دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

سفیر اسبق ایران در دفتر مقر اروپایی سازمان ملل: با قرارداد بویینگ راه تغییر یا پاره کردن برجام بسته شد

پس از مدت‌ها کشمکش‌، قرارداد خرید ٨٠ فروند هواپیمای بویینگ، روز گذشته میان ایران و امریکا به امضا رسید.
کد خبر : 141734

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه اعتماد نوشت: درخصوص این مساله گفت‌وگویی با سیدعلی خرم، سفیر اسبق ایران در دفتر مقر اروپایی سازمان ملل و استاد حقوق بین‌الملل داشته‌ایم که مشروح آن در ادامه می‌آید.



فکر می‌کنیدامضای قرارداد فروش ٨٠ فروند هواپیمای بویینگ میان ایران و امریکا از چه اهمیتی برخوردار است؟
پس از مدت‌ها کشمکش و گفت‌وگو و تلاش‌های مخالفان برجام در امریکا برای عدم فروش هواپیماهای بویینگ و ایرباس به ایران، این قرارداد به امضا رسید. توجه به همین مساله، اهمیت این قرارداد را بیش از پیش می‌کند. با این وجود، آن قرارداد، یک قرارداد عادی نیست و از ابعاد مختلفی برخوردار است.
نخستین بعد این قرارداد، آن است که مساله و روند لغو و عدم اجرایی شدن تحریم‌ها توسط امریکا حالتی عملیاتی شدن به خود گرفته است. تا پیش از این قرارداد، ممکن بود که برخی‌ها بگویند که مساله رفع تحریم‌ها فقط از سوی برخی از شرکای برجام یعنی اروپایی‌ها اتفاق افتاده است. به عبارت دیگر، می‌گفتند رفع محدودیت‌ها و تحریم‌ها نه در امریکا بلکه در خارج از امریکا رخ داده و امریکا فقط در کاغذ به تعهداتش پایبند بوده است. امضای قرارداد و متعهد شدن شرکت بویینگ به فروش ٨٠ فروند هواپیما به ایران، به معنای آن است که رفع تحریم‌ها اینک محصور و مختص در خارج از امریکا نیست و این مساله در داخل امریکا نیز اتفاق افتاده است. از طرفی، این قرارداد می‌تواند برای امریکایی‌ها این معنا را هم داشته باشد که برجام عملیاتی شده و مخالفان توافق هسته‌ای در امریکا از جمله کنگره نمی‌توانند این ادعا را داشته باشند که برجام اجرا نشده و می‌توانند آن را پاره یا دوباره درباره آن مذاکره کرد.
دومین اهمیتی که این قرارداد با خود به همراه دارد، آن است که پای جدیدترین تکنولوژی روز امریکا در صنعت هوایی به ایران باز می‌شود. این قرارداد هرچند مختص به فروش ٨٠ فروند هواپیما است ولی قطعا نمی‌تواند منحصر به همین فروش باقی بماند چرا که هواپیما خدمات پس از فروش هم دارد، مساله تامین قطعات یدکی، ارتباطات علمی، آموزش و... هم مطرح است و این خود می‌تواند به ارتقای سطح صنعت هوایی ایران و افزایش توانمندی‌ها ایران کمک کند. وقتی به تعداد هواپیمایی که طرفین در این قرارداد برای خرید و فروش آن به توافق رسیده‌اند، نگاه کنیم اهمیت و ابعاد همکاری‌هایی از این دست نیز گسترش می‌یابد.
اهمیت سومی که این قرارداد می‌تواند داشته باشد، آن است که وقتی ایران و امریکا، قرارداد خرید و فروش بویینگ را امضا کنند، این قرارداد از سوی کشورهای دیگر نیز مورد توجه هم قرار می‌گیرد و برای آنها نیز آموزنده است. به سخن دیگر، این قرارداد موجب می‌شود تا آنها دیگر بهانه‌ای برای همکاری، خرید و فروش و همچنین سرمایه‌گذاری در ایران را نداشته باشند و ادای حفظ تحریم‌ها را درنیاورند. آنها وقتی ببینند امریکا به ایران هواپیما آن هم ٨٠ فروند و نه یکی، دو فروند می‌فروشد و در ادامه آن، همکاری‌هایی برای تامین قطعات یدکی و آموزش نیز وجود دارد، خود برای همکاری‌های اقتصادی و تجاری با ایران علاقه‌مند می‌شوند و یخ روابط آب می‌شود. در واقع، این قرارداد از این ظرفیت برخوردار است که بتواند راه را برای سایر همکاری‌ها در مسائل دیگر نیز هموار و تسهیل می‌کند.
اهمیت چهارم این قرارداد، در روابط بانکی میان ایران و امریکا و استفاده از چرخه دلار نهفته است. ایران سال‌ها است که به دلیل تحریم‌های اولیه نمی‌تواند از چرخه دلار استفاده کند. همین مساله راه را برای همکاری‌های بانکی ایران با کشورهای دیگر هم کند کرده است. وقتی قراردادی به این بزرگی امضا می‌شود، باید پولی میان طرفین مبادله شود و در اینجا امریکا ناگزیر است تا راه را برای استفاده از چرخه دلار برای ایران هموار کند و موانع را بردارد. دیگر نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد و بگوید نمی‌شود یا آنکه باید چک کنیم. من این قرارداد را از قراردادهایی که میان ایران و ایرباس هم امضا شد، مهم‌تر می‌دانم و فکر می‌کنم نفس امضای آن از اهمیت بسیاری برخوردار است.
اهمیت پایانی که این قرارداد می‌تواند داشته باشد آن است که فروش هواپیما می‌تواند زمینه همکاری و قراردادهای دیگر میان ایران و دیگر صنایع امریکایی را هموار سازد. به عبارت دیگر، این قرارداد می‌تواند راه ورود دیگر تکنولوژی‌های روز امریکا مانند صنعت خودرو با ایران را تسهیل کند. اگر اینگونه شود، دیگر لازم نیست تا ایران با صنعت کره‌جنوبی که خود تکنولوژی‌اش را از امریکا گرفته و آن را شبیه‌سازی کرده است، همکاری کند و می‌تواند به صورت مستقیم با امریکا این ارتباط را برقرار کرده و کاری که کره با شبیه‌سازی انجام می‌دهد، آغاز کند.
طرحی در مجلس نمایندگان امریکا به تصویب رسید که براساس آن فروش هواپیما به ایران ممنوع می‌شود. این طرح هنوز در مجلس سنا مورد رسیدگی قرار نگرفته است. آیا آن طرح می‌تواند خدشه‌ای به این قرارداد وارد کند؟
برای قرارداد کنونی خیر ولی اگر این قرارداد در سنا هم تصویب شود و رییس‌جمهور امریکا آن را امضا کند و سپس ایران بخواهد به غیر از این ٨٠ فروند، مثلا ٥٠ فروند دیگر هم بخواهد بخرد، آن مصوبه می‌تواند مانع از توافق و خرید و فروش هواپیما بشود.
درخصوص ایرباس چطور؟
خیر. آن مصوبه فقط درخصوص هواپیماهای امریکایی است. شرکت ایرباس مجوزهای لازم برای فروش هواپیما به ایران را از وزارت خزانه‌داری امریکا دریافت کرده است.
برخی از رسانه‌ها گفته بودند که اوباما تا پایان ریاست‌جمهوری‌اش اقداماتی را انجام خواهد داد تا برجام مستحکم‌تر شده و راه برای لغو آن از سوی ترامپ سخت‌تر شود. تحلیل شما نسبت به این مساله چیست؟
تصور من آن است که باراک اوباما، رییس‌جمهور کنونی امریکا در مدت زمان باقی‌مانده به ریاست‌جمهوری‌اش، هر آنچه را که بتواند برای تقویت و مستحکم‌تر شدن توافق هسته‌ای انجام خواهد داد. به سخن دیگر، او هر تعداد میخی بتواند برجام را قوی‌تر و قدمت برجام را بیشتر بکند، خواهد زد تا این توافق مستحکم‌تر شده و لغو آن سخت‌تر و ناشدنی‌تر شود. به عبارت دیگر، او می‌خواهد راه دیگران برای لغو برجام را ببندد. این کار هم نه به خاطر ترامپ و لجاجت اوست و نه به خاطر ایران بلکه او اینگونه می‌خواهد اعتبار امریکا حفظ شود. اگر امریکا به تعهدات خودش در برجام پایبند نباشد و راه سست شدن آن را هموار کند، دیگر امریکا آن اعتبار را در عرصه جهانی نخواهد داشت و دیگران برای او اعتباری قایل نیستند. این مساله‌ای است که امریکایی‌ها هم به آن اعتراف دارند.
فکر می‌کنید تا چه اندازه برجام و ایران در صدر اولویت‌های ترامپ باشند؟
ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی‌اش هیچگاه فکر نمی‌کرد، برنده شود و به همین خاطر، او با دست باز شعار می‌داد. در مقابل او، هیلاری کلینتون فکر می‌کرد که قطعا رییس‌جمهور امریکا خواهد شد و به همین خاطر در چارچوب و بسیار دست به عصا حرف می‌زد. ترامپ درخصوص بسیاری از مسائل از جمله ایران سخنان نامربوطی بیان می‌کرد. در واقع، او برای جذب هوادار و کسب نظر لابی‌هایی چون آیپک تا می‌توانست سخنان نامربوط می‌گفت اما اینک به نظر می‌رسد متوجه شده است که برجام پاره‌شدنی نیست و نمی‌تواند به راحتی دوباره به پای میز مذاکره برگشت و برای تغییر آن رایزنی کرد. او اینک متوجه شده است که اگر بخواهد صحبت‌هایش را در زمان مبارزات انتخاباتی عملیاتی کند، چه پیامدهایی برای او و امریکا به همراه خواهد داشت. از طرف دیگر، به نظر می‌آید داعش و مبارزه با تروریسم اولویت جدی‌تر برای امریکای ترامپ باشد تا مساله‌ای نظیر ایران.
آیا می‌توان گفت که اقدامات ضدایرانی در آینده از سوی کنگره سراسر جمهوریخواه خواهد بود تا ترامپ؟
قطعا اگر اقدامات ضدایرانی از سوی امریکا در دوره پسااوباما ادامه یابد، آن اقدامات از سوی کنگره خواهد بود تا دولت این کشور. با این وجود، جمهوریخواهان هم‌اینک تمامی ساختارهای حاکمیتی در امریکا را در اختیار خویش گرفته‌اند و همین مساله موجب می‌شود تا آنها نتوانند مانند گذشته رفتار کنند. به سخن دیگر، آنها در دوران اوباما، اپوزیسیون دولت او بودند ولی اکنون آنها هم در اکثریت هستند؛ چه کیفی و چه کمی.
اما مشاهده می‌کنیم ترکیب احتمالی دولت ترامپ بسیار ضدایرانی است...
بله. اطرافیان ترامپ؛ چه کسی که قرار است وزیر دفاع او باشد و چه کسانی که قرار است مناصبی چون مشاور امنیت ملی، رییس کاخ سفید، امنیت داخلی و... را در اختیار بگیرند، گرایشات افراطی بسیاری دارند و حتی آن افراد از جمهوریخواهانی که در کنگره هم حضور دارند، تندتر هستند ولی اگر قرار است ایران تحریم شود، آن تحریم از سوی کنگره است تا فرمان اجرایی رییس‌جمهور.
در این دولت احتمالی ضدایرانی، چه خطری متوجه ما است؟ ایران چه می‌تواند بکند؟
ما نباید عجله بکنیم و باید صبر کنیم سیاست‌های دولت آتی امریکا مشخص شود چون هنوز شخص ترامپ هم نمی‌داند که چه می‌خواهد. چه کردن ایران نیز بستگی به طرف مقابل دارد. با این وجود، بسیار ضروری است تا ایران بهانه‌ای به طرف مقابل ندهد. حتما ضروری است تا ایران حساب‌شده و با هوشمندی تمام رفتار کند. ما باید به گونه‌ای رفتار کنیم تا هم سرمایه‌هایی که از سوی برجام به دست آورده‌ایم، از دست ندهیم و هم بهانه‌ای به امریکایی‌ها برای درگیری نظامی ندهیم چون مجموعه دور و بر او، ابایی از جنگ ندارد.
هم‌اینک فردی مانند رکس تیلرسون به عنوان گزینه اصلی وزارت امور خارجه امریکا مطرح است. فکر می‌کنید دور شدن ترامپ از گزینه‌هایی همچون جان بولتون، باب کورکر و رودی جولیانی و نزدیک شدن به فردی مانند تیلرسون که گفته می‌شود روابط خوبی با پوتین دارد، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟
با آنکه نام تیلرسون طی روزهای اخیر مطرح شده و برخی رسانه‌ها از او به عنوان گزینه اصلی وزارت امور خارجه امریکا نام می‌برند، هنوز گزینه نهایی برای این منصب، مشخص نشده و احتمال تغییر و مطرح شدن فرد دیگر هم وجود دارد. با این وجود، قطعا ترامپ فهمیده اکنون که رییس‌جمهور شده است، باید حساب‌شده‌تر و معقولانه‌تر عمل کند و حرف‌هایش را تعدیل خواهد کرد. به عبارت دیگر، هر چه می‌گذرد او مجبور است پخته‌تر عمل کند. جمهوریخواهان نیز به خاطر ترامپ سرمایه چند صد ساله و آینده خود را خراب نخواهند کرد و هر کجا لازم باشد، ترمز او را خواهند کشید.




انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب