حمله اسیدی برای رهایی از یک پرونده جنایی
سیاوش به ماموران گفت: «چند سال قبل برادر امیر که در زمینه قاچاق موادمخدر فعالیت داشت، دستگیر شد و پس از محاکمه در دادگاه به اعدام محکوم شد که امیر و خانوادهاش دراین ماجرا فکر میکردند دستگیری برادرش ازسوی من و برادرم صورت گرفته و ما آنها را لو دادهایم. پس از اعدام برادر امیر، آنها نقشههایی برای انتقامگیری از ما گرفتند و این درحالی بود که ما در دستگیری برادرش هیچ نقشی نداشتیم و هرچه به آنها میگفتیم، بی فایده بود.»
نخستین پلان انتقامگیری
ماموران درتحقیقات از قربانی اسیدپاشی شنیدند که چندی قبل امیر دریک سناریوی ساختگی داخل ساک برادر سیاوش که منصور نام دارد، یک کیلو هرویین و یک اسلحه کلت کمری جاسازی کرده و با لودادن وی به پلیس باعث دستگیری منصور شده و این درحالی است که امیر سعی دارد دراین ماجرای ساختگی منصور را پای چوبه دار بکشاند.
این ادعاها کافی بود تا ماموران برای دستگیری مظنون اصلی پرونده دست به کار شوند و خیلی زود امیر درعملیات پلیسی دستگیر شد اما متهم دربازجوییهای پلیسی خود را بیگناه معرفی کرد.
درحالی که هیچ مدرکی برای اثبات جرم برای امیر وجود نداشت، این متهم توانست درمرحله نخست بازجوییها خود را درماجرای اسیدپاشی بیگناه معرفی کند و آزاد شود.
افشای راز اسیدپاشی ازسوی یک دوست
کارآگاهان درحالی که رفتارهای امیر را به صورت نامحسوس تحت نظر داشتند، تحقیقات گسترده خود را برای افشای راز این جنایت اسیدی آغاز کردند تا اینکه چندی قبل مرد جوانی با مراجعه به پلیس دست به افشاگری زد. این جوان با حضور در اداره پلیس ادعا کرد که چند روز قبل با دوستانش دریک خانه دورهم جمع شده بودند که امیر نیز در آنجا حضور داشته و درحالی که امیر برای یکی از دوستانش از ماجرای اجیرکردن یک جوان برای انتقامگیری اسیدی از سیاوش حرف میزده، شنیده که ماجرای اسیدپاشی ازسوی کامران و عباس صورت گرفته است. همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان بار دیگر به سراغ امیر رفته و مظنون اصلی پرونده درحالی که سعی داشت با چربزبانیهایش خود را بیگناه معرفی کند، وقتی در تناقضگوییها و مدارک پلیسی گرفتار شد، مجبور به اعتراف شد. امیر در اعترافاتش گفت: «وقتی برادرم به خاطر حمل موادمخدر اعدام شد، مطمئن بودم که دراین پرونده سیاوش و برادرش باعث دستگیری برادرم شدهاند، به همین خاطر به فکر انتقامگیری افتادم. قصد داشتم هرطور شده، انتقام برادرم را از سیاوش و خانوادهاش بگیرم، به همین خاطر ماجرای اسیدپاشی را با پیشنهاد عباس طراحی کردیم و برای اجرای نقشهمان دنبال یک مرد ناشناس بودیم که کامران را که جوان گرفتاری بود، هدف قرار دادیم و کامران ماجرای اسیدپاشی را به اجرا رساند.» اعترافات امیر کافی بود تا ماموران برای دستگیری کامران و عباس وارد عمل شوند و هفته گذشته این ٢ متهم در دوعملیات همزمان ازسوی ماموران پلیس آگاهی تهران درمنطقه یافتآباد دستگیر شدند. بنا به این گزارش، بازپرس آرش سیفی ازشعبه چهارم دادسرای ناحیه ٢٧ تهران با توجه به اینکه احتمال میرود افراد دیگری دراین پرونده اسیدپاشی نقش داشتهاند و انگیزه این سناریو روشن نشده است، دستور داد تا متهمان برای تحقیقات بیشتر دراختیار ماموران اداره ١٦ پلیس آگاهی تهران قرار گیرند.
گفتوگو با جوان اسیدپاش
کامران ١٩ساله که یک سابقه آزار و اذیت درپروندهاش دیده میشود، ادعا میکند که نمیدانست داخل ظرف پلاستیکی اسید باشد. او میگوید که قرار بود پس از اجرای این نقشه زندگیاش سروسامان بگیرد. این پسر اسیدپاش در گفتوگو با «شهروند» ماجرای روز حادثه را تشریح کرد:
تحصیلات؟
سیکل.
اعتیاد داری؟
نه اهل دود و دم نیستم.
سابقه داری؟
بله، یکبار به خاطر آزار و اذیت ٢ جوان دستگیر شدم.
از پرونده آزار و اذیت ٢ پسرجوان بگو؟
سال ٩٢ بود که با دوستانم دریکی ازپارکهای یافتآباد مشروبات الکلی خوردیم و ازحالت عادی خارج شدیم و درعالم مستی نمیدانم چه اتفاقاتی افتاد که چند روز بعد ماموران مرا به جرم آزار و اذیت ٢ پسر ١٧ و ١٨ساله دستگیر کردند.
یعنی دوجوان را آزار و اذیت نکردی؟
نه.
پس چرا دوجوان از تو شکایت کردند؟
نمیدانم.
چطور آزاد شدی؟
با قرار وثیقه آزاد شدم و دنبال رضایت از شاکیان پروندهام بودم که دوجوان ابتدا خواستار گرفتن ١٠میلیون تومان شدند تا رضایت بدهند، اما من پولی برای پرداخت نداشتم تا اینکه آنها راضی شدند هرکدام ٥میلیون تومان دریافت کنند و رضایت بدهند.
توانستی پول را تهیه کنی؟
نه، اگر میتوانستم پول را تهیه کنم که الان به خاطر اسیدپاشی دستگیر نمیشدم.
به خاطر پول اسیدپاشی کردی؟
نمیدانستم داخل ظرف اسید است و قرار بود به خاطر این کار زندگیام تغییر کند.
چه کسی پیشنهاد اسیدپاشی را داد؟
امیر پیشنهاد داد تا برایش کار کنم و درقبال انجام این کار، قرار بود تا امیر هم از شاکیان پروندهام رضایت بگیرد، هم برای من خانهای اجاره کند.
پیشنهاد را درهمان ابتدا پذیرفتی؟
پیشنهاد وسوسهانگیزی بود، چون کارم گیر بود و فکر میکردم قرار است روی یک مرد برای تهدید آب بریزم و به همین خاطر پذیرفتم تا نقشه را اجرا کنم و برای این کار نیز یک شرط وجود داشت.
چه شرطی؟
امیر گفته بود باید آب فقط روی صورت مرد میوهفروش ریخته شود و اگر جای دیگری از بدن ریخته شود، معامله کنسل است.
به نظرت ریختن آب روی یک نفر آنقدر ارزش مالی دارد؟
من فکر میکردم داخل ظرف پلاستیکی آب است.
نقشه را چه کسی طراحی کرد؟
پس از اینکه پیشنهاد را پذیرفتم، امیر دستور داد تا سراغ عباس بروم و او نقشه اسیدپاشی را طراحی کرد.
شب حادثه چه شد؟
عباس زنگ زد و مرا به یکی از پارکهای یافتآباد کشاند و در ادامه کلاه کشی، دستکش و ظرف پلاستیکی را دراختیارم گذاشت و تأکید کرد که باید فقط صورت مرد میوهفروش هدف گرفته شود. پس از آن، جوان موتورسواری که چهرهاش را با کلاه پوشانده بود، به سراغم آمد و مرا به جلوی مغازه میوهفروشی رساند و کمی جلوتر منتظر ماند تا بعد از اجرای نقشه مرا فراری دهد.
داخل مغازه کسی نبود؟
نه، مرد میوهفروش پشت میزش نشسته بود که به سرعت وارد مغازه شدم و در چشم بههمزدنی مایع داخل ظرف پلاستیکی را به سمت صورتش ریختم که وی سرش را پایین گرفت و اسید به پشت سرش و روی دستش ریخته شد.
پس از اجرای نقشه چه کردی؟
سوار بر موتور از صحنه اسیدپاشی دور شدم و دراین مدت هیچیک از پیشنهادهایی که امیر داده بود، عملی نشد و دراین مدت در یک کارگاه مبلسازی کار میکردم.
هیچ پولی به تو پرداخت نشد؟
نه، چون امیر گفته بود شرط بر این است که روی صورت سیاوش اسید ریخته شود و حالا که اسید به پشت سرش ریخته شده، معامله کنسل شده و یک ریال هم از امیر به من نرسید.
چرا فرار نکردی؟
چون شناسایی نشده بودم و فکر نمیکردم دستگیر شوم.
انتهای پیام/