حصول توافق میان جریانهای مختلف سیاسی لبنان درباره انتخاب ژنرال میشل عون بهعنوان رئیسجمهور این کشور و کمک بازیگران داخلی، منطقهای و فرامنطقهای به رئیسجمهور منتخب برای حل مشکلات پیشرو میتواند گام مهمی در راستای نهادینهکردن دموکراسی و استمرار ثبات در لبنان باشد. در شرایطی که سیاستهای تخریبی سعودی در منطقه، واگرایی و خلأهای امنیتی زیادی ایجاد کرده و آشوب و ناامنی متعددی را در مرزهای لبنان متراکم کرده است، از اهمیت این اقدام در شرایط حساس کنونی منطقه نباید غافل بود. نظام تقسیم قدرت طائفی لبنان ویژگیهای متعددی دارد که بدون مصالحه، کارکرد و بروندادی ندارد. سرانجام جریانهای مختلف سیاسی لبنان که دارای نمایندگانی در مجلس این کشور هستند پس از حدود دوسالونیم رایزنی گسترده، به توافقی مهم و حساسی دست یافته و بر این مهم صحه گذاشتهاند که لبنان همچنان مهد طوایف و مذاهب مختلف و نمونه بارزی از همزیستی مسالمتآمیز پیروان ادیان و مذاهب مختلف در کنار یکدیگر بوده و تنها راهحل مشکلات، توافق و رایزنی جریانهای سیاسی با یکدیگر است. به این موضوع از زوایای مختلفی میتوان نگاه کرد. در این یاداشت به نقش بازیگران سیاسی و لزوم تقویت قدرت مصالحه بین آنها توجه میشود. تغییر موضع سعد حریری را نباید صرفا به کاهش نفوذ عربستان تعبیر کرد بلکه باید بیشتر ناشی از تحولات داخلی سیاسی اقتصادی عربستان و مشکلات مالی حریری در این رابطه دانست. مشکلاتی که حتی رابطه شخصی وی با بعضی از افراد خاندان سعودی همچون محمد بننایف را نیز تحتتأثیر قرار داده است. شرایطی که سعد حریری خود را در یک دوراهی قرار داده بود و باید برای ماندن در صحنه قدرت سیاسی لبنان تصمیم عاقلانهای اتخاذ میکرد: ١- آغاز یک قمار سیاسی و همچنان پایفشردن بر مواضع قبلی خود یا ٢- پذیرش شرایط موجود منطقهای و ورود در یک مصالحه تا شرایط منطقهای عوض شود. اگرچه حریری در دوسالونیم گذشته با اصرار روی مواضع خود سیستم سیاسی لبنان را معطل نگاه داشته بود اما در این مدت نیز کم پیامهای سیاسی اجتماعی دریافت نکرد.
آخرین آنها انتخابات خرداد گذشته شهرداریهای لبنان بود که مخصوصا وی در طرابلس محبوبیت خود را از دست داد. این واقعیتهایی بود که حریری را بر آن داشت بار دیگر به پست نخستوزیری بازگردد و خود را به بدنه اجتماعی خویش متصل کند و این ترجمه غلبه عقلگرایی بر هیجانزدگی بود. او بهخوبی میدانست لبنان به یک شوک نیاز دارد تا از این بنبست سیاسی خارج شود. برای او مهم نبود که شوک منفی باشد یا مثبت؛ بلکه مهم حفظ او در صحنه قدرت سیاسی و حاکمیت لبنان برای سازندگی بود و برای نیل به این خواسته، حریری درواقع درصدد برآمد با ایجاد تحولی در شرایط کنونی لبنان برای برونرفت از این قفلشدگی، فصل جدیدی از تحرکات و تحولات را در منطقه و لبنان باز کند؛ شرایطی که قفلشدن آن ناشی از اشتباهات آمریکا و همپیمانانش در منطقه ازجمله عربستان و ترکیه بود. بازگشت سعد حریری به پست نخستوزیری که همچنان یک موقعیت تعیینکنندهای در داخل سیستم حاکمیتی لبنان دارد شرایط جدیدی به وجود میآورد تا او بتواند نقش سازندهای برای خود تعریف کند و این نقطه مثبتی است که سیاست خارجی ما باید از آن استقبال کند. حریری بین دو گزینه ماندن در بلاتکلیفی و بدون حامی منطقهای و اینکه شاهد معامله سیاستمداران جوان جریان«المستقبل» با بازیگران منطقهای و رقبای داخلیاش باشد یا با انعطاف و نگاه به امکانات داخلی خود وارد صحنه قدرت لبنان شود، دومی را انتخاب کرد. او یا باید یکه و تنها تحتتأثیرات منطقهای تصمیمات میماند و هزینههای آنها را سبک - سنگین کرده و شخصا میپرداخت یا به اندازه کافی انعطاف بهخرج میداد تا بتواند توفان را از سر بگذراند. حریری نشان داد با مصالحه با ژنرال عون راه دوم را پذیرفته است تا نتوانند قالیچه را از زیر پایش در لبنان بکشند. این نوع از بازیگری نیز جای توجه و تکریم دارد؛ بنابراین هم انتخاب ریاستجمهوری را بعد از دو سال باید به مردم و سیاسیون لبنان که نتیجه عقلگرایی آنها بود تبریک گفت و هم از قدرت مصالحه سیاسیون تمجید کرده و راه تمام جناحهای لبنان به ایران را باز کنیم. قدرت نرم ما در کارکردن با تمامی جناحها و طوایف لبنان ظهور و بروز خواهد داشت.
منبع: روزنامه شرق
* سفیر پیشین ایران در اردن
انتهای پیام/