خزهها به حل معماهای جنایی کمک میکنند
یک گروه پژوهشی براساس گزارش «سایتکدیلی» (SciTechDaily)، این موضوع را در سال ۲۰۱۳ دریافت، زمانی که از آنها خواسته شد تکههایی از خزه را بررسی کنند تا به تعیین محل دقیق دفن یک جسد کمک کنند. اکنون تیم پژوهشی تمام موارد شناختهشدهای را که در آن خزهها و گیاهان وابسته در تحقیقات جنایی به کار رفتهاند، گردآوری کرده و یافتههای خود را در نشریه «تحقیقات علوم قانونی» (Forensic Sciences Research) منتشر کرده است.
«مت فُن کونرات»، رئیس مجموعههای گیاهی موزه فیلد در شیکاگو و نویسنده مسئول مقاله، میگوید: «در این مقاله قصد داشتیم اهمیت شواهد گیاهی را برجسته کنیم؛ زیرا احتمالا کارآگاهان صرفا به این علت آنها را نادیده میگیرند که نمیدانند دقیقا به چه چیزی نگاه میکنند. امیدواریم مطالعه ما نشان دهد که این گیاهان بسیار کوچک چقدر میتوانند اهمیت داشته باشند».
خزهتباران و اهمیت آنها
خزهها به گروهی از گیاهان به نام خزه تباران تعلق دارند. آنها از سادهترین گیاهان روی زمین به شمار میروند و فاقد ساقه، برگ، ریشه یا بذر واقعی هستند. ساختار ساده آنها باعث میشود بتوانند آب و مواد مغذی را مستقیما از محیط پیرامون جذب کنند؛ قابلیتی که به آنها امکان میدهد در چشماندازهای مرطوب و سایهدار _جایی که گیاهان پیچیدهتر اغلب برای بقا مشکل دارند _ به خوبی رشد کنند.
برخی خزهتباران نسبت به محیط خود حساسیت ویژهای دارند، به طوری که هر گونه مجموعهای بسیار خاص از شرایط را ترجیح میدهد.
فون کونرات میگوید: «چون اندازهشان بسیار کوچک است، انواع ریززیستگاهها را اشغال میکنند؛ حتی اگر یک منطقه به طور کلی یک نوع زیستگاه به نظر برسد، آنها میتوانند نقطهای مناسب برای خود در سایه یا در تاجپوش درختان یا حتی زیر علفها پیدا کنند و انواع دیگری از موجودات بسیار کوچک میتوانند روی این خزهها زندگی کنند که خود میتواند سرنخهای بیشتری ارائه دهد. این امر یعنی خزهها میتوانند ابزار ارزشمندی برای دانشمندان علوم جنایی باشند تا جزئیات محل وقوع جرم را تأیید کنند».
مروری بر ۱۵۰ سال گیاه شناسی جنایی
در سال ۲۰۲۴، «جنا مرکِل» که در آن زمان دانشجوی کارشناسی ارشد علوم جنایی در دانشگاه جورج واشنگتن بود، بهعنوان کارآموز به فون کونرات در موزه فیلد پیوست. فون کونرات میگوید: «با خود گفتم چرا بررسی نکنیم که خزهتباران چگونه در علوم جنایی استفاده شدهاند؟ بنابراین ۱۵۰ سال ادبیات علمی را مرور کردیم تا ببینیم این گیاهان چگونه در پژوهشها به کار رفتهاند. خب، پاسخ این بود: خیلی کم».
قدیمیترین موردی که تیم یافت به سال ۱۹۲۹ بازمیگردد؛ زمانی که نرخ رشد خزهها روی یک اسکلت در حال تجزیه به کارآگاهان کمک کرد تا زمان مرگ فرد را تعیین کنند. در یک قرن گذشته، دستکم ده مورد دیگر در فنلاند، سوئد، ایتالیا، چین و ایالات متحده وجود داشته که در آنها خزهتباران در تعیین زمان، مکان یا چگونگی وقوع یک پرونده جنایی نقش داشتهاند.
پروندهای در میشیگان که خزه در یافتن محل دفن کمک کرد
مقاله پژوهشگران همچنین نخستین گزارش علمی تفصیلی از پروندهای است که فون کونرات و چند تن از همکارانش حدود یک دهه پیش در آن مشورت داده بودند.
در سال ۲۰۱۱، یک نوزاد دختر به نام کیت توسط پدرش کشته شد و جسد او پیدا نشد. با این حال، پدر اطلاعات کلی درباره مکانی که او را در شمال میشیگان دفن کرده بود به پلیس ارائه داده بود و روی کفشهایش بقایای میکروسکوپی مواد گیاهی وجود داشت. در سال ۲۰۱۳، فون کونرات تیمی از گیاهشناسان و داوطلبان را رهبری کرد تا گونههای مختلف علفها، درختان و خزههای موجود در منطقه را بررسی کنند و به دنبال نقطهای بگردند که دوازده گونه گیاهی موجود روی کفشهای پدر در آن یافت شود.
فون کونرات میگوید: «در آن منطقه صدها گونه خزه و دهها گونه علف و درخت وجود دارد؛ اما بر اساس تکههای خزه، ما میدانستیم به دنبال چه نوع ریززیستگاهی باید بگردیم». این تیم در نهایت محدودهای کوچک به مساحت حدود ۵۰ فوت مربع را شناسایی کرد که به احتمال زیاد محل دفن نوزاد بود؛ منطقهای که دامنه جستوجو را از هفت شهرستانی که پلیس ابتدا در حال بررسی آنها بود، محدود کرد.
پدر در یک مصاحبه با پلیس تایید کرد محلی که پژوهشگران شناسایی کردهاند همان جایی است که دخترش را دفن کرده است.
نقش آینده خزهتباران در تحقیقات جنایی
نویسندگان مقاله امیدوارند که خزهتباران همچنان بتوانند در خدمت اجرای عدالت باشند و به خانوادههای آسیبدیده از خشونت کمک کنند تا به آرامش برسند.
مرکل میگوید: «گیاهان و به ویژه خزهتباران، منبعی نادیده گرفته شده، اما قدرتمند از شواهد جنایی هستند که میتوانند به کارآگاهان کمک کنند افراد، مکانها و رویدادها را به یکدیگر مرتبط کنند. با این مقاله قصد داریم آگاهی درباره گیاه شناسی جنایی را افزایش دهیم و نیروهای پلیس را تشویق کنیم تا ارزش حتی کوچکترین قطعات گیاهی را در جریان تحقیقات تشخیص دهند».
گیاهشناسی جنایی
«گیاهشناسی جنایی» (forensic botany) مطالعه گیاهان و نقش آنها در تحقیقات کیفری است. در طول قرن گذشته استفاده از گیاهشناسی جنایی در پروندههای کیفری یا مدنی بسیار محدود بوده است؛ چرا که تعداد اندکی از متخصصان برای این منظور آموزش دیدهاند و مراکز دانشگاهی یا تخصصی برای تربیت این متخصصان تقریبا وجود ندارد. با اینحال، ارزش شواهد گیاهی در پروندههای جنایی اثبات شده است و در دادگاههای بسیاری از کشورها بهعنوان مدرک علمی قابل قبول پذیرفته شده است.
گیاهشناسی جنایی شامل چند زیرشاخه است از جمله گردهشناسی (مطالعه گرده و هاگ)، درختگاهشماری (بررسی حلقههای رشد ساقه و ریشه درختان)، گلسنگشناسی (مطالعه جوامع گلسنگ)، قارچشناسی (تجزیه و تحلیل و شناسایی قارچها)، خزهشناسی (مطالعه خزهها).
خزهتباران به ویژه به علت فراوانی زیاد و پراکندگی گسترده _ حتی در محیطهایی که گیاهان آوندی توان ادامه حیات ندارند _ میتوانند در تحقیقات جنایی بسیار مفید باشند. تکههای خزه به راحتی میتواند به کفش یا لباس بچسبند و حتی اگر گیاه تکهتکه شده باشد، «دیانای» آنها قابل تجزیه و تحلیل است. ساختارهای ساقهمانند خزهها نیز میتوانند به راحتی به کفشها و لباسها بچسبند و به علت وجود خزهها در بسیاری از مناطق، میتوان آنها را روی کفشها یافت و ارتباط بین صحنه جرم و افراد را برقرار کرد.
کاربرد خزهها در تخمین فاصله زمانی پس از مرگ
خزهها براساس این پژوهش برای تخمین فاصله زمان پس از مرگ (Post-mortem interval) یا به اختصار PMI نیز کاربرد دارند. با تحلیل رشد خزهها روی بقایای انسانی یا اشیای مرتبط، میتوان حداقل زمان سپری شده از مرگ یا دفن را برآورد کرد. به عنوان در یک مورد در استکهلم (۲۰۰۶) بقایای انسانی پیدا شد که بخشی از آن با یک برزنت پوشانده شده بود. پلیس هیچ سرنخی در مورد هویت فرد نداشت و تخمین مدت زمانی که جسد در محل بوده است برای محدود کردن یک بازه زمانی بالقوه و شعاع جستوجو برای شناسایی متوفی ضروری تلقی میشد.
خزههایی روی جسد و بزرنت رشد کرده بودند با تجزیه و تحلیل ساختار ساقهمانند و اندامهای تولیدمثل خزه، تخمین زده شد دستکم ۱۰ سال از زمان قرار گرفتن جسد در آن محل گذشته است.
پروندههای قتل و خودکشی
خزهها همچنین توانستهاند در پروندههای قتل و خودکشی اطلاعات مهمی ارائه دهند. در نخستین استفاده مستند از خزهتباران در دادرسی کیفری (۲۰۰۱) که یک پرونده قتل در فنلاند بود تکههایی از سه گونه خزه از کفش و لباس مظنونین و خودرو آنها پیدا شد و پس از مقایسه با نمونههای خزههای محل جرم، از طریق تجزیه و تحلیل DNA اثبات شد که گیاهان از همان محل منشا گرفتهاند.
در یک پرونده در سال ۲۰۰۵ در تایپه چین نیز کارآگاهان دریافتند که خزه روی مچ دست قربانی با خزههایی که روی شاخه درخت رشد میکردند، مطابقت دارد. این امر نشان داد که خزههای روی مچ قربانی هنگام بستن طناب از سوی او به دور شاخه ایجاد شده است و این یک پرونده خودکشی است و نه قتل.
انتهای پیام/


