتماد کردم که دوران طلایی در فدراسیون جودو در گذشته داشته هر چند که در آن دوران هم افراد بزرگی پشت سر او بودند که درخشان توانست موفق شود اما به هر حال به او اعتماد کردم.


رئیس فدراسیون نه کادرفنی ام را قبول کرد نه برنامه تمرینی ام را!


وقتی درخشان حکم من را صادر کرد از من برنامه خواست که من یک برنامه راهبردی به او دادم که قبول نکرد و از من برنامه تمرینی خواست. من هم از او خواستم صبر کند چرا که نزدیک مسابقات کشوری بودیم.




مسابقات تمام شد و بعد از آن من برنامه تمرینی ام را برای مسابقات آسیایی به او دادم. قبل از برنامه تمرینی درخشان از من خواست که کادرفنی ام را اعلام کنم که من یک کادرفنی اعلام کردم اما دیدم اعضای که من اعلام کردم در دیگر تیم ها پخش شدند، برای بار دوم کادرفنی را انتخاب کردم که البته این بار با سیاست و نام دو نفری را در کادرم قرار دادم که درخشان آنها را نمی شناخت و وقتی از من جویا شد برای او توضیح دادم که باید این دونفر در کادرم باشند چرا که من هدفم مدال المپیک است و تا چهارسال دیگر کار بزرگی می خواهم انجام بدهم اما کار به اینجا نرسید و درخشان کادر اعلام شده من را قبول نکرد. من برنامه تمرینی ام را دادم که همان روز با اولین برنامه ما مخالفت کرد و بعد هم پیغام داد که برنامه را تکمیل کنم در صورتی که من هم برنامه راهبردی و هم تمرینی را به فدراسیون داده بودم.


در آخرین دیدار ما درخشان به من گفت سرمربی تیم ملی بزرگسالان هستم اما تصمیم گیرنده نهایی رئیس فدراسیون است! در کجای دنیا سرمربی برای تیمش تصمیم نمی گیرد و همه امور به دست رئیس فدراسیون است

بدترین نتیجه تاریخ در نوجوانان و جوانان به دست آمد


درگیری اصلی ما از همین انتخاب اعضای تیم شروع شد. در جلسه که همه تیم ها حضور داشتند، هم جوانان و هم بزرگسالان و نوجوانان قرار شد که هر کسی اعضای تیمش را انتخاب کند اما در نهایت تصمیم گیرنده خود درخشان بود و او اعضای تیم را انتخاب کرد. بعد از آن جلسه درخشان وارد بازی شد او می گفت زارعیان تنها سرمربی است و تصمیم گیرنده اصلی من هستم. همه می گفتند تیم بزرگسالان نداریم در صورتی که تیم بزرگسالان به مسابقات بازی های آسیایی اعزام شد و باید سرمربی تیم بزگسالان بالای سر تیم باشد. از زمانی که حکم سرمربی تیم ملی بزرگسالان به نام من زده شده تیمی تشکیل نشد و من حتی یک سفر هم نرفتم در حالی که خودشان در این مدت ده سفر رفتند و نتیجه هم نگرفته بودند، مگر درخشان نمی گفت که ما تیمی به نام بزرگسالان نداریم، پس برای تیم های جوانان و نوجوانان هزینه کردید پس چرا آنها نتیجه نگرفتند و بدترین نتیجه تاریخ جودو به دست آمد اما باز هم مثل همیشه صورت مسئله را پاک کردند.


چون بله قربان گو نبودم پروژه گذر از زارعیان را اجرا کردند


این مدیریت منسوخ شده‌است که آدم ها را جلوی یکدیگر بگذارند و حکومت کنند. من بله قربان گو نیستم و با هر شرایطی کار نمی کنم و همین باعث شد که درخشان با این قضیه کنار نیاید و پروژه گذر از زارعیان را اجرا کند. من کار حرفه ای را بلدم و کسی هستم که دانشجو دکترا هستم و اولین ورزشکاری بودم که مدال آسیایی را کسب کردم و تجربه 37 سال فعالیت در جودو را دارم. من غلط دیگران را می گیرم چون می دانم کی با چی به کجا رسیده و شرایط مالی دیگران را می دانم. داشته های من زیاد است و باید حذف شوم. منصوری را من به عنوان مربی به تیم آوردم که بعد من مواردی از او دیدم که نتوانستم با او کار کنم و او را اخراج کردم از همان زمان به بعد او دشمن من شد و مدام برای من حاشیه درست کرد.


ماجرای درگیری با وحید بنا؟


او چند وقت پیش برای من حاشیه درست کرد در ابتدا از فدراسیون و مدیرتیم های ملی حرف زده بود و بعد نام من را آورد، به درخشان گفتم من جایگاه حقوقی در این فدراسیون دارم شما این ورزشکار را به کمیته انضباطی بکشانید اما او به من گفت فدراسیون را دچار حاشیه نمی کند، اینجا بود که فهمیدم در فدراسیون هیچ جایگاهی ندارم. درخشان گفت از او شکایت کنم اما این موضوع به فدراسیون ربطی ندارد.


اتهام پول گرفتن از ورزشکار


در زمان رستگار تیم ما قرار بود به مسابقه‌ای در ابوظبی اعزام شود، در آن زمان من یک جودوکار را جایگزین وحید بنا کردم، بنا از نظر فنی جودوکار خوبی بود اما به دلیل آسیب دیدگی های زیادی که داشت نمی توانست خوب کار کند، در آن زمان رستگار گفت وحید بنا هم چون در مسابقات ارتش مدال نقره گرفته به همراه تیم به ابوظبی برود، غیر از بنا ما یک جودوکار دیگری هم داشتیم که به تازگی از جوانان به بزرگسالان آمده بود و شرایط خوبی هم داشت، اما رستگار در مورد اعزام او گفت بودجه نداریم و امکان پذیر نیست، این ورزشکار وقتی موضوع را شنید پیش من آمد و به شدت هم ناراحت بود، در آن زمان گفت من خرج سفرم را می دهم که من به او گفتم اعزامش دست من نیست و باید فدراسیون قبول کند، او پیشنهاد داد که پول سفرش را بدهد و همراه تیم باشد.




در کار حرفه ای در فدراسیون های مختلف از ورزشکار پول می گیرند تا به سفر او را ببرند، وحید بنا در فیلمی که منتشر کرده بود به من تهمت زده که من از ورزشکارم پول گرفتم. من سند هیات استان آذربایجان را دارم که مبلغ یک میلیون برای اعزام این جودوکار به حساب فدراسیون واریز کرده است را دارم. آن وقت به من تهمت می زند که من حاشیه دارم و درخشان هم سوار این موج شد.


درخشان دوست داشت فی سیبل الله برای او کار کنم


متاسفانه در فدراسیون جودو قهرمانانی بودند که همه از بین رفتند. فدراسیون جودو فدراسیون تشکیلاتی است و معمولا افراد سیاسی در آن کار می کنند. قرار بود درخشان در زمان ریاست رستگار مدیریت تیم ارتش ها در مسابقات سیزم را برعهده بگیرد و از حضور مربیان قدیم استفاده کند. بعد از دعوت مربیان قدیم برای همکاری با درخشان من صحبت هایی در جلسه مطرح کردم که به مزاج برخی آقایان خوش نیامد در آن زمان من بحث های مالی و استثمار قهرمانان جودو را مطرح کردم چرا که دیده بودم قهرمانان این رشته واقعا شرایط خوبی ندارند و طرد شده‌اند وقتی هم که تیم تشکیل شد درخشان قصد داشت که من برای او فی سبیل الله کار کنم به همین دلیل من نرفتم که یکی دیگر از مواردی که باعث شد که درخشان من را حذف کند همین موضوع بود.


وقتی دست دوستی به رستگار دادم دشمن آقایان شدم


از طرف دیگر زمانی که من دست دوستی به رستگار دادم و از باند آنها بیرون آمدم دشمنی آنان با من بیشتر شد. چون قابلیت های فنی من را به خوبی می دانستند دوست نداشتند من نتیجه بگیرم چرا که آن زمان هم آرش میراسماعیلی نایب رئیس فدراسیون بود. وقتی هم که من سهمیه المپیک گرفتم و سیاسی برخورد کردند و با سجادی بستند در صورتی که من کارمند سجادی در وزارت ورزش بودم اما او بعد از برکناری من حتی به من نگفت چرا تو که سهمیه گرفتی به المپیک نرفتی! پس مشخص است که این موضوع سیاسی است و سجادی هم نمی خواست ورود کند.


پدر خوانده جودو درخشان است


سعید مولایی بعد از المپیک گفته بود که در المپیک یتیم بودیم و این حق زارعیان بود که کنار ما باشد تا به مدال برسیم البته شاید الان دیگر این حرف را نزند اما بلافاصله بعد از المپیک این حرف را زده بود. درخشان در یکی از مصاحبه هایش گفته بود من پدرخوانده جودو نیستم، اتفاقا شما پدرخوانده جودو هستید چرا که اگر نبودید هیان رئیسه سه فدراسیون بودید اما هیچ کاری برای جودوی ایران نکردید، به قول خودتان در IJF پست دارید اما در بحث آموزش چه کاری انجام داده اید؟! در این سال ها چه شیوه و آموزشی به ایران آوردید؟!کدام مربی ما به خارج رفته و آموزش دیدند؟!



درخشان با شخصیت و آبروی من بازی کرد


مهره‌های جودوی ایران در حال تمام شدن است، آنها با زارعیان بازی کردند و من را حذف کردند. تیم ملی نوجوانان و جوانان در قهرمانی آسیا ضعیف ترین نتیجه را کسب کردند آنوقت این آقا سرمربی تیم ملی بزرگسالان را برکنار کرد. او دوست داشت که من استعفا بدهم اما من این کار را نکردم، در همان روزهای اول یک بار به دفترش رفتم و گفتم حکم به من دادی و حالا من را نمی خواهی حکم عزلم را صادر کن. ولی بازی کردن با من کار درستی نبود که افراد را جلو انداخت که زارعیان استعفا بدهد. درخشان با شخصیت و آبروی من بازی کرد و یک عذرخواهی به من بدهکار است. این حرف را هم به او گفتم در فدراسیون جودو تنها چهار پنج نفر بردند و همه باختند. در فدراسیون به ورزشکار هیچی نرسید. این بازی هایی که درخشان با من کرد اولین بار نبود، در زمان المپیک یونان از سازمان بازرسی به درخشان زنگ زدند که او اجازه داد من به المپیک یونان بروم.


زمانی که من دست دوستی به رستگار دادم و از باند آنها بیرون آمدم دشمنی آنان با من بیشتر شد. چون قابلیت های فنی من را به خوبی می‌دانستند دوست نداشتند من نتیجه بگیرم

سقوط درخشان از مسابقات جهانی رقم خواهد خورد


کار درخشان از همین حالا برای کسب سهمیه 2020 آغاز شده است. پروژه بعدی رئیس فدراسیون یوسف زاده و امینی است چرا که مهره دیگری نمی ماند. مطمئن باشید برای المپیک یکی از این دو نفر سرمربی تیم خواهد بود. در فدراسیون جودو وقتی سر کسی را بخواهند ببرند به او بال و پر می دهند و بعد حذفش می کنند. جودوی ایران چندماه دیگر مسابقات جهانی را پیش رو دارد که غیر از سعید مولایی و شاید رشونژاد و بریمان لو هیچ کس دیگر نتواند به دور بعد راه پیدا کند. مگر درخشان نگفته بود که تیم ملی بزرگسالان ندارد چرا به یکباره تیم پیدا شد و نام 5 نفر هم برای جهانی اعلام کرده اند؟! درخشان با همه پیشکسوتان جودو بازی کرد، مگر فدراسیون کمیته فنی ندارد؟ چه کسی در مورد من تصمیم گرفت که من باشم یا حذف شوم؟! او چند روز پیش مصاحبه کرده که با میراسماعیلی مشکل ندارد. در صورتی که او با آرش مشکل دارد. سقوط درخشان از مسابقات جهانی رقم می خورد؛ کدام مربی چندماه مانده به مسابقات جهانی می گوید ما نیم نگاهی به جهانی داریم. مسابقات جهانی بعد از المپیک یکی از معتبرترین مسابقات دنیا است و تازه بعد از جهانی مسابقات دانشجویی و بعد از آن مسابقات آسیایی مهم است ولی سرمربی تیم ملی بزرگسالان می گوید ما فقط به جاکارتا توجه می کنیم چون درخشان نگاهش به جاکارتاست و سهمیه المپیک هم از این مسابقات شروع می شود. او هدفش زمان خریدن است و بازی با آخرین مهره هاست. فرار رو به جلو فدراسیون همین‌جاست. رئیس فدراسیون فکر نمی‌کرد در جوانان نتیجه نگیرد. درخشان به دو مدال کشورهای اسلامی اش می نازد که جایگاهی در جودو ندارد. او نزدیک به یک سال است که هدایت فدراسیون را برعهده گرفته در این یک سال چه نیروی جوان و مدال آور را به تیم تزریق کرده است. جودو وقتی احیا می شود که باشگاه هایمان راه اندازی شود.


جواد محجوب را سوزاندند


محجوب واقعا نخبه جودو ایران بود اما همین سیاست غلط باعث شد از جودو برود. وقتی به تیم ملی آمدم برای اینکه محجوب برگردد خیلی تلاش کردم تا انگیزه اش را برگرداندم، جواد قصد داشت به ورزش دیگری برود که پول دربیاورد. من به عنوان سرمربی در زمان رستگار دو میلیون حقوق می گرفتم که البته 6 ماه حقوقم هم به خاطر اینکه برکنار شد ماند و در زمان خدابخش هم به دلیل حاشیه و اختلافاتی که باهم داشتیم، او لج کرد و پولم را هم نداد تا اینکه زمان گواری بدهی عقب مانده ام پرداخت شد.قبل از المپیک کمیته ملی المپیک اعلام کرده بود که به مربیانی که سهمیه المپیک کسب کردند پاداشی می دهیم، آنها 30 میلیون پاداش من را ندادند که بعد از آن تصمیم گرفتند تنها 7 میلیون آن را به من بدهند و به مربی ام شاطرزاده هم که هیچ پولی ندادند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب