دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

«کوپال»؛ داستان شکارچی چاقی که دست تقدیر متنبهش می‌کند

«کوپال» به کارگردانی کاظم ملایی فیلم‌اولی و بازی لوون هفتوان، عصر دیروز در برج میلاد نمایش داده شد.
کد خبر : 155822

سعید طاهری خبرنگار فرهنگی آنا: احمد کوپال، مردی که مجنون شکار و خشک کردن حیوانات برای نگهداری‌شان در خانه‌اش است، همراه با سگش، هایکو در یکی از انبارهای خانه بزرگش گیر می‌کند و حالا باید برای به دست آوردن دوباره زندگی‌اش راهی پیدا کند.


احمد کوپال مردی چاق و گنده است که با هایکو در ویلایی بزرگ همراه با انواع و اقسام حیوان های زنده و مرده که خشک شده‌اند زندگی می‌کند و تنها فرزندش را از دست داده و همسرش هم او را به حال خودش رها کرده تا مرد براساس افسردگی تبدیل به آدم دیگری شود. آدمی که در ابتدا برای موزه حیوان ها را شکار می‌کرده و عاشق زندگی در حیات وحش بوده پس از مدتی تبدیل به شکارچی بی رحمی می‌شود که جز هایکو به حیوان دیگری رحم نمی کند و پس از شکار خشکشان می‌کند...


روزی که کوپال همراه هایکو قصد سفر برای شکار دارد، در انبار خانه که محل کار کوپال است گرفتار می‌شوند و داستان از این اینجا شروع می‌شود... مرد که پیش از این همسر و اطرافیانش را ناامید از خودش طرد کرده، حالا آرزو می‌کند ای کاش کسی به دادش برسد...


تلاش کوپال برای ادامه زندگی از تبخیر کردن ادرار برای به دست آوردن آب تا خوردن ریشه گیاهان ادامه دارد او با جلو رفتن داستان کارگردان جوان و فیلمنامه نویس هم مانند تماشاگران سردرگم می‌شوند که برای ادامه حیات این دو موجود زنده در انبار چه باید کرد...


فیلم «اره» به کارگردانی جیمز ون نمونه موفقی از این نمونه است که تمام مدت در اتاقی ثابت می‌گذرد و شما را لحظه‌ای رها نمی‌کند. حتی فیلم «مدفون» که از ابتدا در تابوتی می‌گذرد و تنها متریال موجود در اختیار کاراکتر یک موبایل و یک چراغ قوه است و...


قصه سختی که فیلمساز انتخاب کرده در لوکیشنی جذاب خوب پیش می‌رود؛ اما خیلی زود دست فیلمنامه‌نویس برای مخاطب رو می‌شود و تنها با کلیشه‌هایی مثل خواب دیدن کوپال و ملاقات‌هایش با همسر خود درخواب برای فیلم زمان می‌خرد...


بابک میرزاخانی با گروه «میرزا» موسیقی متفاوتی برای فیلم ساخته‌اند اما این هم کافی نیست و آدم‌ها از پرده دوم فیلم شروع به کم شدن می‌کنند و سالن رفته رفته خلوت می‌شود... با این حال احمد کوپال تمام راه های ممکن حتی انفجار در را هم امتحان می‌کند و در انتها وقتی هایکو قرص های اشتباهی می خورد و می‌میرد، کوپال شکم او را پاره می‌کند و کلیدهای در را توی روده سگش پیدا می‌کند و نجات پیدا می‌کند و متنبه می‌شود و بنا به درخواست همسرش حیوان‌هایش را به موزه می‌سپارد و همه‌چیز ختم به خیر می‌شود و فیلم با قاب ثابتی از مانکن مردی با لباس های شکار احمد کوپال و جسم خشک شده هایکو تمام می شود...


«کوپال» فیلمی بود که در لحظات آخر به لیست نهایی جشنواره اضافه شد و به عنوان اولین فیلم روز چهارم جشنواره در برج میلاد روی پرده رفت اما خیلی زود و پس از بیرون رفتن آدم ها از در خروجی سالن به فراموشی سپرده شد و جایش را به فیلم بعدی، «آباجان» داد...



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب