1_ در رسانهها آمده بود:
محمدعلی رامین، مشاور سابق رئیش دولت قبل، در اظهاراتی بسیار تند و موهن، مشایی، بقایی و احمدینژاد را «سه دلقک بهاری» خوانده است. قبل از او، حجتالاسلام امیریفر، رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری دولت قبل، در نامهای به احمدینژاد از برخی مسائل و واقعیتهای بین او و مشایی پرده برداشت. نامه او به احمدینژاد، با پاسخ جوانفکر که به او گفته حرمت نان و نمک سفره محمودی! را لااقل پاس بدارد، روبهرو شد. نامه امیریفر به احمدینژاد، چنان دولتیان قبل را برآشفته کرده که گویی پاسخ جوانفکر را به او کافی ندانستند و از مسئول ذیحسابی نهاد ریاست جمهوری دولت قبل خواستند درباره دریافتها و امتیازات مالی فراوانی که بقایی به امیریفر - درعین حال که بازنشسته شده بود داد- با نامهای سرگشاده به وی، افشاگری کند. بگمانم در روزهای آینده، باید منتظر افشاگریهای دیگر هم از داخل این جریان بر علیه احمدینژاد و یاران اندکش بود.
سکوت الهام و ثمره هاشمی در دفاع از رئیس دولت معنادار است.
2_ بازی اخیر جریان دولتیان قبل با مطرح کردن نامزدی بقایی، کودکانه است.
واقعیت این است این جریان درصدد معرفی نامزد برای انتخابات ریاست جمهوری آینده نیست. بلکه با انجام چنین اقداماتی میخواهد پس از کنار گذاشته شدن احمدینژاد با توصیه رهبری از عرصه انتخابات در منظر جامعه فراموش نشود. لذا برای کم کردن دامنه این فراموشی، یا ژستهای مسخره در پای درخت! میگیرند و یا خود را درخت مینامند! و یاسه تایی پنجه در پنجه هم دستها را بالا برده به بهار سلام میدهند!، و یا در کشفی شگفت!! با خبر پیروزی بهار بر زمستان، شعار رسیدن بهار میدهند!
در همین راستای تلاش برای عدم فراموشی است که مشایی به جناب سیدمحمد خاتمی نامه مینویسد. همان خاتمی که بقول جناب پرویز کاظمی، وزیر رفاه دولت قبل شاهد بوده در جلساتشان بدترین حرفها را درباره او میزدند.
حالا هم احمدینژادی که صدا و تصویرش هست که پس از نهی رهبری به او، بکلی منکر این میشود که در انتخابات از کسی حتی از نزدیکان خود در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کند، دچار فراموشی شده و در توهمی کودکانه چنان سطح انتخاب مردم را پایین میداند که مسأله نامزدی بقایی را پیش میکشد. همان بقایی که پس از حبسی شش ماهه هنوز پرونده او _که برای جامعه معلوم نشد با این مدت بازداشت طولانی رسیدگی به اتهاماتش بکجا رسید_ مفتوح است و حتما رسیدگی به پرونده او ادامه خواهد داشت و احتمالاحکمی مناسب و نهچندان سبک خواهدخورد.
3_ به گمان من
این جریان با پیش کشیدن نامزدی بقایی و با علم به رد صلاحیت وی، در اقدامی ناشیانه بدنبال مقابله با تدبیر رهبری در کنار گذاشته شدن احمدینژاد از عرصه رقابت است. این جریان میداند بقایی تأیید صلاحیت نخواهدشد ولی گمان میکند با رد صلاحیت وی، بر پشتوانه مظلومیتش نزد جامعه افزوده خواهد شد. در همین راستا بود که پس از نهی رهبری به ورود احمدینژاد در انتخابات سعی شد وی را فردی مظلوم جا بزنند که از حق شرکت در انتخابات بازداشته شده است.
در نهایت هدف این جریان این است مثلا با این پشتوانه مظلومیت بتوانند در انتخاباتهای بعدی اعم از مجلس و شورا و ریاست جمهوری نقشآفرینی و به اهداف خود دست یابند.
بگمان من این جریان تمام شده است و برای بقای خود به هر قیمت دست و پای بیخودی میزند. اگر وعده ده برابر کردن مبلغ یارانه را هم به مردم بدهد، همانگونه که آیتالله هاشمی عزیز که خطر این جریان را بهتر و زودتر از همه شناخت، میگفت اکثریت مردم آگاه شدهاند و فریب نخواهند خورد و هرگز فرصت تشکیل دولت را به این جریان نخواهند داد.
احمدینژاد بجای اینکه به فکر آب و برق مردم خوزستان باشد، بگوید با میلیاردها دلاری که رئیس دولت تدبیر و امید بارها میگوید اثر و خبری از آنها نیست، چه کرده است و این پولها کجا هستند؟
اگر هم فراغتی یافت بجای مژده رسیدن بهار! قبل از اینکه مطلعان امر به سخن دربیایند به مردم بگویدچرا و به چه دلایلی، بقایی از ادامه خدمت در وزارت اطلاعات بازداشته شد.
*مشاور مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی
انتهای پیام/