توصیه حسن بیادی به اصولگرایان: حضور همزمان قالیباف و احمدینژاد برای پیروزی در برابر روحانی
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، مشروح مصاحبه روزنامه اعتماد با حسن بیادی در ادامه آمده است:
مواضع اصولگرایان درباره انتخابات ٩٦ چیست و آیا طیفهای اصولگرایی موضع یکسانی در این انتخابات خواهند داشت یا خیر؟
اصولگرایان اگر میخواهند به صورت کارشناسی شده در انتخابات ٩٦ حضور پیدا کنند، باید به دو کاندیدا برسند. در این صورت موفق میشوند و اگر به دو نفر نرسند، شکست قبلی را دوباره تجربه خواهند کرد.
یعنی دو نامزد همزمان معرفی کنند؟
باید روی دو نفر به وحدت برسند و نهایتا یکی به نفع دیگری انصراف دهد. فکر میکنم اگر در سال ٩٢ همه اصولگرایان روی آقای قالیباف به وحدت میرسیدند، به پیروزی نزدیکتر بودند تا اینکه شش نفر به صحنه آمدند.
در انتخابات آتی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا اصولگرایان میتوانند به وحدت برسند؟
متاسفانه اصولگرایان هیچ گاه به وحدت نرسیدهاند. باندهایی هستند که به نام اصولگرایی همیشه جامعه بزرگ اصولگرایی را تحت تاثیر خود قرار دادهاند و به همین دلیل است که اصولگرایان نتوانستهاند در ادوار انتخاباتی پیشین به موفقیت چشمگیری دست پیدا کنند. یک بار این اتفاق افتاد و آن هم در شورای دوم بود که همه دیدند که چه آثار مثبتی را در شهر مردم مشاهده کردند. در انتخابات شورای دوم همه اصولگرایان به یک نقطه رسیدند و آن هم ائتلاف آبادگران ایران اسلامی بود. به همین دلیل بعد از تقریبا یک سال و نیم توانستند در مجلس شورای اسلامی موفقیت کسب کنند که به خاطر یکپارچگی اصولگرایان بود. مدیریت سیاسی اصولگرایان در سال ٨١ یک مدیریت یکپارچه بود. لیکن در حال حاضر اصولگرایان متفرق هستند و باندهایی که به قدرت و ثروت وصل هستند اصولا اثرگذارتر هستند. به همین دلیل موفقیت آنها چشمگیر نیست.
برای برداشتن این موانع وحدت که اشاره کردید باندهای ثروت و قدرت هستند، چه باید کرد؟
یکی از پارامترهای لازم برداشته شدن این موانع، فعال شدن احزاب به صورت واقعی و کاربردی است. دولتها و مجلس باید به صورت حزبی اداره شوند. میتوان دو یا سه حزب قوی را فعال کرد و تحت پوشش و وحدت این سه تفکر در صحنه انتخابات حضور پیدا کرد. این کار هم هزینهها را پایین میآورد و هم گروهها به وحدت نزدیکتر میشوند. مشکل وحدت را همه گروهها و جناحها دارند. حتی مستقلها هم چنین آشوبی دارند و نمیتوانند به وحدت دست پیدا کنند.
چرا برخی اصولگرایان معتقد هستند در انتخابات ٩٦ باید از آقای روحانی حمایت شود؟
به این خاطر که درون جریان اصولگرایی وحدت وجود ندارد. برخی موافق حمایت از آقای روحانی هستند و برخی مخالف آن هستند و نمیتوانند به وحدت برسند و همنظر شوند. نظر من این است که اگر واقعا عزمشان را جزم کردهاند که با آقای روحانی رقابت کنند کسی جز آقای قالیباف نمیتواند این کار را برای اصولگرایان انجام دهد. تخریبهایی هم که الان در مورد شهرداری میشود به این دلیل است که تنها کسی که میتواند فعال شود و حرفی برای گفتن داشته باشد آقای قالیباف است.
شما فکر میکنید دلایل اینکه آقای قالیباف در انتخابات ٩٢ یا پیش از آن نتوانست رای بیاورد چه بود؟
من بارها گفتهام دو منهای یک مدل خوبی است. دوستان میگفتند دو منهای یک میشود یک، اما من استدلال میکردم که دو منهای یک در عالم سیاست، دو میشود. یعنی اگر چه یک نفر از دو نفر میماند اما عملا آن دو نفر بودهاند که رای آوردهاند. در انتخابات ٩٢ سه نفر نامزد اصولگرا وجود داشت و قرار بود که دو نفر بر اساس نظر سنجی کنار بروند و یک نفرشان بماند.
اما در نهایت این اتفاق نیفتاد؟
بله. این سه نفر آقایان ولایتی، حداد عادل و قالیباف بودند. نظرسنجیها انجام شد و رای آقای قالیباف بالاتر از دو فرد دیگر بود. از آن دو نفر آقای حداد عادل دقیقه نود کنارهگیری کرد و آقای ولایتی هم تا آخر ماند. علاوه بر این آرای این سه نفر به هر حال شکسته شده بود. چون آقایان رضایی، غرضی و جلیلی هم آمده بودند. در جناح مقابل آقایان عارف و روحانی نامزد شدند که آقای عارف به نفع آقای روحانی کنارهگیری کرد. آنها بر آمدن آقای روحانی متحد شدند. کارگزاران و اصلاحطلبان و مستقلین روی آقای روحانی متحد شدند و آقای روحانی رای آورد. این ظلم مضاعفی بود که اصولگرایان در سال ٩٢ به آقای قالیباف کردند.
آیا همه مشکلات اصولگرایان با وحدت حل میشود؟
مشکل اصولگرایان تمامیت خواهی باندهای متصل به قدرت و ثروت است.
آیا گفتمان اصولگرایی و سبک کاری سیاسی اصولگرایان نیاز به نوسازی دارد؟
جامعه سیاسی ما است که نیاز به نوسازی دارد؛ نه فقط جریان اصولگرایی. الان اصلاحطلبان هم مشکل دارند. جامعه سیاسی و اجرایی کشور ما ساختاری متناسب با هم ندارد. تا زمانی که ساختار سیاسی کشور متناسب با ساختار اجرایی کشور نشده تمام این مشکلات روز به روز افزونتر خواهد شد.
چرا اساسا این نوسازی باید صورت بگیرد؟
تغییر و بهروز شدن لازمه یک جریان سیاسی و سازمان اجرایی است و این تغییر باید هوشمندانه و کارشناسی شده باشد.
این تغییر هوشمندانه را چه طیفها و بخشهایی از جناح راست میتوانند انجام دهند؟ با چه مدلی این تغییرات ممکن خواهد بود؟
مدل حزبی تنها مدلی است که میتواند این مشکلات را حل کند و نوسازی در جناح راست به وجود آورد.
این مدل حزبی چطور کار میکند؟
الان باید پاسخ داد که دولت کنونی متعلق به کدام حزب است. در حال حاضرحتی تفکر حزبی مساوی با تفکر امنیتی است. به این معنا که به کسی که خود را حزبی میداند بدبین هستند اما باید توجه داشت در صورتی که بخواهیم مشارکت عمومی مردم را داشته باشیم باید به سیستم تحزب روی آوریم و گرنه مشارکت مردم دست خوش باندهای اقتصادی و سیاسی میشود. این فرهنگ باندی است که الان رایج و بسیار خطرناک است.
چه خطراتی دارد؟
همه نواقصی که الان میبینیم نتیجه فرهنگ باندی است.
چه حوزههایی نیاز دارد که بازسازی شود؟ اگر طرح نوسازی بخواهید در جریان اصولگرایی بدهید چه طرحی میدهید و چه اولویتهایی قایل هستید؟
تحزب و پارامترهای مهم فرهنگی و اجتماعی یک مجموعه را تشکیل میدهد که بسیار اهمیت دارد و همچنین استقرار مدیریت یکپارچه در کشور از اهمیت برخوردار است.
بهترین مدلی که اصولگرایان برای انتخابات سال ٩٦ میتوانند اتخاذ کنند، چه مدلی است؟ مدلی که منجر به پیروزی شود.
هر فردی بتواند در سال ٩٦ مردم را قانع کند میتواند رای بیاورد. اصولگرایان باید چنین نامزدی برای انتخابات ٩٦ انتخاب کنند. نه اینکه فردی انتخاب شود که سر مردم کلاه بگذارد.
طبق این گفته چه مدلی باید اتخاذ شود؟
باید مدلی انتخاب شود که کل جامعه اصولگرایی را متحد کند. نه اینکه پنج نفر بنشینند برای همه تصمیم بگیرند.
آیا همه جامعه اصولگرایی میتوانند در کنار هم قرار بگیرند؟
با وجود باندهای قدرت و ثروت که در جریان اصولگرایی بیداد میکند این جریان نمیتواند به وحدت برسد.
چقدر احتمال دارد که نواصولگرایان برای انتخابات ٩٦ کاندیدای جدیدی را معرفی کنند؟ چهرههایی مثل آقایان زاکانی، صفارهرندی، پرویز فتاح و آقای باقری کنی را معرفی کنند؟
جامعه اصولگرایی اگر به دنبال اصولگرای واقعی باشند در زمانه کنونی تنها یک گزینه دارند و آن آقای قالیباف است.
یعنی فکر میکنید طیفهای دیگر ممکن نیست نامزدی معرفی کنند؟
نامزد این طیف از اصولگرایی به شوخی بیشتر نزدیک است. اگر جلیلی هم نامزد شود به شوخی بیشتر شبیه است تا یک کنش انتخاباتی. افرادی که شما اسم بردید ممکن است ظرفیتهایی برای آینده باشند اما در این زمانه و با شرایط کنونی جامعه نمیتوانند موفق شوند.
افرادی که نام برده شد به نظر شما قدرت رای آوری هم دارند؟
خیر. این افراد اصلا قدرت رای آوری ندارند. نه تجربه کافی برای اداره کشور دارند و نه پایگاه مردمی. رای کمی خواهند داشت و این تلاش برای خودشان هم بد میشود.
برخی چهرههای جناح راست اعلام کردهاند که این احتمال وجود دارد که در انتخابات ٩٦ از آقای روحانی حمایت کنند. شما احتمال حمایت جریان راست از آقای روحانی را چقدر میدانید؟
احتمال اینکه بیش از ٥٠ درصد جناح راست از آقای روحانی حمایت کنند وجود دارد البته به شرطی که آقای قالیباف نیاید.
با حمایت اصولگرایان از آقای روحانی جناح راست چه وضعیتی پیدا میکند؟
باید تا انتخابات بعد منتظر بماند. آقای روحانی یک اصولگرای اصلاحطلب است. فرد مستقلی نیست و سوابق او نشان داده که یک اصولگراست. حتی در اوایل انقلاب یک اصولگرای تندرو بود و به مرور نظراتش تغییر کرد.
در صورتی که اصولگرایان از آقای روحانی حمایت کنند، موقعیت اجتماعی جناح راست چه وضعیتی پیدا میکند؟
این سوال خوبی نیست و دعوا راه میاندازد.
با نگاهی به اجتماع و پایگاه اجتماعی این جریان چه اتفاقاتی در صورت حمایت از آقای روحانی میافتد؟
اگر انتظار داشته باشیم که دولت آقای روحانی افراد تندرو را سر کار بیاورد بعید است اما اگر دولت دوم آقای روحانی از معتدلین اصولگرا استفاده کند درصد موفقیت دولت بالاتر خواهد رفت. دولت آقای روحانی در حال حاضر در چینش افراد در سیستم مدیریتیاش دستخوش یک باند است.
اگر آقای احمدینژاد در سال ٩٦ کاندیدا شود جریان اصولگرا چه موضعی خواهد گرفت؟
آقای احمدینژاد اعتقاد و نیازی به حمایت باندهای اصولگرایی ندارد. او معتقد است که پایگاهی مردمی دارد و اگر به صورت مستقل به سمت آنها برود راحتتر میتواند در انتخابات شرکت کند. همچنین به این دلیل مستقل شرکت میکند که بتواند در صورت پیروزی دولتش را هم مستقل بچیند.
شما معتقد هستید که نیازی به حمایت اصولگرایان ندارد؟
بله.
اما به هر حال پایگاه اجتماعی و رای اصولگرایان را تحت تاثیر قرار میدهد؟
بله. بخشی از اصولگرایان و خصوصا تندروها به احمدینژاد اعتقاد دارند.
واکنش اصولگرایان در قبال احمدینژاد چه خواهد بود؟
واکنش نمیتوانند نشان دهند. طبق قانون هر کسی مختار است و میتواند در انتخابات شرکت کند. فصل الخطاب آمدن یا نیامدن افراد هم شورای نگهبان است.
اصولگرایان در قبال احمدینژاد حمایت، نظارت یا مخالفت میکنند؟
اصولگرایان به صورت متحد اصلا نمیتوانند رویکردی در مقابل احمدینژاد اتخاذ کنند. مگر اینکه اتفاق نادر و خاصی بیفتد.
یعنی بخشی حمایت میکنند، بخشی مخالفت میکنند و بخشی ممتنع خواهند بود؟
بله. حتی افرادی ممکن است اگر بدانند و مطمئن شوند که افراد خودشان رای ندارند از آقای روحانی حمایت میکنند. اگر آقای قالیباف بیاید بیش از ٧٠ درصد اصولگرایان از او حمایت خواهند کرد.
اگر آقای قالیباف بیاید حمایت یا عدم حمایت از آقای احمدینژاد تحت تاثیر قرار میگیرد؟
بله.
مخالفان احمدینژاد و موافقان او چه طیفی خواهد بود؟
احمدینژاد نوعا در شهرهای کوچک خصوصا روستاها جایگاه ویژهای دارد. دلیل آن هم این است که او توجه به این بخشها دارد. توانسته اعتماد مردم ضعیف را به دست آورد اما در کلانشهرها احمدینژاد رایی ندارد. لذا اگر آقایان احمدینژاد و قالیباف بیایند آقای روحانی موفقیتش را از دست خواهد داد.
چرا؟
به نظر من انتخابات در این صورت برای آقای احمدینژاد و قالیباف به دور دوم میرسد. جایگاهی که احمدینژاد در شهرهای کوچک دارد و آقای قالیباف در شهرهای بزرگ دارد باعث میشود که آقای روحانی رایش را از دست خواهد داد و شکست خواهد خورد.
بر فرض این وضعیت اتفاق بیفتد، آقای قالیباف در مقابل آقای احمدینژاد نگرانی خواهد داشت؟
قالیباف در مقابل احمدینژاد هیچ نگرانی ندارد. من یکی از منتقدان مدیریت شهری هستم اما معتقدم که کارهای ارزندهای بعد از شورای دوم در مدیریت شهری صورت گرفته است. مردم در شهرها و کلانشهرها جایگاه ویژهای برای آقای قالیباف قایل هستند.
جریان اصولگرایی میتواند برسر آقای قالیباف وحدت کند؟
اگر باندهای متصل به قدرت و ثروت بگذارد میتوانند بر سر آقای قالیباف وحدت کنند.
با شرایط کنونی ممکن خواهد بود؟
این باندها فقط از کسی حمایت میکنند که به سیستم خودشان متصل باشد.
آیا آقای قالیباف میتواند حرکت این باندهای قدرت و ثروت را متوقف کند؟
تواناییاش را دارد.
انتهای پیام/