از هالووین تا هویت؛ وقتی کودکان با نقابهای غربی بزرگ میشوند
به گزارش خبرنگار آنا، ویدیوهایی که این روزها در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود، تصویر جشنهایی را نشان میدهد که در برخی مهدکودکها و مراکز پیشدبستانی برگزار شده است. جشنهایی با نمادها و آیینهای آشکاراً غربی، از جمله «هالووین». این تصاویر در فضای عمومی واکنشهای متعددی ایجاد کردهاند. نگرانی خانوادهها درباره تربیت دینی و فرهنگی فرزندان، انتقاد از تجملگرایی و «لاکچریسازی» آموزشهای پیشدبستانی، و پرسش جدی از اینکه چه نهاد یا نهادهایی مسئول نظارت بر محتوای فرهنگی این مراکز است. در عملیترین سطح پرسشی واحد مطرح میشود؛ اگر مهدکودکی شئون تربیتی، دینی و اخلاق حرفهای را رعایت نکند، چه دستگاهی، چگونه و با چه ابزارهایی با آن برخورد خواهد کرد؟
برای پاسخ به این پرسشها، خبرنگار «آنا» مصاحبهای اختصاصی با سخنگوی وزارت آموزشوپرورش انجام داده است. متن کامل پاسخهای رسمی، که در ادامه منتشر میشود، صریح و بدون اغماض است: «تربیت شوخی ندارد»؛ «اگر مراکزی از چارچوب فرهنگی کشور خارج شوند، برخورد قانونی خواهد شد»؛ «مجوزها مشروطاند و اگر لازم باشد لغو میشوند.» در این گزارش درصدد هستیم به بررسی ابعاد حقوقی، فرهنگی، اجتماعی و تربیتی پدیده برگزاری جشنهای غربی در فضاهای آموزشی کودکان بپردازیم و راهکارهای پیشگیرانه و جایگزینی نیز پیشنهاد میشود.
چه خبر شد و چرا واکنشبرانگیز شد؟
در هفتههای اخیر انتشار چند ویدیو از مراسمی که در آن کودکان خردسال با لباسها و نمادهای مربوط به هالووین شرکت کردهاند، برخی خانوادهها، فعالان فرهنگی و کاربران فضای مجازی را به واکنش واداشت. این مراکز اغلب با معرفی «آپشنهای ویژه»، «پکهای لاکچری جشن»، یا «خدمات VIP» تبلیغ میکنند؛ خدماتی که شامل آراستن کودکان با آرایش و لباسهای موضوعی، تزئینات چشمگیر، و گاهی دعوت از عوامل نمایشی بیرونی میشود. در این میان پرسشها از چند زاویه مطرح است.
آیا برگزاری چنین جشنهایی در مهدکودکها و مراکز پیشدبستانی مطابق وظایف تربیتی و هنجارهای فرهنگی کشور است؟
چه نهادی مسئول نظارت محتوا و برنامههای فوقبرنامه این مراکز است؟
برخورد قانونی برای مواردی که «خلاف شئون» تشخیص داده میشود، چگونه خواهد بود؟
آیا جایگزینهایی برای ارضای نیازهای بازی و شادی کودکان وجود دارد که هم جذاب و هم سازگار با هویت ملیمذهبی باشد؟
وقتی ویدیوها منتشر شدند، واکنش کارشناسان تربیتی و برخی والدین دوگانه شد؛ از یک سو خانوادههایی که نگراناند فرزندانشان در معرض نمادها و الگوهایی قرار گیرند که با باورها و هنجارهای خانواده ناسازگار است؛ و از سوی دیگر آنانی که معتقدند «تفریح و بازی» برای کودکان طبیعی است و باید به نشاط کودکانه میدان داد، مشروط بر اینکه آسیبزننده و جهتدار نباشد. اما مرز این دو دیدگاه کجاست؟ این همان نقطهچالشی است که در گفتوگوی آنا با سخنگوی وزارت آموزشوپرورش نیز به آن پرداخته شد.
برخورد قاطع آموزش و پرورش با مهدکودکهای متخلف؛ تربیت، شوخیبردار نیست
علی فرهادی، سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار آنا درباره نظارت بر عملکرد مهدکودکهای لاکچری با آپشنهای ویژه و برگزاری آیینهایی خارج از چارچوب فرهنگی کشور اظهار کرد: اگر مهدکودک یا پیشدبستانی شئونات تربیتی، دینی و اخلاق حرفهای را رعایت نکنند، ما قطعاً با آنها برخورد قانونی میکنیم. مجوزشان را باطل خواهیم کرد، چرا که تربیت، شوخیبردار نیست.
فرهادی با تأکید بر اینکه همه مراکز آموزشی، اعم از دولتی و غیردولتی، موظف به رعایت اصول فرهنگی و اخلاقی هستند، افزود: از همه کسانی که پیشدبستانی دارند یا مدرسه غیردولتی اداره میکنند، انتظار میرود در برنامهها و فعالیتهای خود، شأن فرهنگی مردم شریف ایران را حفظ کنند. حتی مدیران مدارس دولتی نیز در این زمینه موظفاند که بر رعایت اصول تربیتی نظارت کنند.
سخنگوی آموزش و پرورش با اشاره به پشتوانه فرهنگی و تاریخی ملت ایران خاطرنشان کرد: ما یک فرهنگ شرقی بسیار کهن و غنی داریم و دین مبین اسلام، دین رسمی کشور ماست؛ بنابراین انتظار میرود که در مهدکودکها و مراکز پیشدبستانی نیز این مبانی مورد توجه قرار گیرد.
وی با بیان اینکه وزارت آموزش و پرورش در برابر هرگونه رفتار خارج از چارچوب تربیتی مماشات نخواهد کرد، گفت: اگر موردی وجود داشته باشد که مربوط به فضایی باشد که آموزش و پرورش ناظر آن است و پس از بررسی به جمعبندی برسیم، حتماً با آن برخورد میکنیم.
این پاسخِ خلاصهشده، اما رُکِ سخنگو، خطمشی وزارت را در مواجهه با این نوع برنامهها روشن میکند. آموزشوپرورش «ناظر» است، «تربیت» خط قرمز است، و «برخورد قانونی» از جمله گزینهها به شمار میآید. تاکید سخنگو بر فرهنگ غنی ایرانی و دین رسمی کشور، نشان میدهد ملاک ارزیابی محتوای فرهنگی مراکز، نه صرفاً قواعد اداری، بلکه معیارهای هویتی و اخلاقی نیز هستند.
تبیین حقوقی و سازمانی؛ چه نهادی کجا را ناظر است؟
در ایران، مراکز مهدکودک و پیشدبستانی در حوزههای مختلفی تقسیمبندی میشوند. مراکز تحت مدیریت آموزشوپرورش، مراکز تحت پوشش بهزیستی، مراکز غیردولتی/خصوصی و موسسات مستقل. هریک ممکن است بر اساس نوع مجوز و تابعیت سازمانی، نهاد ناظر متفاوتی داشته باشند.
بسیاری از مهدها برای فعالیت نیاز به مجوز از نهادهای ذیربط دارند؛ این مجوزها میتوانند مستلزم رعایت آییننامهها و دستورالعملهای آموزشی و تربیتی باشند. سخنگوی آموزش و پرورش ضمن اشاره به «ابطال مجوز» نشان داد که وزارت آموزشوپرورش (یا نهاد ذیربط) میتواند در چارچوب مقررات، مجوزها را تعلیق یا لغو کند. اما در عمل، سازوکار اجرا و هماهنگی میان ادارات استانی، بهزیستی و شورای عالی یا سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک تعیینکننده خواهد بود.
آیا مرز «مغایرت با شئون تربیتی و دینی» مشخص و مدون است؟ تجربه نشان داده در فقدان معیارهای شفاف، پروندهها به تفسیرهای سلیقهای و توصیههای محلی کشیده میشوند. برای اجرای منسجم، لازم است دستورالعملهای دقیق، قابل سنجش و ابلاغشده وجود داشته باشند.
برخورد قانونی معمولاً مستلزم وجود گزارش یا سند است؛ فیلم یا شکوائیه والدین میتواند آغاز بررسیها باشد. سخنگو نیز بر این نکته تأکید داشت که «اگر موردی باشد ... و به جمعبندی برسیم، حتماً برخورد میکنیم». این به معنای یک فرآیند بررسی اداری است که باید شامل رسیدگی مستند و امکان دفاع برای مرکز مورد شکایت باشد.
جوانب تربیتی و روانشناختی؛ آیا واقعاً «آسیب» وجود دارد؟
یکی از موضوعات مورد مناقشه ماهیت تربیتی و روانشناختی جشنهای غربی مانند هالووین در مراکز پیشدبستانی است. این پرسش مطرح میشود که آیا مشارکت کودکان خردسال در چنین آیینهایی، ذاتاً آسیبزا است یا میتوان آن را صرفاً نوعی بازی و سرگرمی دانست؟
کارشناسان حوزه روانشناسی کودک معتقدند پاسخ به این پرسش، ساده نیست. در سالهای نخست زندگی، کودکان برای رشد ذهنی و اجتماعی خود به بازی، تخیل و نقشآفرینی نیاز دارند. بسیاری از آیینهای محلی و مذهبی ایرانی نیز از همین ویژگی برای انتقال مفاهیم تربیتی و اجتماعی استفاده میکنند. بنابراین، ظاهر فانتزی یا نمایشی یک جشن بهخودی خود آسیبزا محسوب نمیشود، مگر آنکه محتوای آن با ارزشها و باورهای فرهنگی جامعه در تضاد باشد.
با این حال، منتقدان برگزاری جشن هالووین در ایران تأکید میکنند که این آیین نهتنها ریشه در فرهنگ ایرانی و اسلامی ندارد، بلکه در منابع غربی نیز با نمادهای تاریک و حتی شیطانی شناخته میشود. در سالهای اخیر، بسیاری از رسانههای بینالمللی، شبکههای اجتماعی و حتی کاربران غربی در ویدئوها و نوشتههای خود تصریح کردهاند که «هالووین» با مفاهیمی نظیر ارواح، جادو، تسخیر و مرگ پیوند خورده است و در برخی کشورها به عنوان جشنی با خاستگاههای آیینیِ غیرالهی یا شیطانی شناخته میشود.
در همین زمینه، برخی خانوادههای ایرانی نیز نگرانی خود را نسبت به تأثیر چنین نمادهایی بر ذهنیت کودکان ابراز کردهاند. به گفتهی والدینی که فرزندانشان در مهدکودکهای لاکچری حضور دارند، استفاده از چهرههای ترسناک، ماسکهای خونآلود و تزییناتی با مضمون قبر و مردگان، با فضای معصومانه و تربیتی کودکان در تضاد است و ممکن است موجب اضطراب یا کابوسهای شبانه شود.
در مقابل، شماری از روانشناسان کودک بر این باورند که اصل آسیب، نه در برگزاری جشن، بلکه در نحوهی روایت و مدیریت آن توسط مربیان است. به گفتهی آنان، اگر این آیینها صرفاً بهانهای برای بازی، رنگآمیزی و تقویت خلاقیت باشند و از عناصر ترسناک تهی شوند، میتوانند حتی جنبه آموزشی پیدا کنند. اما اگر بدون نظارت و بومیسازی برگزار شوند، خطر ترویج الگوهای فرهنگی بیگانه و گاه مغایر با ارزشهای ملی و دینی وجود دارد. کارشناسان تعلیم و تربیت تأکید دارند که هویت فرهنگی کودکان در همین سنین شکل میگیرد و هرگونه برنامه فوقبرنامهای در مراکز پیشدبستانی باید با اصول فرهنگی، دینی و تربیتی کشور سازگار باشد.
به گفته آنان، ترویج آیینهایی مانند هالووین، اگر بدون شناخت و تطبیق فرهنگی انجام شود، میتواند در درازمدت منجر به تضعیف پیوندهای فرهنگی و ایجاد نوعی سردرگمی هویتی در نسل جدید شود؛ موضوعی که وزارت آموزش و پرورش نیز در موضع رسمی خود نسبت به آن هشدار داده است.
آنچه اهمیت دارد محتوا و زمینهای است که برنامه در آن اجرا میشود. آیا کودکان با مفاهیم ترسآور روبهرو میشوند؟ آیا محتوای برنامه پیامهای فرهنگی مخالف باورهای خانوادگی یا دینی را ترویج میدهد؟ یا اینکه صرفاً با لباس و تزئینات سرگرم میشوند؟ تفاوت این دو وضعیت تعیینکننده است.
اگر هدف برنامه جهتدار و آموزشی علیه هویت ملی یا دینی طراحی شده باشد، میتواند محل نگرانی باشد. اما اگر برنامه صرفاً تفریحی و بدون بار ایدئولوژیک باشد، میتوان با چارچوبگذاری و نظارت آن را مدیریت کرد.
منافع تجاری و «لاکچریسازی» مهدکودک؛ بازار شادی کودکان یا بازار خدمات؟
یکی از مسائلی که در حاشیه این گفتوگو مطرح شده، تجاریسازی و «لاکچریسازی» فضاهای آموزشی کودک است. بستههای خدماتی که با برچسبهای «VIP»، «آپشنهای ویژه» یا «پک جشن لاکچری» عرضه میشوند، از منظر اقتصادی، برای مراکز نوعی درآمد مضاعف محسوب میشوند. اما از منظر تربیتی و اجتماعی پیامدهایی دارند.
ارائه خدمات لاکچری میتواند شکاف بین خانوادههای برخوردار و کمتر برخوردار را عمیقتر کند؛ این شکاف در سنین حساس پیشدبستانی نیز میتواند زمینه ساز شکلگیری احساس کمبود یا مقایسه اجتماعی در کودکان شود.
وقتی مراکز برای جذب مشتری به «تجربههای نمایشی» و تزئینات پرهزینه متکی میشوند، ممکن است تمرکز بر برنامههای آموزشی و تربیتی کمرنگ شود.
تبلیغات و نمایشهای استوریمحور در شبکههای اجتماعی میتواند خانوادهها را زیر فشار قرار دهد تا خدمات مشابهی برای فرزندان خود فراهم کنند، امری که بار اقتصادی بر خانوارها تحمیل میکند. این نکات نشان میدهند برخورد صرفاً با سطح نماد یا آیین (مثلاً منع هالووین) کافی نیست؛ باید به الگوهای تجاری و فرهنگی که این مراسم را به یک محصول مصرفی تبدیل کردهاند نیز پرداخته شود.
از ممنوعیت تا جایگزینی خلاقانه
سخنگوی وزارت در مصاحبه خود بر برخورد قانونی تأکید کرد؛ اما تجربه نشان میدهد بهترین رویکرد ترکیبی است؛ نظارت و پاسخدهی قانونی همراه با تبیین و ارائه جایگزینهای جذاب. پیشنهادهای عملی که میتوانند در دستور کار قرار گیرند عبارت از تدوین و ابلاغ دستورالعمل ملی برای جشنها و مناسبتهای مهدکودکها، مشخص کردن معیارهای مجاز و ممنوع، ساز و کار تأیید قبلی برنامههای حساس و ضوابط اطلاعرسانی به والدین هستند. والدین و معلمان بتوانند موارد مشکوک را گزارش کنند و ادارات استانی موظف به بررسی سریع باشند.
تولید بستههای جایگزین ملیمذهبی با رویکرد بازیمحور
طراحی محتوای آموزشیتفریحی برای مناسبتهای ایرانی و اسلامی (مثلاً یلدا، نوروز، جشنهای کودکانه مذهبی) به صورت بستههای جذاب که مراکز بتوانند بهعنوان گزینههای حرفهای و استاندارد استفاده کنند. دورههای کوتاهمدت برای مدیران و مربیان مهدها درباره شیوههای برگزاری جشنهای سازگار با تربیت دینی و ملی و نیز مدیریت تبلیغات و تعرفهها.
محدود کردن یا شفافسازی ادعاهای تبلیغاتی درباره «خدمات ویژه» و الزام به افشای هزینهها و محتوای واقعی خدمت. تشکیل انجمنهای فعال در هر مرکز که پیش از اجرای برنامههای ویژه، نظر والدین گرفته شود؛ اما آنچه اهمیت دارد، ایجاد چارچوبی است که این رفتارها را از سطح واکنش صرف خارج کند و به یک رویکرد پیشگیرانه تبدیل کند.
از هراس تا هنجار؛ آزمون بزرگ تربیت در عصر نمایش
در نهایت، ماجرا نه در «ماسکهای ترسناک» خلاصه میشود و نه در «پکهای لاکچری جشن». آنچه در پشت این تصاویر جریان دارد، تقابل دو منطق تربیتی است؛ یکی منطق مصرف و نمایش که آموزش را به کالایی تزیینی بدل میکند، و دیگری منطق تربیت فرهنگی که بر معنا، هویت و پیوند اجتماعی تأکید دارد.
هالووین فقط یک نماد است؛ اما همین نماد، آزمونی برای نهادهای فرهنگی و آموزشی کشور محسوب میشود. آزمونی برای اینکه نشان دهند آیا میتوانند میان نیاز طبیعی کودکان به بازی و تخیل، و وظیفهی نظام آموزشی در پاسداری از ارزشها و هویت ملی، توازن هوشمندانهای برقرار کنند یا نه.
نمیتوان با ممنوعیت صرف، عطش شادی و تجربه را از کودکان گرفت، همانطور که نمیتوان بدون چارچوب فرهنگی، هر آیینی را به کلاسهای تربیتی وارد کرد. راهحل، نه در «هراس از غرب» است و نه در «تسلیم به مد»، بلکه در خلق جایگزینهای بومی، جذاب و حرفهای است که بتواند نیازهای هیجانی و اجتماعی کودکان را پاسخ دهد، بیآنکه آنها را در معرض پیامهای فرهنگی متضاد قرار دهد.
بهنظر میرسد در روزگار «شبکهها و نمایشها»، تربیت دیگر فقط در کلاس درس اتفاق نمیافتد؛ در استوریها، ویدیوها و جشنها نیز تربیت در جریان است. اگر نظام آموزشی نتواند این فضاها را درک و مدیریت کند، «بازار» و «الگوهای بیگانه» جای آن را پر خواهند کرد.
در پایان، شاید بهترین جمله برای جمعبندی همان هشدار سخنگوی وزارت آموزشوپرورش باشد. «تربیت شوخیبردار نیست.»
اما در دنیای امروز، تربیت شوخیبردار نیست و تأخیر در فهم اقتضائات فرهنگی نیز شوخیبردارتر نیست.
انتهای پیام/


