دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

انتقاد مهدی محسنیان‌راد از شیوه برگزاری مناظره‌ها

انتخابات ریاست‌جمهوری را اولین مناظره انتخاباتی کاندیداهای ریاست‌جمهوری تا حدودی گرم و دومین رویارویی نامزدها، آن را شعله‌ور کرد. با این همه مخاطبان تلویزیون که در دو جمعه اخیر، عصرها را به دیدن این مناظره‌ها اختصاص داده‌اند، در شبکه‌های مجازی اعتراف می‌کنند که نفهمیده‌اند برنامه‌های کاندیداها چیست و از چه حرف می‌زنند.
کد خبر : 178778

به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، روزنامه شرق نوشت: حکایت گم‌شدگی مفهوم واقعی علمی مناظره در این دو نشست را با دکتر مهدی محسنیان‌راد، استاد دانشگاه در میان گذاشتیم؛ چهره هایی که در علم رسانه، سالهاست به نوشتن و آموزش تکنیک‌های مصاحبه مشغول‌اند و عجیب نیست ‌‌اگر به نقدِ آن چیزی می‌پردازند که این روزها به جای مناظره، از رسانه ملی پخش می‌شود:



آقای دکتر، شیوه مناظره را چطور ارزیابی می‌کنید؟
وقتی شنیدم گفته شده جامعه ما ظرفیت مناظره‌های دونفره انتخاباتی را ندارد، متوجه نشدم که آقایان براساس کدام یافته علمی در حوزه دانش ارتباطات به چنین بیانی دست یافته‌اند که برای من این‌قدر عجیب و غیرعادی است. شک دارم اگر مجموع مقالات علمی منتشرشده در این حوزه را جست‌وجو کنیم، مقاله‌ای بیابیم که در آن جوامع را براساس ظرفیت شنیدن مناظره‌های دونفره و چندنفره دسته‌بندی کرده باشد. درهرحال آقایان با تکیه به یک بیان غیرعلمی اما به‌ظاهر عالمانه، شیوه معمول و جهانی مناظره‌های دونفره این مقطع از انتخابات را کنار گذارده و اقدام به خلق یک شیوه ارتباطی خاص و «من‌درآوردی» کردند که اگرچه دو بخش از آن اجرا شده، اما قضاوت دقیق و عالمانه درباره کارکرد، پیامدها و نقاط ضعف و قوت آن بدون یک پژوهش کامل و وقت‌گیر ممکن نیست. مثلا از یک‌سو باید با رویکرد تلفیقی کمی و کیفی هر سه برنامه را تحلیل محتوا کرد و با همان رویکرد، به شیوه آزمایشگاهی هر سه برنامه را در یک پنل کارشناسی نمایش داد تا معلوم شود که اینها با آن فتوای من‌درآوری چه بلایی بر سر شش کاندیدا و بینندگان درآوردند.
اگر فعلا بخواهیم به صورت چند فرضیه، به قضاوت دراین‌باره بنشینیم، چه نکاتی را باید مورد توجه قرار دهیم؟
تصور می‌کنم این شیوه ارتباطی به «ابهام‌سازی‌هایی» منتهی می‌شد که چون مباحث در قالب بسته‌های چنددقیقه‌ای حصارکشی شده بود، ابهام شکل می‌گرفت بدون آنکه فرصت «ابهام‌زدایی» فراهم شود. آن‌وقت کاندیدا مجبور می‌شد مرحله رفع ابهام را با ابهام‌سازی دیگر نه در تلویزیون، بلکه در تریبونی دیگر دنبال کند. مثلا در سخنرانی سنندج برای رفع ابهام بحثی از مناظره شش‌نفره، به مردم اطلاع دهد که آستان قدس مالیات نمی‌دهد. اگرچه با این اطلاع‌رسانی از یک ابهام رفع ابهام می‌شد، اما خودش ابهام جدیدی می‌آفرید که چند ساعت بعد کاندیدای دیگر در تریبونی دیگر توضیح می‌داد که آستان قدس به فلان دلیل مالیات نمی‌دهد. اما این زنجیره ابهام‌سازی و ابهام‌زدایی پایان نمی‌یافت زیرا کافی بود که کارشناس یک فرستنده ماهواره‌ای فارسی‌زبان بپرسد اگر قرار بوده آستان قدس معادل مالیاتی که باید می‌پرداخته به فقرا بدهد، چرا فهرست دقیق این پرداخت‌ها تاکنون منتشر نشده است؟ درواقع زنجیره ابهام‌سازی‌ها و ابهام‌زدایی‌هایی که باید در مناظره، با کمک یک مصاحبه‌کننده متخصص خاص چنین مناظره‌هایی به سرانجام برسد، رهاشده در هوا پایان می‌پذیرد.
مجری برنامه چطور؟
در ابتدا باید از شما بپرسم که چرا می‌گویید مجری؟ ما برای اداره مناظره به یک مجری نیازمند نیستیم، بلکه یک مصاحبه‌کننده توانا می‌خواهیم. مصاحبه‌کننده‌ای که بدون پررنگ‌کردن نقش خود در صحنه مناظره، اداره گفت‌وشنودها را بر عهده بگیرد و فرمان این ماشین را طوری تنظیم کند که اگر به دلیلی، کمی از مسیر منحرف شد، با حرکتی کوچک آن را به مسیر اصلی خود برگرداند. در مناظره‌ها، مصاحبه‌کننده در حکم یک مبصر نیست، بلکه یک تنظیم‌کننده است اداره مناظره میان دو کاندیدای ریاست‌جمهوری کار بسیار تخصصی است که مجال توضیح بیشتر آن اینجا نیست و فقط خوانندگان کنجکاوتان را ارجاع می‌دهم به چاپ دهم کتاب روش‌های مصاحبه خبری. اما به طور خلاصه بگویم او باید آدمی باشهامت، توانا در مدیریت عناصر موجود در صحنه مناظره و درعین‌حال غیرپرخاشگر اما الزاما نه خیلی مؤدب، مسلط بر اطلاعات حرفه‌ای وسیع، حتما دارای تحصیلات دانشگاهی روزنامه‌نگاری و از همه مهم‌تر دارای این باور راستین که نماینده بینندگان برنامه است نه نماینده یا مقامات رسانه، باشد. سال‌ها پیش در انتهای یک برنامه خبری زنده پاسخ‌گوی سؤالات مصاحبه ایشان با خودم بودم که کار به‌خوبی انجام شد. اما آن مصاحبه‌ها با اداره مناظره انتخاباتی بسیار متفاوت است. نکته‌ای که اداره‌کننده مناظره دونفره سال ١٣٨٨ نیز به‌ هیچ‌وجه از آن آگاه نبود. در‌هرحال اینکه مجری مناظره یک گوینده تلویزیونی مبادی آداب خوش‌صدا که ضمنا آموخته باشد که مواظب شأن افراد و دستگاه‌ها باشد، کار را درست نمی‌کند.
این فرد باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟
به نظرم روزنامه‌نگارانی داریم که امروز در روزنامه‌های کشور فعالیت می‌کنند و می‌توانند در چنین مناظره‌ای حاضر و بدون مرعوب‌شدن، مقام‌زده‌شدن و بازی در نقشِ اداره‌کننده یک دستگاه قرعه‌کشی، نشست را اداره کنند. درواقع، توانایی‌های لازم برای مصاحبه‌کننده یک مناظره محدود به همین‌ها نیست، او باید کاربری تئوری‌های دانش ارتباطات را بلد باشد.
سوای عملکرد مجری، آیا خصوصیات اجرائی و فنی یک مناظره در این مناظره‌ها رعایت شده است؟
ملاحظه کنید نکته‌ای که از آن سر در نیاوردم، اهمیتی بود که آقایان با ورود به «حساب احتمالات» برای قرعه‌کشی قائل بودند. اینکه سه جام بلورین بگذاریم جلویمان و همه‌چیز را با قرعه‌کشی جلو ببریم، خودش عاملی از نتایج غیرعقلانی بود. اگر صداوسیما می‌خواست با این قرعه‌کشی‌های همه‌جانبه، بی‌طرفی خود را ثابت کند، از منطق ماهیت و کارکرد مناظره خارج شده بود. چه کسی گفته قرعه‌کشی موضوعات مورد بحث بهترین گزینه است؟ موضوع تقریبا شبیه آن است که یک خانم خانه‌دار نوزادی داشته باشد که در انتظار شیر مادر است، پسر هفت، هشت‌ساله‌ای داشته باشد که در انتظار میان‌وعده عصرانه است و شوهری که تازه از سر کار آمده و معمولا در این ساعت یک استکان چای می‌خورد. حالا بگوییم برای اثبات بی‌طرفی قرعه‌کشی کند که اول به چه کسی خوراکی دهد. بدتر از آن قرعه‌کشی کند که اول کدام خوراکی را به کدام‌یک از این سه نفر بدهد. بعد قرعه‌کشی کند و سؤال مربوط به نیازهای ورزش کشور را که خوراک آقای هاشمی‌طباست، به آقای رئیسی دهد. حالا در شرایطی که ادامه زنجیره مناظره پرتاب‌شده به تریبون‌های این‌سو و آن‌سوی کشور، مردمی که پای تلویزیون نشسته‌اند درباره چنین روندی در توزیع و دریافت پاسخ سؤالات مناظره چه واکنشی باید نشان دهند؟ می‌دانیم در دانش ارتباطات، پنج نوع گوش‌دادن شناخته شده است؛ «گوش‌دادن آگاهی‌بخش»، «گوش‌دادن انتقادی»، «گوش‌دادن همدلانه»، «گوش‌دادن الهام‌بخش» و «گوش‌دادن قدرشناسانه» برخی از آدم‌ها مانند یک راننده – بدون آنکه اسم این گوش‌دادن‌ها را بدانند- حسب آنکه در جاده چه می‌گذرد دنده عوض می‌کنند و شیوه گوش‌دادن خود را تغییر می‌دهند. درحالی‌که به نظر می‌رسد این شیوه عجیب مناظره، نه‌تنها به بیننده در تنظیم شیوه گوش‌دادن مناسب کمک نمی‌کند، بلکه او را گیج و سردرگم نیز می‌کند زیرا سؤالی خاص از آدمی خاص مطرح شده که منطبق نیست.
سوای نقد شما بر قرعه‌کشی، عامل دیگر در شکل‌گیری این وضعیت ارتباطی را در چه می‌دانید؟
ببینید، هر کنشی به یک بستر و هر بازی، به یک زمین مناسب نیاز دارد. نمی‌شود در اتاق پینگ‌پنگ، فوتبال بازی کرد، همان‌طور که نمی‌شود گفت‌وگوی جدی درخصوص یک موضوع مهم را در تاکسی انجام داد. نباید از خاطرمان برود که ورود به یک بحث مهم و جدی درباره یک موضوع به‌خصوص (مثلا ایجاد ایکس‌ میلیون شغل در کشور) نیازمند ساختاری است که معمولا از یک مقدمه آغاز می‌شود که خودش مستلزم صرف وقت است. سپس محتواهایی ارائه می‌شود که باید با یک نظم منطقی چیده شود که مخاطب تلویزیونی از آن محتوا به‌اصطلاح «مفهومی » صید کند منطبق با محتوا و در انتها به یک جمع‌بندی حساب‌شده شخصی دست یابد. حالا در شرایط این شیوه به‌اصطلاح مناظره، کاندیدای مورد نظر قرار است چطور همه اینها را در دو دقیقه خلاصه کند؟ اصلا این دودقیقه‌ها به چه درد او می‌خورد؟ بیننده نیز هنوز گوش‌دادن خود را تنظیم نکرده، دو دقیقه کوپنی کاندیدا تمام ‌شده بدون اینکه موضوع برایش باز شده باشد. کل ماجرا شبیه آن است که بگوییم جامعه ما ظرفیت تماشای بازی فوتبال در زمین فوتبال را ندارد و لازم است ورزشکاران عزیز بروند روی میز پینگ‌پنگ بایستند و فوتبال بازی کنند.
در یک جمع‌بندی نهایی، چه پیشنهادهایی برای آخرین قسمت مناظره‌های انتخاباتی این دوره دارید؟
یک ارتباط مؤثر رسانه‌ای زمانی می‌تواند موفق باشد که براساس داده‌های درست و با انگیزه و تدبیر درست شکل بگیرد و براساس علم و تجربه کار خود را آغاز کند و جلو براند؛ آن هم در بستری روشن و با در نظرگرفتن امکانات و تمهیدات لازم. شاید به این شیوه است که می‌توان از مردم توقع داشت با مناظره‌های انتخاباتی ارتباط درست برقرار کنند و از سوی دیگر از کاندیداها انتظار داشت که در این بستر رسانه‌ای به بیان کارنامه و برنامه‌های خود بپردازند. شاید چهار سال دیگر.




انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب