۱- وزیر خارجه را به خانه ملت (که از قضا همین آقای وزیر هم یکی از آن ملت است) دعوت کرده اند. در آنجا فردی او را به مماشات و وادادگی و گوش به حرف بیگانه بودن متهم می کند. محمدجواد ظریف پشت تریبون می رود.لابد همه فحشها و دروغها و تهمت ها و نامردی ها و جفاهای سه سال اخیر یکباره جلوی چشمش تلنبار می شود. حس می کند به او و همکارانش ظلم شده. از کوره در می رود و صدایش بالا می رود.
۲- یک عده دوره افتاده اند که یعنی چه که وزیر در خانه ملت بلند حرف زده؟ کسانی که از این صدای بلند عصبانی شده اند همانهایی اند که اصلا شغل و حرفه شان عصبانی شدن است. بی ربط و باربط داد می زنند و دست برقضا آنجاهایی که باید داد بزنند خفقان می گیرند. مثلا وقتی رهبر عزیز در برابر حمله به بعضی سفارتخانه ها موضع می گیرند، از این جماعت هیچ اعتراضی ولو یواشکی دیده نمی شود.
۳- اگر ظریف در مجلس عصبانی نمی شد، باید به همه آنهایی که در این ۳سال در تیم مذاکره بودند و “آقا” آنها را بچه های انقلاب نامیده اند، برمی خورد. آنها حتما توقع داشتند غیرت و حمیت ظریف را در حمایت خودشان بشنوند. آن هم با صدای بلند و بیان قاطع.
۴- شاید بد نباشد آقای ظریف، بعضی از این کسانی را که باعث شدند در مجلس عصبانی شود، همراه خودش به مذاکره ببرد تا آنها هم ببینند یک من ماست چقدر کره دارد؟ تا آنها هم ببینند طرف مذاکره مجسمه نیست که هرچه بگویی واکنش نشان ندهد. بز اخفش هم نیست که کله تکان بدهد. حریف است. دشمن است. رقیب است . و برای حرف زدن با او باید جان کند.
اما اگر آقای ظریف خواست چنین کاری بکند لطفا برای آن افراد چند روز کلاس زبان بگذارد تا در خاک دشمن املای بعضی کلمات را بلد باشند و احیاناMPT و NPT را جای هم خرج نکنند. آخر ما هم آبرو داریم…. والا!
*جانشین مدیرمسئول خبرآنلاین
انتهای پیام/