رفتار آمریکا و افزایش ریسک سوق سیاست نه شرقی-نه غربی ایران به سمت روسیه
شکی نیست که بعد از برجام روابط خارجی ایران با هر دو بلوک شرق و غرب بهبود چشمگیری یافته است. توافقات زیادی با کشورهای آسیایی و اروپایی و نیزآمریکا به امضاء رسیده است. بعد از چندین دهه ، بویینگ قطعات هواپیمای مسافربری به ایران فروخت و تفاهمنامه 27 میلیارد دلاری برای فروش 117 بوئینگ جدید هم با ایران امضاءکرد. در عین حال تفاهمات ایران با روسیه و بلوک شرق سریعتر عملیاتی شده است. با توجه به نقش مهم ایران در منطقه از جمله سوریه و عراق و یمن، نوع روابط ایران با روسیه و آمریکا ، تاثیرات مهمی برمعادلات سیاسی خاورمیانه و فراتر از آن خواهد داشت.
ایران در طول تاریخ چندهزارساله خود امپراطوریهای بزرگی را تجربه کرد تا اینکه روسیه با تحمیل ننگینترین قراردادهای تاریخ ایران، معاهده گلستان در 25 اکتبر 1813 و معاهده ترکمنچای در 21 فوریه 1827، بخشهای بزرگی از خاک ایران شامل مناطق و کشورهایی که امروزه بنام ارمنستان، آذربایجان، گرجستان و داغستان نامیده میشوند را از ایران گرفت و پرونده تاریخ امپراطوری فارسها را بست و موجب شد که تا به امروز هم احساسات ضد روسی در ایران باقی بماند.
از این مقطع به بعد حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران توسط امپراطوریهای سلطهگر روسیه و انگلیس مستمرا نقض شد بطوریکه این دو کشور در جنگ جهانی اول به خاک ایران تجاوز و بخشهایی بزرگی از خاک ایران را به اشغال خود درآوردند.
اما روابط ایران و آمریکا به سال 1856 برمیگردد که اولین عهدنامه دوستی و بازرگانی بین دو کشور به امضا رسید. از آن مقطع حدود یک قرن، آمریکا از استقلال ایران در مقابل سلطه امپراطوریهای انگلیس و روسیه دفاع کرد و از نهضت مردم ایران برای قانون اساسی مشروطه نیز حمایت کرد. هاوارد بسکرویل، یک آمریکایی فارغالتحصیل دانشگاه پرینستون بود که در مبارزات برای قانون اساسی، شانه به شانه مردم ایران جنگید و کشته شد.
لیکن آمریکا در یک چرخش عجیب، با انگلیسی در کودتای 1953 همدست شد، مصدق نخست وزیر منتخب و محبوب مردم ایران را ساقط کرد، عامل خود محمد رضا پهلوی را بر سلطنت گماشت و روند استقلال و دموکراسی در ایران را در نطفه خفه کرد. در این مقطع در حقیقت سلطه آمریکا با 25 سال حمایت از حکومت دیکتاتور و فاسد شاه، جایگزین سلطه روس و انگلیس شد.
نهایتا مردم ایران به رهبری امام خمینی با انقلاب سال 1979 علیه دو قرن سلطه خارجی قیام کردند و سیاست «نه شرقی و نه غربی» را بنیان نهادند که به معنی نفی وابستگی به امپرطوریهای شرقی و غربی و احیای هویت ملی، دینی، تمدنی و اقتدار ایران بود.
در سال 1980 صدام حسین که قدرتمندترین ارتش عربی را داشت به قصد تجزیه خاک ایران و تغییر رژیم، به ایران تجاوز کرد. در این مقطع و برای اولین بار هر سه قدرت آمریکا و شوروی و انگلیس با حمایت بی چون و چرا از متجاوز، سیاست هماهنگ "تقابل با ایران" را انتخاب کردند. در این دوران جنگ تحمیلی، عراق با 63 میلیارد دلار بزرگترین وارد کننده سلاح در خاورمیانه بود در حالی که در حدود 85 درصد سلاحهای عراق ساخت کشور شوروی بود. واشنگتن هم با تامین مواد و تجهیزات فنی لازم، به صدام امکان حمله با سلاحهای شیمیایی را داد که بیش از صدهزار ایرانی شهید و مجروح شدند، اما ایرانیها با دهها هزار شهید و مجروح و صدها میلیارد دلار خسارت، سنگین ترین بها را برای سیاست «نه شرقی و نه غربی» پرداختند و موفق شدند استقلال و تمامیت ارضی خود را حفظ کنند.
اما بعد از جنگ، آمریکا و روسیه دو استراتژی متفاوت را انتخاب کردند. آمریکا به سیاستهای خصمانه و فشار و تحریم به قصد تغییر رژیم در ایران ادامه داد در حالی که مسکو استراتژی دوستی و توسعه روابط با ایران را برگزید.
با سفر آیتالله هاشمی رفسنجانی به مسکو پس از ارتحال امام خمینی در سال 1989 موافقتنامه ۱۵ میلیارد دلاری در زمینههای اقتصادی و نظامی و صنعتی به امضاء رسید و فصل نوین روابط دو کشور پایهگذاری شد که کلیدیترین نتیجه آن همکاریهای هستهای در زمینه تکمیل نیروگاه بوشهر و فروش تکنولوژی و تسلیحات روسی به ایران برای بازسازی ارتش ایران بود که تا آن مقطع بر تسلیحات آمریکایی تکیه داشت.
در عین برای حفظ تعادل در روابط با شرق و غرب، هاشمی رفسنجانی همزمان سعی کرد روابط با آمریکا را بهبود بخشد که نمونه آن کمک ایران به آزادی گروگانهای غربی و آمریکایی در لبنان و قرارداد یک میلیارد دلاری نفتی با کونوکو بود، اما دولت آمریکا به حسن نیتهای ایران پاسخ منفی داد و سیاست تحریم و فشار را ادامه داد.
با بروز بحران هستهای ایران و ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان متحد، روسیه سیاست کجدار و مریز و آمریکا سیاست تشدید خصومت در پیش گرفتند. روسیه همراه با آمریکا و سایر جهانی به قطعنامههای تحریم شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران رأی داد اما با تحریمهای اضافی یکجانبه و چند جانبه آمریکا و اروپا همراهی نکرد.
بعد از نهایی شدن توافق هستهای ایران و قدرتهای بزرگ، اوباما سعی کرد روابط واشنگتن با تهران را تغییر دهد. بازپرداخت طلب 1.7 میلیاردی ایران، تبادل زندانیان، آزادی سریع ملوانان اسیر آمریکایی، صدور مجوز فروش ایرباس و بویینگ به ایران، پذیرش ایران به مذاکرات بین المللی صلح سوریه و پیشنهاد گفتگو در مورد بحرانهای منطقه همچون یمن و تروریسم بخشی از برنامه او بود.
اما جناحبازهای آمریکا، با نفوذ لابی اسراییل و عربستان فشارهای بی سابقه ای را آغاز کردند از جمله اینکه کنگره آمریکا ظرف یکسال بیش از سی لایحه ضد ایرانی را در دستور قرار داد که برخی هم تصویب شد و یک دادگاه آمریکایی هم دو میلیارد دلار پول ایران را ضبط کرد. چنین روندی موجب شد که خیلی از ایرانیها مجددا به این نتیجه برسند که آمریکا قابل اعتماد نیست و قصد ختم دشمنی با ایران ندارد.
اما پوتین بدون توجه به فشارهای اسراییل و سعودی و آزاد از لابی داخلی ضد ایران، به تهران سفرکرد. او به محض ورود به ایران از فرودگاه مستقیم خدمت رهبر معظم انقلاب رفت ، قرآن هدیه کرد و یک ملاقات بی سابقه خصوصی با رهبر معظم انقلاب داشت بگونه ای که حتی مترجم خصوصی خود را نیز از اتاق بیرون کرد.
متعاقبا پوتین هوشمندانه گامهای بلندی در مسیر تحکیم روابط استراتژیک با ایران برداشت. تحویل سیستم دفاعی اس 300، دادن وام پنج میلیارد دلاری، عقد قرارداد دو نیروگاه هسته ای و تحکیم همکاریهای منطقای بویژه در مورد سوریه بخشی از آن است. ایران هم متقابلا به روسیه اجازه استفاده از پایگاه نظامی خود را داد. ایران قبل از این به هیچ کشوری اجازه استفاده از پایگاه نظامی را نداده بود.
نهایتا اینکه ایران با تاریخ و تمدنی بزرگ همیشه در منطقه وزنی سنگین و نقشی تعیین کننده خواهد داشت. اساس سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر مبنای سیاست " نه شرقی-نه غربی" است. منهای اینکه آینده روابط ایران و آمریکا چه باشد، ایران و روسیه دو همسایه مهمی هستند که دارای منافع و تهدیدات مشترک حیاتی هستند و لذا روابطی دوستانه همه جانبه برای هر دو پایتخت کلیدی است. همزمان موفقیت ایران در اجرای کامل سیاست "نه شرقی-نه غربی" تضمین کننده بالانس در روابط با بلوک شرق و غرب خواهد بود که این مهم تامین کننده منافع ملی ایران و نیز به نفع صلح و ثبات و امنیت منطقه خواهد بود.
در این راستا اصلاح سیاستهای آمریکا در مورد ایران، نقش بسزایی در موفقیت استراتژی «نه شرقی-نه غربی» ایران خواهد داشت. مقاله اخیر مجله فارین پالیسی آمریکا به واشنگتن پیشنهاد کرده که مستقیما با ایران در مورد سوریه مذاکره کند زیرا که ناچارا ایران بخشی از راه حل بحران سوریه خواهد بود. با این وجود تا زمانی که آمریکا به اجرای برجام کامل و دقیق برجام پایبند نباشد، نباید روی تعامل با ایران در مورد بحرانهای منطقه همچون سوریه حساب کند.
انتهای پیام/