دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
نگاهی به کم‌فروش‌های گیشه نوروزی

غرق شدن فیلم‌های اسعدیان و علیمردانی میان هیاهوی کمدی‌ها

میان فیلم‌های اکران‌شده روزهای نوروز 96، کمدی‌ها پرفروش‌ بودند؛ اتفاقی که با توجه به استقبال مخاطبان از کمدی‌های روی پرده _ فارغ از کیفیت کمدی‌های ساخته شده در سینمای ایران _ در سال‌های قبل قابل پیش‌بینی بود. در این میان بودند فیلم‌هایی که کم‌تر دیده شدند و فروش ناموفق و حتی ناامیدکننده‌ای داشتنه‌اند. اما برعکس این قضیه هم صادق بود؛ فیلم‌هایی که در هیاهوی کمدی گم شدند.
کد خبر : 168802

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، فیلم‌هایی که در جدول اکران، فروش‌های ناامیدکننده‌ای داشته‌اند، به این شرح هستند:


«یک روز بخصوصِ» همایون اسعدیان


آخرین ساخته اسعدیان پس از 14 روز تنها 546 میلیون تومان فروخته که میان فروش دیگر فیلم‌های جدول اکران، رقمی ناامیدکننده است. این در حالی است که بلیت‌های سینماها در سال جدید با افزایش 20 درصدی با قیمت 12 هزارتومان فروخته می‌شوند.


اسعدیان پس از ساختن «طلا و مس» که منتقدان دوستش داشتند و حتی مسعود فراستی هم از آن به عنوان فیلمی کوچک و بی‌ادعا یاد کرد و آ‌ن را با «بچه‌های آسمان» مقایسه‌اش کرد، سراغ «بوسیدن روی ماه» رفت و باز هم دغدغه‌های اخلاقی‌اش را تصویر کرد. «یک روز بخصوص» سومین فیلم از سه‌گانه ارزشی اسعدیان است که مدام آدم‌ها را در معرض آزمون‌های گاه پیش پا افتاده و گاه سخت و دشوار قرار می‌دهد و نتیجه آزمون‌هایش را با تماشاگران به تماشا می‌نشیند...



«یک روز بخصوص» روایتگر زندگی روزنامه‌نگاری‌ست که همسرش را از دست داده و تنها خواهرش به دلیل بیماری قلبی در آستانه مرگ قرار گرفته است. او تلاش می‌کند به هر ضرب و زوری خواهرش را عمل کند: از فروش ماشین و دارایی‌هایش تا تن دادن به چاپ مطلبی در ازای پول و خریدن نوبت عمل از مرد بوفه‌دار بیمارستان که در ظاهر هیچ‌کاره است...


مصطفی زمانی در نقش روزنامه‌نگار تلاش می‌کند برای خواهرش نوبت عمل جراحی بگیرد و او را از مرگ نجات دهد؛ اما در ادامه راه متوجه می‌شود نوه پیرمردی بی‌چاره هم در نوبت است و او جای آن‌ها را در نوبت عمل گرفته است. روزنامه‌نگار حالا باید تصمیم بگیرد و میان کودک و خواهرش یکی را انتخاب کند...


روزنامه‌نگارهای «یک روز بخصوص» که مصطفی زمانی، پریناز ایزدیار و محسن کیایی نقش‌هاشان را بازی می‌کنند، در کمال تعجب هیج شناختی از فضای مطبوعات ندارند و حتی رفتارشان هم نشانی از این ماجرا ندارد. البته مقصر اصلی کارگردان است که قصه‌اش هیچ توجیهی برای این روزنامه‌نگارهای فرهنگی ندارد و اگر کاراکترها فروشنده محصولات بهداشتی و یا نجات غریق استخر هم بودند، برای مخاطب تفاوتی نداشت. چون شغل‌ آن‌ها تاثیری در روند داستان نداشت و ضعف شخصیت پردازیِ کارگردان یکی از بلایایی است که گریبان فیلم را محکم می‌گیرد و تا آخر ول نمی‌کند...


