دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
گزارش آنا از پشت صحنه «ماه عسل»؛

سنگین وزن‌ها در «ماه عسل»

یکشنبه شب گذشته 21 خرداد ماه همزمان با حضور سید موسی؛ مردی که از چاقی مفرط رنج می برد و همچنین حسین که همان وضعیت سیدموسی را داشت و البته مهرزاد که توانسته از شرایط مشابه با سیدموسی فاصله بگیرد، به پشت صحنه برنامه ماه عسل رفتیم.
کد خبر : 186819

هدیه حدادی‌اصل، خبرنگار فرهنگی آنا- ذات برنامه «ماه عسل» به نامیرا بودن آن است. شاید همین زنده بودن است که جان بیشتری به بازتاب مخاطبان این برنامه می‌بخشد. همین مزیت باعث می‌شود بتوانیم به پشت صحنه این برنامه برویم و از کم و کیف اجرای آن مطلع شویم. برای خیلی از مخاطبان جالب است که بدانند در پشت صحنه این برنامه ده ساله چه می‌گذرد. به همین دلیل با هماهنگی‌های صورت گرفته به پشت صحنه «ماه عسل» رفتیم تا زبان گویای آن برای مخاطبان باشیم.


وقتی به استودیو رسیدم تمامی عوامل هرکدام در گوشه‌ای از صحنه مشغول کار بودند. پیمان قانع؛ طراح دکور با تیمش آخرین بازدیدهای لازم را از تجهیزات دکور انجام داد و با خیال راحت آماده اجرای برنامه شد.


قبل از رفتن به لوکیشن توقع هیجان و استرس بیشتری را از عوامل داشتم اما آنچه با آن مواجه شدم کاملا بر خلاف تصوراتم بود. بدون اغراق سابقه ده ساله این برنامه همه اعضای تولید را پخته‌تر کرده است. همه با خونسردی کامل به کارهای معمول و متداول رسیدگی می‌کردند تا بار دیگر یک برنامه بی‌نقص را روی آنتن ببرند.


قبل از اینکه اجازه ورود به استودیو را پیدا کنم به یک اتاق کوچک راهنمایی شدم تا به انتظار بنشینم. با دیدن پسر چاقی که آنجا بود و دکتر تغذیه‌ای که کنارش نشسته بود و با او صحبت می‌کرد، متوجه موضوع برنامه شدم. عوامل دائما به این اتاق رفت و آمد می‌کردند و نکات لازم را به مهمان‌ها می گفتند.



پرداخت با جزییات روی سوژه ...


در حالی که اولین پلاتوی احسان علیخانی پخش می‌شود در گپ و گفتی کوتاه با محمد پیوندی؛ مسئول گروه سوژه برنامه «ماه عسل» درباره شکل پرداخت به موضوعات صحبت کردیم. پیوندی می‌گوید: اصلا قرارمان این نیست که سوژه انتخاب شود و اطلاعات کلی را احسان علیخانی بداند و وارد استودیو شود آنچه که علیخانی به عنوان تهیه‌کننده از ما خواسته، پرداخت با جزییات روی سوژه است و ما بر اساس یک نقشه و دکوپاژ مشخص بدون اینکه مهمان بداند کار را پیش می‌بریم. خودمان عین مهمان چندین بار تصویر از اول تا پایان گفتگو را در ذهن مرور می‌کنیم و این برنامه مشخص، کار مجری و همه را راحت میکند.


وی درباره اینکه سوژه‌ها را چطور پیدا می‌کند هم توضیح می‌دهد: ما چندین نفر در جای جای ایران داریم که با ما ارتباط دارند و هرقصه‌ای که حس کنند به ماه عسل ربط دارد به ما ارائه می‌دهند. از طرفی از همان فردای عید فطر کار ما برای سال بعد آغاز و با سوژه‌های جدیدی مواجه می‌شویم. در همین راستا حواسمان به رسانه‌ها و فضای مجازی و اتفاقات خبرساز هم هست. دوستان و اطرافیانمان هم سوژه‌هایی که دارند را به دستمان می‌رسانند.


در پایان این گپ و گفت،‌ محمد پیوندی مهم‌ترین کار را غربال‌گری و انتخاب بهترین‌ها دانست و گفت: این موضوع، هم زمان زیادی از ما می‌گیرد هم تمرکز خاصی می‌خواهد که با جلسه‌های پی در پی به نتیجه می‌رسیم.



مشکی‌پوشان ماه عسلی


صحبتمان که با آقای پیوندی تمام می‌شود، پخش تیتراژ برنامه نیز از تلویزیون داخل اتاق انتظار به پایان می‌رسد. در همین بین به من نیز اجازه داده می‌شود تا وارد استودیو اصلی شوم. آنچه که در نگاه اول توجه‌ام را به خود جلب می‌کند لباس عوامل پشت صحنه است، لباس مشکی‌هایی که هر کدام یک نشان ماه با لوگوی «ماه عسل» روی سینه‌شان دارند. این هماهنگی حتی در لباس پوشیدن و اینکه عوامل اصلی را از دیگران متمایز می‌کند بسیار جالب است.


در نگاه بعد مرد میانسالی را می‌بینم که همه او را سیدموسی صدا می‌زنند. مردی که به عنوان مهمان اصلی این برنامه روی مبلی بزرگ در جایگاه مهمان نشسته و کپسول اکسیژنی به او وصل است. از ظاهر سیدموسی عیان است که نمی‌تواند راه برود.


گروه آماده می‌شوند


در چهار گوشه فضای بزرگ این استودیو هر کدام از عوامل مشغول چک کردن ابزار و ادوات ضبط هستند و می‌خواهند از سالم بودن آن‌ها اطمینان حاصل کنند. روی یک صندلی که تقریبا با فاصله زیادی از سکوی اصلی قرار دارد، می‌نشینم. با اعلام «سه، دو، یک» تصویربردار، برنامه روی آنتن می‌رود و علیخانی که تا چند لحظه پیش داشت گریم می‌شد از داخل تونلی که برای دکور امسال برنامه طراحی شده، با یکی از مهمان‌های آیتم دوم چند کلامی گفتگو می‌کند و پس از آن وارد استودیو اصلی می‌شود. مقابل سیدموسی می‌نشیند و شروع به حال و احوال می‌کند. از این لحظه برنامه جدی‌تر دنبال می‌شود. قرار است با سیدموسی اهوازی آشنا شویم، مردی که متولد 1/1/1339 است و سال‌هاست که از چاقی مفرط رنج می‌برد. سیدموسی شروع می‌کند تا داستان خود را بازگو کند.


هفت سال خانه‌نشینی


سیدموسی از دردسرهای این اضافه وزن می‌گوید و اشاره می‌کند که هفت سال است از خانه بیرون نیامده است. او می‌گوید: «نصف تنم فلج شده. اصلا فکر نمی کردم کسی در خونه مو بزنه چه برسه به اینکه بیام برنامه ماه عسل...»


سیدموسی که دقیقا نمی‌داند تا چه مقطعی درس خوانده و ما بین سوم و چهارم مانده، با خنده می‌گوید: از بچگی پر بودم ولی فضول و فرز بودم. بهم میگفتن استخوان پرم! توی خانوادم کسی که چاق باشه نبود. توی دوران تحصیل هم مشکلی نداشتم تا اینکه پدرم فوت شد و درس رو رها کردم و رفتم برای کار، کار پدرم ماهی‌ فروشی بود و من هم همون رو دنبال کردم. برای من فرق نمی‌کرد چه کاری را می‌کنم فقط دوست داشتم توی بازار باشم. دوست داشتم بعد از فوت پدرم منبع درآمد خانواده باشم.»


سیدموسی 336 کیلویی می‌گوید: «قدیم‌ها وقتی کسی توی بازار، بار آدم‌ها رو تا مقصد حمل می‌کرد بهش میگفتن حمال. من اون زمان حمالی میکردم.»


عاشق شدم ...


سیدموسی در زندگی‌اش یکبار عاشق شده، او درباره عشقش صحبت می‌کند و می‌گوید: «سال 54 عاشق شدم، دختری که دوست داشتم به من آرامش می‌داد اما خانواده‌ش به خاطر اینکه من صرع داشتم قبول نکردن و خیلی ناراحت شدم. بعد از اون هم دیگه این موقعیت برایم پیش نیومد خودم هم از لحاظ روحی به هم ریخته بودم ...»


سیدموسی قصه، بعد از از دست دادن عشقش، دچار افسردگی می‌شود و در اثر افسردگی ورم می‌کند و دلیل چاقی‌اش را همین افسردگی می‌داند و تکرار می‌کند که هفته‌ها ممکن است غذا نخورد. تنها است و این تنهایی افسردگی او را تشدید کرده است. با اینکه ادعا می‌کند با کسی دعوا ندارد اما می‌گوید گاهی با خدا حرفش می‌شود. او در این مورد می‌گوید: «بعضی اوقات با خدا حرفم میشه اما پشیمون میشم. می‌خوام بپرسم چرا من؟ اما بعد می‌فهمم حتما جواب خدا اینه که میخواستم امتحان کنم ببینم پای ادعات هستی یا نه ...»


با جمله آخر سیدموسی که می‌گوید: «وقتی با امید یه کاری میکنی خاطر جمع باش که انجام میشه...» آنتن قطع می‌شود و به آگهی‌های بازرگانی می‌رسیم.



تاکید بر مدیریت کردن هزینه‌ها


گروه به تکاپو می‌افتند و گریمور، گریم علیخانی را تجدید می‌کند. صندلی اضافه می‌آورند و روی سکوی اصلی می‌گذارند تا بعد از پخش آگهی مهمان‌های آیتم دوم به برنامه اضافه شوند. در این میان این رفت و آمدها مسعود رجبیان؛ مدیر تولید گروه ماه عسل را می بینم و از او می‌خواهم تا یک گپ و گفت با هم داشته باشیم.


در این گفتگو رجبیان در پاسخ به این سوال که هزینه‌های این برنامه را چگونه مدیریت می‌کنید، با تاکید بر مدیریت کردن هزینه‌ها برای استاندارد همه بخش ها می‌گوید: حالا دیگر ده سال شده که همراه این تیم هستم و همیشه اصلی‌ترین هدفی که در این بخش دنبال می‌کنیم این است که با مدیریت کردن امور مالی هم ولخرجی صورت نگیرد هم بتوانیم بهترین‌ها را برای ماه عسل درنظر بگیریم.


وی ادامه می‌دهد: همدلی مهم‌ترین اصل در گروه ما است که خود احسان به شکل‌گیری آن بسیار کمک می‌کند. این همدلی باعث می‌شود که کارهای سخت تولید آنقدر به تن ما خستگی نگذارد. تقریبا پیش‌تولید کارها برای گروه تولید از فروردین جدی شد و همه ما الان دیگر چندین روز است که حتی درست نخوابیده‌ایم.


مدیر تولید ماه عسل در پایان اظهار می‌کند: برای فراهم آوردن تجهیزات، نور درست، صدای عالی و مهم‌تر از همه نزدیک به هشت دوربین در استودیو حاضر کردن کار سختی است که با تلاشی که انجام شد و مدیریت درست احسان علیخانی و همکاری شبکه و گروه فعال و سخت کوشی که داریم شرمنده مخاطب نشدیم و استانداردها را برایش فراهم کردیم.


گپ و گفتمان که با مسعود رجبیان تمام می‌شود به استودیو ضبط بازمی‌گردیم. چند دقیقه‌ای است که از پخش گذشته است. حواسم را دوباره به برنامه معطوف می‌کنم و می‌بینم دو مهمان به جمع مهمانان اضافه شده‌اند. حسین بیست ساله که قبل از آغاز برنامه در اتاق انتظار با او آشنا شده بودیم.


حسین دیگر مهمان ماه عسل که نزدیک به ٢٨٠ کیلو وزن دارد. او می‌گوید: قریب به ٦٠ کیلو لاغر کردم، قبلا ٣٢٠ کیلو بودم و الان ٢٨٠ کیلو شدم. ورزش می‌کنم اما در جمع نه، چون اذیتم میکنن...»


حسین ورزشکار است و قصد دارد با ادامه ورزش قهرمان شود. در ادامه برنامه عکس‌هایی از حسین و سیدموسی نمایش داده می‌شود و علیخانی با مهرزاد یکی دیگر از مهمانان برنامه گفتگو می‌کند.



مهرزاد نیز تا چندی پیش دارای اضافه وزن بالا بوده است او که نزدیک به 210 کیلو وزن داشته اکنون با ورزش و رژیم توانسته به وزن ایده‌آل خود دست یابد. مهرزاد می‌گوید: نزدیک 210 کیلو بودم اما تصمیم گرفتم و امید داشتم؛ از تاریکی به روشنایی رفتم...»


برنامه ادامه پیدا می‌کند و دکتر عبدالرضا پازوکی؛ متخصص جراحی عمومی، فلوشیب جراحی درون بین (لاپاراسکوپی، توراکوسکوپی، جراحی چاقی) آخرین مهمان چهاردهمین برنامه «ماه عسل» است. او ماجرای اضافه وزن و چاقی را یکی از مهمترین معضلات حوزه سلامت می‌داند که خیلی از افراد با آن مواجه هستند.


علیخانی علت دعوت از دکتر پازوکی را کمک به سیدموسی تلقی می‌کند و خطاب به سیدموسی به او نوید می‌دهد که دکتر پازوکی و تیم او قرار است در بیمارستان رسول اکرم مشکل اضافه وزن سیدموسی را حل کنند.


دکتر پازوکی نیز با تایید این مطلب می‌گوید: با همکاری خانواده سیدموسی می توانیم وزن او را کاهش دهیم. ممکن است در این راه احتیاج به چند عمل داشته باشیم اما اتاق عمل بیمارستان و تیم پزشکی ما آماده هستند تا اتفاق خوبی را برای سیدموسی رقم بزنند.


گفتگو ساعت 20:36 به پایان می‌رسد. صحنه کم‌کم روشن می‌شود و عوامل جلو می‌روند تا از علیخانی و مهمانان عکس‌های یادگاری بگیرند. برای عوامل هنوز پایان شب نیست همه پای افطار می‌نشینند و گپ می‌زنند و تازه بعد از افطار تازه جلسات برای برنامه شب بعد آغاز می‌شود.



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب