موسویان تشریح کرد: سه گزینه ترامپ در مورد ایران
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، موسویان سه گزینه ترامپ را به شکل زیر تشریح کرده است:
گزینه اول: سیاست تغییر رژیم
گزینه سلطه و تغییر رژیم در ایران که از قدمتی شصت ساله در ایران برخوردار است یعنی ازسال 1953 تا 2013. آمریکا در سال 1953 باتبانی با انگلیس، حکومت دموکراتیک مردمی مصدق در ایران راساقط کرد و با منصوب کردن شاه، یک ربع قرن بر ایران سلطه یافت و از دیکتاتوری فاسد حمایت کرد.
انقلاب اسلامی ایران درحقیقت واکنش مردم ایران هم به حکومت دیکتاتوری و هم سلطه خارجی بود. اما چون استراتژی آمریکا سلطه برنفت منطقه بود، استقلال ایران را نمیتوانست تحمل کند و همین واقعیت هم ریشه اصلی سیاست «تغییر رژیم» آمریکا در ایران از سال 1979 تا 2013 بود.
دراین دوران آمریکا از تجاوز صدام به ایران به منظور تجزیه خاک ایران و نیز تغییر رژیم حمایت کرد درحدی که امکانات لازم جهت کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه ایرانیان را دراختیار صدام گذاشت و موجب شد صدهزار ایرانی قربانی سلاحهای شمیایی در ایران شوند. آمریکا در دوران بحران هستهای هم سختترین تحریمهای یکجانبه، چندجانبه و بینالمللی را علیه ایران سازماندهی کرد.
اعضاء کابینهای کلیدی ترامپ، اکثرا ضد ایران، ضد برجام و طرفدار سیاست تغییر رژیم درایران هستند. پمپئو کاندید ریاست سازمان سیا درکنگره پیشنهاد تغییر رژیم را مطرح کرد و گفت برای لغو برجام هم لحظهشماری میکند. فلین کاندید شورای امنیت ملی هم سیاست تغییر رژیم را بهترین سیاست درمورد ایران اعلام کرد. شعار ژنرال ماتیس کاندید وزارت دفاع هم این است که «سه تهدید اصلی آمریکا: ایران، ایران، ایران.»
درهرصورت این یک گزینه امتحان شده و شکست خورده است. درعین حال سریعترین راه برای ورود به چنین استراتژی هم پاره کردن برجام است. ایران تا کنون به تمام تعهداتش درقالب برجام بدون کم وکاست عمل کرده درحالیکه آمریکا در اجرای تعهداتش لنگ میزند. اخیرا هم که سنا با رای 99 به صفر تمدید قانون تحریم ده ساله ایران را تصویب کرد. درعین حال مقام معظم رهبری ایران هم اعلام کرده که اگر آمریکا برجام را پاره کند، ایران هم آن را آتش خواهد زد.
گزینه دوم: سیاست تعامل
این سیاست توسط اوباما صرفا سه سال یعنی از سال 2013 تا 2016 درروابط با ایران اجراء شد. سیاست تعامل اوباما مبتنی بر 1-خصومت حداقلی، 2-کنار گذاشتن سیاست تغییر رژیم، 3- اجتناب از درگیری نظامی، 5- مذاکره مستقیم و بدون پیششرط درموضوعات مورد اختلاف بود.
این مذاکرات در مورد موضوع هستهای که از دید آمریکا تهدید اصلی بود نیز آزمایش شد و نتیجه آن هم حل مسالمتآمیز بحران هستهای و برجام بود. در این دوره درسطح وزرای امورخارجه مذاکرات مستقیم صورت گرفت. این سیاست موجب حل بخشی از اختلافات کهنه مالی شد و آمریکا 1.7 میلیارد دلار به ایران پرداخت. مقامات امنیتی دوکشور هم برای اولین بار مستقیما مذاکره و برخی از زندانیان دوکشور هم تبادل شدند. ضمن اینکه ایران هم از مجازات 16 ملوان آمریکایی بخاطر ورود غیرقانونی به آبهای ایران گذشت و آنها را فورا آزاد کرد.
این سیاستی است که به مرور زمان میتواند به رفع تشنج در روابط دو کشور کمک کند و ادامه آن میتواند یک گزینه برای ترامپ باشد. فراتر از آن هم ترامپ میتواند از منطقهای شدن اصول برجام حمایت کند تا زمینه خاورمیانه عاری از سلاح هستهای فراهم شود.
گزینه سوم: بنبست شکنی جهت ایجاد تغییر بنیادین در روابط با ایران
گزینه سوم پیش روی ترامپ این است که به دنبال روابطی سالم و واقعا دوستانه با ایران باشد. این نوع رابطه نیز قدمتی صدساله درتاریخ روابط ایران و آمریکا دارد یعنی از 1856 تا 1953.
در این دوران آمریکا از نهضت ایرانیها برای مقابله با سلطه دوقدرت استعمارگر وقت یعنی روس و انگلیس حمایت میکرد و روابطی دوستانه و سالم با ایران داشت. بهعنوان نمونه هاوارد بسکرویل درسال 1907 از دانشگاه پرینستون، دانشگاهی که من الان مشغول بهکار هستم، فارغالتحصیل شد، به ایران رفت، درتبریز به شغل معلمی پرداخت، دوشادوش مردم تبریز درتظاهرات سال 1909 مردم ایران برای قانون اساسی و دموکراسی شرکت کرد و کشته شد و هزاران ایرانی او را به عنوان یک قهرمان ملی تشییع کردند و در تبریز به خاک سپردند. او گفته بود که «تنها تفاوت من با مردم ایران، محل تولد است که تفاوت بزرگی نیست.»
حالا شما دورانی که یک آمریکایی برای دفاع از آزادی واستقلال ایران جانش را فدا کرد را مقایسه کنید با دورانی که آمریکا با دادن مواد و تجهیزات شیمیایی به صدام، باعث کشته و زخمی شدن حدود صد هزار ایرانی شد! در آن دوران روابط دوستانه و اعتماد درحدی بود که دولت ایران با مصوبه مجلس، از یک آمریکایی برای ساماندهی سیستم مالی ایران دعوت کرد. یعنی با خواست ایران، یک آمریکایی در رأس نظام مالی ایران قراگرفت.
البته من خوشبین نیستم که حتی اگر ترامپ هم بخواهد، بگذارند که در مورد چنین گزینهای موفق شود. درعین حال او چند روزپیش گفت که آمریکا ازاین به بعدسیاستهای اشتباه گذشته درمورد ساقط کردن رژیمها را کنارگذاشته و با هرکشوری که قصد مبارزه با داعش داشته باشد نیز شریک خواهد شد. این دو عنصر میتواند زمینهساز چنین گزینهای باشد. بهه هرحال اگر ترامپ بخواهد این گزینه را انتخاب کند، من نقشه راه زیر را به او پیشنهاد میکنم:
1-درک صحیح از ایران.
2-ممانعت از دخالت کشورهای ثالث مثل اسراییل و عربستان در روابط واشنگتن-تهران،
3-پایان بخشیدن به سیاست تغییر رژیم درایران،
4-رعایت اصول احترام متقابل و عدم مداخله،
5- احترام به منافع مشروع ایران در منطقه،
6- بهرهبرداری از زمینههای بهبود روابط اقتصادی همچون معامله 27 میلیارد دلاری بویینگ،
7-رفع موانع روابط مردمی،
8-همکاری در منافع مشترک همزمان با گفتوگو در موارد اختلافی. مقام معظم رهبری ایران هم فرمودند که اگر برجام بدون ابهام اجرا شود میتواند زمینهای برای گفتوگو در سایر موضوعات شود.
آمریکا موضوع دموکراسی و حقوق بشر در ایران را همیشه بهانه کرده درحالیکه همه میدانند وضعیت دموکراسی و حقوق بشر در ایران قابل مقایسه به هیچیک از کشورهای عرب متحد آمریکا در منطقه نیست. پروسه صلح روزگاری بهانه آمریکا برای فشار بود که حالا معلوم شد که نتانیاهو عامل شکست طرح آمریکا برای تشکیل دولت فلسطینی و اسراییلی است و نه ایران.
آمریکا موضوع توان موشکی و سلاحهای متعارف ایران را همیشه بهانه کرده در حالیکه بودجه دفاعی ایران، یکدهم کشورهای عرب خلیج فارس با جمعیتی کمتر از ایران است. آمریکا درمرزهای ایران حضور نظامی دارد و فقط به عربستان در چند سال گذشه 110 میلیارد سلاح پیشرفته فروخته است. لذا با این اوضاعی که آمریکا درست کرده، ایران باید توان تسلیحاتی متعارف خودرا افزایش دهد. فراموش هم نکنید که ایران در 200 سال گذشته به هیچ کشوری تجاوز نکرده درحالیکه درابتدای انقلاب مورد تجاوز همسایگان عرب قرار گرفته است.
آمریکا همیشه ایران را در مورد تروریسم محکوم کرده در حالیکه همه سران آمریکا و اروپا رسما اعتراف کردهاند که عربستان و متحدین عربشان منبع اصلی مالی و تسلیحاتی و ایدئولوژیک گروههای تروریستی مثل داعش و القاعده هستند. این هم یک واقعیت است که ایران تنها قدرت منطقهای است که درخط مقدم مبارزه با داعش و القاعده به کشورهای عراق و سوریه کمک میکند.
لذا آمریکا در جهت تحقق گزینه سوم باید باید استانداردهای دوگانه را کنار بگذارد.
انتهای پیام/