داستان با آهنگی غم‌انگیز پیش می‌رود و همان‌طور که تمام آدم‌های حاضر در سالن هم انتظارش را می‌کشیدند با جوانمردی روزنامه‌نگار تمام می‌شود...



«آبا جانِ» هاتف علیمردانی


آخرین فیلم سینمایی هاتف علیمردانی، پس از 14 روز اکران عمومی، فروشی 617 میلیون تومانی داشته است. این فیلم با توجه به سالن‌های کمتر نسبت به «یک روز بخصوص» فروش بهتری داشته که البته با توجه به عوامل جلوی دوربین، انتظار می‌رفت مخاطب‌ها استقبال گرم‌تری از علمیردانی و فیلمش کنند.



هاتف علیمردانی به لطف ورود به حرفه تهیه‌کنندگی سالانه یک فیلم می‌سازد و معمولا به هنجارهای اجتماعی می‌پردازد. او در این سال‌ها فیلم‌هایی چون «کوچه بی‌نام» و «هفت ماهگی» را ساخته که در اکران عمومی هم فروشی معمولی‌ داشتند. علیمردانی در فیلم تازه‌اش تلاش می‌کند حال و هوای خانواده‌ای در دهه شصت را روایت کند که با مسائل مختلفی درگیر هستند: پسر جوان خانواده، اسیر عراقی‌ها شده؛ پسر دیگر علیه کشورش شب‌نامه پخش می‌کند؛ پدر خانواده با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند و زن‌هایش از او پرستاری می‌کنند؛ نوه زن بزرگ خانه عاشق پسر هووی مادربزرگش شده است و...


علیمردانی در جایگاه کارگردان معمولا بازی‌های خوبی از بازیگران می‌گیرد و فیلم‌هایش با بازی‌های قابل قبول و یک دستی همراه هستند، اتفاقی که در «آباجان» هم افتاده اما روایت قصه در شهرستان زنجان، بلای جان فیلم شده؛ تا جایی که بعضی از کاراکترها بدون لهجه صحبت می‌کنند؛ بعضی آذری حرف می‌زنند؛ شخصیت اصلی، فاطمه معتمدآریا، فارسی را با لهجه آذری حرف می‌زند و از همه بدتر، بازیگران جوان فیلم که کلمات ثابت را گاهی با لهجه وگاهی بدون ذره‌ای لهجه به زبان می‌آورند...


«آباجان» با وجود داشتن شخصیت‌هایی که بیننده دنبالشان می‌کند و قصه‌‌‌ای که تا آخر همراهش می‌کند، دچار ضعفی است که تقریبا تمام فیلم‌های ساخته شده از دهه 60 دچارش هستند: نداشتن شناخت عوامل فیلم از آن دوران... نه تنها کارگردان‌ها و فیلمنامه‌نویس‌ها که عوامل پشت و جلوی دوربین هم آن دوران و التهاب تلخ و شیرین آن روزگار را به خوبی نمی‌شناسند.



«نبرد خلیج فارسِ» فرهاد عظیما


اکران «شاهزاده روم» در آبان‌ماه سال 94 و فروش 5 میلیاردی آن، اتفاق مهمی در صنعت انیمیشن‌سازی سینمای کشورمان محسوب می‌شود. این فیلم با فروش موفقش نشان داد که انیمشن می‌تواند در گیشه با استقبال مخاطب‌ها همراه شود و سرمایه‌گذاری در این بخش مهجور، پرسود و پراستقبال خواهد بود. این فیلم ضعیف‌ترین فروش در چرخه اکران را به خود اختصاص داده است.


«نبرد خلیج فارس»، اما نشانی از یک انیمیشن موفق ندارد و تا به اینجا که 5 هفته از اکرانش می‌گذرد، کم‌تر از 100 میلیون تومان فروش داشته است. فیلمی که با وجود حمایت‌های دولتی نتوانسته مخاطب را راضی به خرید بلیت و تماشایش کند.


این انیمیشن، روایت‌گر رویارویی نیروی دریایی آمریکا و ایران در آب‌های خلیج فارس است و پخش آن را موسسه بهمن سبز حوزه هنری انقلاب اسلامی عهده‌دار بوده است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب