دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

امیر حاج‌رضایی: فضای مجازی را آلوده می‌دانم

امیرحاج‌رضایی یکی از آن کارشناسان و مفسران دوست‌داشتنی فوتبال است که هر وقت برای بررسی نکات فنی مسابقه‌ای، به تلویزیون می‌آید دست پری برای مخاطب دارد. او به داشتن اطلاعات تاریخی شهره است. در بسیاری از تفسیرهایش از رخدادهای تاریخی استفاده می‌کند و همین‌ها مخاطب را به وجد می‌آورد.
کد خبر : 146918

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه جام جم نوشت: با او گفت‌وگویی درباره همین مساله و برخی دیگر از موضوعات زندگی‌اش انجام دادیم که در زیر می‌خوانید.






شما از مفسران و کارشناسان فوتبالی محبوب میان مردم هستید. قسمتی از این علاقه مربوط به اطلاعات تاریخی شما می‌شود. میان مردم و علاقه‌مندان اصطلاح «فروپاشی دیوار برلین» شما ضرب‌المثل شده است. این علاقه شخصی شما به تاریخ از کجا نشأت می‌گیرد؟


من در دوران نوجوانی به صورت غریزی بجز فوتبال که خیلی دوست داشتم و مثل بچه‌های دیگر بازی می‌کردم، سینما و مطالعه را هم خیلی دوست داشتم. می‌رفتیم چهارراه مخبرالدوله که هم کتابفروشی‌ها و هم سینماها آنجا بود. فیلم دیدن و مطالعه تا الان با من همراه است. این علاقه در طول زمان طولانی رفته رفته از حالت غریزی به یک مساله آگاهانه تبدیل شد. دیدم در نگاه مردم به فوتبال می‌تواند تغییر ایجاد کند. در کتاب و مقالات مطالعه کردم و این اطلاعات از دل همین‌ها به دست آمد. حالا که در مقطع بازنشستگی هستم کارم خلاصه می‌شود در دیدن و خواندن و نوشتن. این از دوران 11ـ10 سالگی در من هست. متوجه شدم کتاب و سینما حداقل چیزی که می‌تواند به من بدهد این است که در فصیح و سلیس کردن زبان کمکم می‌کند.


چه کتاب‌هایی بیشتر می‌خوانید؟


اگر فرصت داشته باشم به اطراف دانشگاه تهران می‌روم. آنجا کتابفروشی زیاد است. یک نصف روز وقت می‌گذارم و در ژانرهای مختلف کتاب می‌خرم و به مرور می‌خوانم. مطالعه‌ام سیستماتیک نیست. به ادبیات خیلی علاقه‌مندم؛ ادبیات آمریکای جنوبی، روسیه و فرانسه. به‌طور کلی هر نوع کتابی می‌خوانم و این سوای ماهنامه، فصلنامه و مطالبی است که روزمره می‌خوانم. نمی‌توانم بگویم ژانر خاصی را دوست دارم، اما با ادبیات بیشتر ارتباط برقرار می‌کنم. در مقطعی ادبیات فرانسه و بعد ادبیات روس و سال‌هاست آمریکای جنوبی؛ از آثار کورتاسار گرفته تا مارکز و یوسا و بورخس.


یک نگاه سنتی وجود دارد مبنی بر این‌که فوتبالی‌ها نگاه مثبتی به اهل فرهنگ و هنر و روشنفکران ندارند و آنها را نازک‌نارنجی می‌دانند و از آن طرف هم متفکران ما فوتبال را ورزش لمپنی می‌دانند که 22 نفر دنبال یک توپ می‌دوند و انبوهی آنها را دنبال می‌کنند. این نگاه کی می‌تواند رخت بربندد؟


من هر دو دیدگاه را رد می‌کنم. نه فوتبال مقوله‌ای لمپنی است و نه اهل فرهنگ این تعبیری هستند که اشاره کردید. فوتبال ورزش خیلی خوبی است و نگاهم به آن صرفا در ابعاد فنی نیست. فوتبال کارهایی می‌کند که سیاستمداران حتی نمی‌توانند انجام دهند. بگذارید یک مثال بزنم. نسل‌کشی عثمانی در مورد ارامنه کینه دیرینه میان دو کشور گذاشته و هر سال به مناسبت این نسل‌کشی مراسمی در کلیساهای ارامنه جهان برگزار می‌شود. اما فوتبال قدری این کینه را تعدیل کرد. زمانی‌که دو کشور ارمنستان و ترکیه در مقدماتی یکی از یوروها همگروه شدند، تیم ترکیه که به ارمنستان رفت براساس قوانین سرود ترکیه خوانده شد و عبدالله گل هم به ارمنستان رفت و برعکس همین اتفاق هم در استانبول افتاد و یک مقدار روابط دو کشور را تعدیل کرد. اگر عمیق به فوتبال نگاه کنیم که موضوعش فراتر از گفت‌وگوی ماست، فوتبال ورزشی است که در همه حوزه‌های اجتماعی تاثیرگذار است. از سمتی هرچه از جهت فرهنگ رشد کنیم جامعه بالنده‌تر می‌شود.


بدون رشد فرهنگی در همین فوتبال از نظر فنی ترقی نمی‌کنیم. ما باید به لحاظ فرهنگی در فوتبال خیلی رشد کنیم ؛ اما متاسفانه متولیان امر توجه نمی‌کنند. نه این که نخواهند، مثل این می‌ماند یک خونریزی شدید را با یک چسب زخم مداوا کنیم. در نتیجه به نظر من این دو دیدگاه مردود است. کسانی که در هر دو حوزه فعالیت می‌کنند می‌توانند دیدگاه‌های خودشان را بر موازین علمی به جامعه منتقل کنند و مفید باشند.


شما از فوتبالیست‌های قدیمی بودید و روزگاری به صورت حرفه‌ای در باشگاه ماشین‌سازی توپ می‌زدید. هنوز هم فوتبال بازی می‌کنید؟


دیگر سنم بالاست، فقط راه می‌روم. کنار زمین‌های فوتبال هستم، تدریس می‌کنم، در شهرهای مختلف ورک شاپ برگزار می‌کنم و به نسل جوان کمک می‌کنم. چون آینده متعلق به آنهاست.


چقدر در سیر مطالعاتی به فضاهای مجازی اعتماد می‌کنید؟


به دلیل این که کتاب را خیلی دوست دارم معتقدم برای شناخت واقعیت‌های جهان، کتاب بی‌رقیب است. البته قدرت فناوری اعجاب‌انگیز و غیرقابل انکار است. من این دو را در تقابل با هم نمی‌بینم. زمانم را به این صورت تقسیم می‌کنم که بیشتر وقتم را به کتاب اختصاص می‌دهم و کمتر در فضای مجازی هستم. در هیچ یک از شبکه‌های اجتماعی هم نیستم. از اینترنت بیشتر برای جست‌وجو استفاده می‌کنم. فضای مجازی را آلوده می‌دانم. این همان مساله فرهنگی است که ما از فناوری بد استفاده می‌کنیم؛ وگرنه خود فناوری بد نیست.


شما در بحرانی‌ترین مقاطعی که به بررسی وضعیت عملکرد تیم‌های مختلف در تلویزیون پرداخته‌اید، همواره به ادب و متانت رفتار کرده‌اید. به نظر می‌رسد یکی از حلقه‌های مفقوده جامعه امروز همین موضوع ادب است. بخصوص در شرایطی که بنا به دلایل مختلف می‌بینیم برخی پرخاشگری می‌کنند و عصبی هستند.


در درجه اول ما باید تحمل عقیده مخالف را داشته باشیم. ممکن است فردی روی آنتن بیاید و نظرم را قبول نداشته باشد، باید حرف‌هایش را بشنوم. از تضارب آرای من و مهمان، جامعه به قضاوتی می‌رسد که به نفع فوتبال است. اگر کسی من و دیدگاهم را نپسندید باید با خویشتنداری پاسخ دهم. معتقدم اصلا نیازی نیست اصرار کنم حق با من است. بعد از خدا بزرگ‌ترین قاضی مردم هستند. یادم نیست بعد از 30 سال حضور در شبکه‌های مختلف عصبانی شده باشم. این احترام به مخاطبان است. ما برای این مخاطبان حرف می‌زنیم. این ادب به شخصیت آدم‌ها برمی گردد، به ریشه آدم‌ها. ریشه یعنی شرافت، معرفت، انسانیت. این را که یک شخصیت معروف فوتبالی می‌گوید بموقع درباره فلانی افشاگری می‌کنم، دوست ندارم. من اصلا از این حرف‌ها خوشم نمی‌آید. اینها موضوعات ذاتی است، نه اکتسابی. در هیچ دانشگاهی شجاعت را یاد نمی‌دهند. شاید روش هایش را یاد دهند، اما شجاعت ذاتی است. ما باید دیدگاه‌های مخالف را بشنویم ولو این که به کار نبریم، نپذیریم و دوست نداشته باشیم. اگر جامعه تک‌صدایی شود فایده ندارد. من همواره گفتم مخالف منصف را دوست دارم. مخالف منصف کمک می‌کند. اگر هم منصف نبود با ادب با او برخورد کنیم. این روش من بوده است و خوشحالم مردم پسندیده‌اند. امیدوارم به‌عنوان یک معلم در خدمت مردم باشم و این روش را ادامه دهم.



انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب