مهندسی که با لباس روحانیت سر ساختمان حاضر میشود +تصاویر
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا از روزنامه ایران، سخن از حجت الاسلام، مهندس، دکتر محمد معرفت است که تحصیل در دانشگاه و پس از آن حوزه علمیه و بازگشت دوباره به دانشگاه را بهترین اتفاق های زندگیاش میداند و در کنار مهندسی ساختمان به مشاوره و پاسخگویی در مراکز مشاوره نیز مشغول است. او زندگی را «حرکت در مسیر رشد و تکامل انسانی و الهی» میداند که البته «با بهره بردن از زمان، اهمیت به عبادت و رعایت حقالناس» حاصل میشود.
۴ قرن در کسوت روحانیت
خاندان ما از دوران حکومت صفوی روحانی بودهاند و تاکنون ۴ قرن است که نسل اندر نسل افتخار پوشیدن لباس روحانیت را داشتهایم و همچنان داریم و به نوبه خودم امیدوارم نسلهای بعدی ما نیز امانتدار این وظیفه خطیر باشند.
پدربزرگم شیخ علی معرفت در اصفهان زندگی میکرد و از روحانیون شهر بود. او اهل سده[خمینی شهر] بود اما برای ادامه تحصیل و زندگی به کربلا رفت و به اصطلاح آنجا مجاور شد. پدرم آیتالله میرزا احمد معرفت در کربلا به دنیا آمد. او در زمان احمد حسن البکر رئیس جمهوری وقت عراق به دلیل برخی سخنرانیهای انقلابی در حمایت از امام خمینی(ره) به ایران تبعید شد. او جزو نخستین گروههایی بود که توسط بعثیها از عراق بیرون رانده شد. پدر و مادرم در عراق ازدواج کردند و دوبرادر و دو خواهرم در آنجا به دنیا آمدند. بعد از معاودت از عراق، پدرم به تهران آمد و در محله پامنار ساکن شد. سال ۴۹ پدر و مادرم در حالی که ۴ فرزند خردسال داشتند(بدون اینکه به آنها اجازه دهند اسباب و اثاثیه خود را به همراه بیاورند) زندگیشان را در تهران آغاز کردند. پس از آن، عموی من نیز آیتالله محمد هادی معرفت از کشور عراق اخراج و در قم ساکن شد. من روز ۲۲ بهمن سال ۵۷ و درست همان روز پیروزی انقلاب اسلامی به دنیا آمدم. مادرم همیشه از آن روزها و خوشحالی مردم و سخنرانیهای امام(ره) میگوید؛ از نحوه تولد من در خانه بهدلیل حکومت نظامی، با کمک زنان همسایه بدون حضور پزشک و ماما، خاطرات تلخ و شیرینی برایم تعریف میکنند. ما ۷ برادر و خواهر هستیم و همه برادرانم در کسوت روحانیت هستند. علاوه بر اینکه پدر و برادرها و دامادها و خودم روحانی هستیم، عموها و داییها و همه اقوام و اطرافیانمان نیز روحانی هستند. پس از اتمام تحصیلات دبیرستان در دانشگاه در رشته مهندسی عمران ادامه تحصیل دادم؛ پدر به هیچ عنوان مخالفت نکرد و هزینه تحصیل مرا نیز تأمین میکرد. هیچگاه ما را به تحصیل در حوزه علمیه اجبار نکرد و به ما حق انتخاب میداد.با جدیت در دانشگاه درس میخواندم زیرا دوست نداشتم وقتی بعد از پایان تحصیلات دانشگاه به حوزه علمیه میروم برخی تصور کنند به خاطر عدم موفقیت در دانشگاه یا نداشتن کار به حوزه علمیه آمدهام. در دانشگاه بهترین نمرات را کسب کردم و چندین ترم شاگرد اول دانشگاه شدم. اینکه چرا قبل از تحصیلات حوزوی به دانشگاه رفتم علل خاصی داشت؛ از آنجا که نگاه من تبلیغی با رویکرد جذب حداکثری است، معتقدم برخی از طلبههای جوان به دلیل عدم شناخت کافی از فضای دانشگاه نمیتوانند ارتباط خوبی با دانشجو برقرار کنند؛ آنها درک کامل و واقع بینانهای از محیط و فضای دانشگاه حتی از کلاسهای مختلط ندارند؛ همین امر در نداشتن ارتباط مناسب و مؤثر با دانشجو تأثیرگذار است. یکی از اهداف من این بود که میخواستم این فضا را درک کنم و از لحاظ تجربی در زمینه نحوه ارتباط گرفتن با دانشجو مهارت کسب کنم.
۴ سال تحصیل در رشته عمران دانشگاه خیلی به من در شناخت از جوان دانشجو، محیط دانشگاه و علوم روز کمک کرد. به خاطر علاقهای که به رشته عمران داشتم این رشته را انتخاب کردم؛ الآن ۱۴ سال است که از زمان فارغالتحصیلی من میگذرد؛ هماکنون نیز بهعنوان مهندس پایه یک سازمان نظام مهندسی ساختمان استان قم فعالیت میکنم؛ البته مهندسی عمران شغل اصلی من نیست و فعالیت اصلی من در حوزه علمیه و تبلیغ و تدریس است. تحصیل در دانشگاه کمک زیادی به من در زمینه تبلیغ دین کرد و به برکت آن و با همت و تلاش رایزن علمی وقت کشورمان در بلاروس و اوکراین، چهار سفر تبلیغی به اروپا داشتهام. مقصد من در این سفرهای تبلیغی، شهر خارکف بود. این شهر یکی از شهرهای مهم اوکراین و پایتخت فرهنگی این کشور است و از ملیتهای مختلف دنیا در دانشگاههای این شهر تحصیل میکنند. با توجه به شناختی که از محیط دانشگاه داشتم توانستم با آنها ارتباط بگیرم و در این میان دانشجویان نیز از این برنامههای تبلیغی استقبال کردند؛ اتباع کشورهای مختلفی در جلسات ما شرکت میکردند و چند نفر از آنها نیز به دین اسلام مذهب تشیع تشرف پیدا کردند. همنشینی با دانشجویان رشته معماری و عمران و حضور در دانشگاههای آنها از حاشیههای جالب این سفرها بود.
۴ مؤلفه موفقیت
سال ۸۲ بعد از اینکه از دانشگاه فارغالتحصیل شدم برای تحصیل در حوزه علمیه، راهی شهر مقدس قم شدم. شرایط تحصیل درحوزه علمیه قم بسیار بهتر از تهران است؛ یکی از نکات بارز و مهم میتوان به مدارس علمیه ویژه فارغالتحصیلهای دانشگاه در حوزه علمیه قم اشاره کرد. مدرسه علمیه معصومیه جایی بود که تحصیلم را آغاز کردم؛ طلاب این مدرسه فارغالتحصیلان مهندسی، پزشکی و سایر رشتههای دانشگاهی بودند و همین امر محیط را برای تحصیل حوزوی ما جذاب میکرد. بعد از سپری کردن پایه ۱۰ علوم حوزوی باید به مدت ۴ سال در درس خارج تحصیل کنیم تا سطح ۴ حوزه را به پایان برسانیم؛ در حال حاضر مشغول تدوین پایان نامه سطح ۴ هستم و موضوع این پایان نامه که درکمیته اخلاق و تربیت تصویب شده «مبانی آزادی در اسلام و نقش آن در تنظیم و ازهم گسیختگی زندگی خانوادگی» است.
بیش از ۸ سال است که در مرکز مشاوره حرم حضرت فاطمه معصومه(س) بهعنوان استاد مشاور فعالیت میکنم؛ همچنین بیش از ۴ سال است که در مرکز مشاوره حوزه علمیه قم به خانوادهها مشاوره میدهم. ورود من به عرصه مشاوره به پایاننامه سطح ۳ حوزه بازمی گردد. موضوع آن «مهارتهای کلامی و غیرکلامی زوجین در خانواده از منظر آیات و روایات» بود؛ با تشویقهای هوشمندانه پدر همسرم حجت السلام والمسلمین حسین دهنوی یکی از کارشناسان و استادان خانواده این موضوع را برای پایاننامه انتخاب کردم. استاد راهنمای من حجتالاسلام والمسلمین حسین حقجو پس از مشاهده نتایج خوب مشاوره از من برای فعالیت در مرکز مشاوره حرم مطهر دعوت کردند. تحصیل در دانشگاه و حوزه و پس از آن مجدداً در دانشگاه، درسها و تجربیات زیادی به من داده است؛ شاید برخی تصور کنند تحصیل در شاخههای مختلف علوم، مانع کسب موفقیت در زندگی است؛ اما من معتقدم رمز موفقیت فارغالتحصیلان مراکز علمی، رعایت چهار مؤلفه است: ۱. تحصیل به مقدار ضرورت و پرهیز از تحصیل بیفایده؛ ۲.نهایت بهره از استادان در دوران تحصیل؛ ۳. کسب مهارتهای فنی و شغلی؛ ۴. رعایت اخلاق شغلی و حرفهای.
من معتقدم یک مهندس علاوه بر اخلاق عمومی، باید اخلاق تخصصی مربوط به حرفه خود را فرا بگیرد و رعایت کند. اخلاق فقط مربوط به حوزه علمیه و دروس معارفی نیست. کسی میتواند موفق باشد که اخلاق حرفهای را رعایت کند. همیشه در مراکز مشاوره تأکید کردهام که باید به مقدار ضرورت تحصیل کرد؛ برای مثال در رشته عمران برای کسی که قصد اشتغال در ساخت و ساز دارد و همچنین میخواهد از سازمان مسکن و شهرسازی پروانه اشتغال در رشتههای محاسبات، نظارت و اجرا بگیرد، اخذ مدرک کارشناسی کفایت میکند؛ اگر همین فرد، کارشناسی ارشد گرفت باید در همان محیط، همان کار را انجام دهد؛ با توجه به انگیزهای که در اشتغال داشته، تحصیلات بیشتر نه تنها کمکی به او نکرده بلکه توقع او را نیز افزایش داده است. معتقدم مقصر اصلی در بیکاری، خود افراد هستند؛ بر اساس کلام خداونددر قرآن کریم که میفرماید «کلُّ نَفْسٍ بِمَا کسَبَتْ رَهِینَه» آینده انسان در گرو انجام وظایف و اعمال او است؛ بنابراین هر نتیجهای به انسان میرسد به خاطر تصمیمات و کردار خودش هست؛ البته مسئولان نیز باید زمینه ایجاد شغل را فراهم کنند اما اگر درست و به دور از احساسات و به اندازه ضرورت تحصیل کنیم و توقعمان را افزایش ندهیم آمار بیکاری کاهش پیدا خواهد کرد. از او میپرسیم، علوم انسانی برای خود دریایی است و مگر میتوان در شعبهای از آن متخصص شد، بیآن که وقت و عمری را به آن اختصاص داد؟ مکثی میکند و میگوید: تحصیل در علوم انسانی و حوزوی هیچ منافاتی با رشتههای فنی و مهندسی ندارد؛ چه بسا بر هم اثر مثبت بگذارند. کم نیستند بزرگانی همچون شیخ بهایی که حکیم، فقیه، عارف، فیلسوف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب، مورخ بودند و شاهد آثار فراوانی در زمینه مهندسی و معماری از آنها هستیم که هنوز هم مایه شگفتی جهانیان هستند.
۱۴ سال است که بهعنوان مهندس ناظر فعالیت میکنم و گاهی اوقات نیز با همان عبا و عمامه سر ساختمان حاضر میشوم. بیشتر موارد تا زمان عقد قرارداد مالک را نمیشناسم و زمانی که آنها متوجه میشوند مهندس ناظر ساختمانشان یک روحانی است، حالتی مرکب از تعجب و خوشحالی از خود بروز میدهند. اما در کل واکنشهای مثبتی را تا به امروز دیدهام. تلاش میکنم در کارم اصول اخلاق حرفهای مثل قابل اعتماد بودن، مسئولیت پذیر بودن، امانتدار بودن، الگو بودن و اخلاق مدار بودن را رعایت کنم؛ معتقدم مهندس ناظر چشم مالک و مشاور فنی اوست، نه رقیب او. من همواره در زمان انعقاد قرارداد به مالک ساختمان تأکید میکنم تازمانی به شما اعتماد میکنم که اخلاق مداری را ببینم.
انتهای پیام/