نشر کودک و نوجوان ایران در آستانه تحول دیجیتال

نشر کودک و نوجوان ایران در آستانه تحول دیجیتال
نشر کودک امروز باید در خدمت عدالت فرهنگی و حق برابر دسترسی به دانایی باشد. در بسیاری از مناطق ایران، کودک هنوز از ابتدایی‌ترین حقوق فرهنگی خود محروم است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا ، محمدمهدی سیدناصری حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بین‌الملل کودکان در یادداشتی با عنوان «نشر کودک و نوجوان ایران در آستانه تحول دیجیتال» گفت: تحول در ادبیات کودک، دیگر مسئله‌ای انتخابی نیست، بلکه ضرورتی فرهنگی و تمدنی است. جهانی که کودکان امروز در آن رشد می‌کنند، با هیچ‌یک از جهان‌های پیشین قابل مقایسه نیست؛ جهانی است درهم‌تنیده از واقعیت و مجاز، از داده و تخیل، از هویت و تصویر.

نسل‌های جدید، به‌ویژه نسل زد و آلفا، در بستر فناوری‌های هوشمند و شبکه‌های تعاملی رشد کرده‌اند؛ آنان کودکان جهان چندرسانه‌ای‌اند، کودکانی که نه در انتظار شنیدن صدای بزرگسالان، بلکه مشتاق شنیده‌شدن صدای خود هستند. در چنین چشم‌اندازی، نشر کتاب کودک و نوجوان ایران، اگر بخواهد نقش فرهنگی و تربیتی خود را حفظ کند، باید از مرز‌های سنتی خود عبور کرده و پارادایم تازه‌ای از معنا، تولید و ارتباط فرهنگی را بنیان نهد.

ادبیات کودک در ایران سال‌ها بر مبنای نگاه هدایت‌گر و آموزگارانه شکل گرفت. نویسنده و ناشر، اغلب خود را در مقام «معلم» یا «نصیحت‌گر» می‌دیدند و کودک را مخاطبی منفعل، که باید بیاموزد و پیروی کند. اما امروز، با ظهور نسل آلفا، این معادله تغییر کرده است. این نسل، تجربه‌زیسته‌اش دیجیتال است؛ او هم‌زمان می‌بیند، می‌سازد، می‌پرسد و منتشر می‌کند. کودک امروز نه‌تنها مخاطب، بلکه کنشگر فرهنگی و خالق معنا است. اگر نشر کودک بخواهد بماند و اثرگذار باشد، باید از الگوی «تولید برای کودک» به «تولید با کودک» گذر کند. صدای نسل جدید را باید شنید، نه در حد شعار، بلکه در قالب سیاست‌گذاری فرهنگی، موضوع‌یابی، زبان روایت و طراحی تجربه‌های خواندن.

ورود هوش مصنوعی به حوزه فرهنگ و نشر، بسیاری را نگران کرده است. برخی بیم آن دارند که خلاقیت انسانی به حاشیه رانده شود، اما واقعیت این است که فناوری نه رقیب ادبیات، بلکه ابزار بسط آن است. در عصر جدید، کتاب تنها یک شیء کاغذی نیست؛ تجربه‌ای چندبعدی است که می‌تواند متن، تصویر، صدا، بازی و تعامل را در هم آمیزد.

هوش مصنوعی می‌تواند در خدمت نویسنده و ناشر قرار گیرد؛ برای شناخت ذائقه‌ مخاطب، تحلیل رفتار خواندن، تولید محتوای تطبیقی و حتی کمک به ترجمه‌ فرهنگی آثار. اما نکته‌ اساسی در این میان، حفظ اصالت انسانی در فرآیند خلاقیت است. نشر کودک در ایران باید مراقب باشد که در برابر سیل فناوری، جوهره‌ی فرهنگی و تربیتی خود را از دست ندهد. هوش مصنوعی باید در خدمت انسان و رشد تخیل کودک باشد، نه در جایگاه جایگزین آن.

در جهانی که مرز‌های واقعی و مجازی از میان رفته، ناشر کودک دیگر تنها تولیدکننده‌ی کتاب نیست؛ بلکه کنشگری فرهنگی و اخلاقی است. او باید به سه پرسش بنیادین پاسخ دهد:

۱. چه چیزی برای نسل جدید معنا دارد؟

۲. چگونه می‌توان کودکان را به گفت‌و‌گو، نه پیروی، دعوت کرد؟

۳. و چگونه می‌توان از ابزار‌های هوشمند برای پرورش تفکر انتقادی، تخیل و عدالت استفاده کرد؟

نشر کودک امروز باید در خدمت عدالت فرهنگی و حق برابر دسترسی به دانایی باشد. در بسیاری از مناطق ایران، کودک هنوز از ابتدایی‌ترین حقوق فرهنگی خود محروم است. تحول پارادایمی در نشر، تنها زمانی معنا می‌یابد که عدالت در توزیع فرهنگی، آموزش و محتوای در دسترس همه‌ی کودکان برقرار شود. خواندن در عصر دیجیتال دیگر صرفاً مرور کلمات بر صفحه نیست؛ تجربه‌ای چندحسی است.

کتاب‌های تعاملی، روایت‌های دیجیتال و پلتفرم‌های خلاقانه می‌توانند دروازه‌هایی تازه برای یادگیری و تخیل بگشایند. اما نباید فراموش کنیم که کودک امروز به همان اندازه که به فناوری نیاز دارد، به رابطه‌ی انسانی، گفت‌و‌گو و احساس تعلق فرهنگی نیز نیازمند است. نشر کودک باید میان فناوری و انسان، میان داده و معنا، تعادل اخلاقی و فرهنگی برقرار کند. ادبیات کودک، اگر بخواهد زنده بماند، باید در پیوندی تازه میان روایت، تصویر و تجربه حرکت کند.

این دو نسل، برخلاف نسل‌های پیشین، از مرز‌های جغرافیایی و فرهنگی عبور کرده‌اند. آنها با جهان به زبان تصویر، داده و احساس سخن می‌گویند. اما در فضای رسمی نشر و آموزش، هنوز کمتر شنیده می‌شوند. سیاست‌گذاری‌های فرهنگی و آموزشی ما غالباً با تأخیر نسبت به تحولات نسلی حرکت می‌کند. ضرورت دارد نهاد‌های فرهنگی، انجمن‌های نویسندگان، شورا‌های کتاب کودک و حتی مدارس، به سمت سیاست شنیدن فعال بروند: شنیدن اندیشه، دغدغه، طنز، نگرانی و آرزو‌های کودکان. ادبیات آینده، ادبیاتی خواهد بود که کودکان در آن سهم نویسندگی دارند. آینده‌ی نشر کودک ایران در گرو بازتعریف چهار محور است:

۱. نوآوری فناورانه با حفظ کرامت انسانی و فرهنگی کودک

۲. تقویت پیوند میان حقوق کودک و تولید فرهنگی

۳. سرمایه‌گذاری در پژوهش‌های بین‌رشته‌ای (ادبیات، روان‌شناسی، فناوری، حقوق)

۴. تربیت نسل تازه‌ای از نویسندگان و تصویرگران بومی که بتوانند با زبان جهانی سخن بگویند

اگر این مسیر طی نشود، نشر کودک در خطر تکرار، سطحی‌نگری و گسست از نسل جدید قرار می‌گیرد. اما اگر آگاهانه تغییر کند، می‌تواند به یکی از پیشروترین حوزه‌های فرهنگی ایران در قرن جدید بدل شود. تحول در نشر کودک، بازگشت به پرسش‌های بنیادین انسان است: کودک کیست؟ آینده‌ی او در جهان داده‌محور چگونه باید ساخته شود؟ و نقش ما، به‌عنوان بزرگسالان، در همراهی با او چیست؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها، باید پارادایم گفت‌وگویی و انسانی تازه‌ای در نشر کودک ایران شکل گیرد؛ پارادایمی که در آن، کودک نه‌تنها مخاطب بلکه شریک در خلق معناست. اگر نشر ایران بتواند این مسیر را بپیماید، آینده‌اش نه تنها در بازار کتاب، بلکه در حافظه‌ی فرهنگی نسل‌های بعدی، روشن و ماندگار خواهد بود.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا