«حافظ» آینه‌دار راز و رمز جهان

«حافظ» آینه‌دار راز و رمز جهان
بزرگ‌ترین بزرگداشت حافظ، خواندنِ دیوانش با چشم و دلِ باز است. نه برای تفسیرِ ظاهری که برای گفت‌وگویی درونی. هر بیتِ حافظ، دریچه‌ای است به سوی جهانی درونی که هر کس، چیزی متناسب با خود در آن می‌یابد.

الهام ناظم دکتری زبان فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دولت‌آباد در یادداشتی برای خبرگزاری آنا به مناسبت 20 مهر روز گرامیداشت حافظ نوشت: در گذرِ تاریخِ فرهنگِ ایران، چهره‌هایی درخشیده‌اند که نورشان از مرز‌های زمان و مکان فراتر رفته و در دل انسان‌ها جاودانه شده است. در میان این ستارگانِ درخشان، ستاره‌ای چنان نافذ می‌درخشد که گویی خورشیدی از شعر و عرفانِ ایرانِ اسلامی در سینه‌اش می‌تپد: خواجه شمس‌الدین محمّد حافظِ شیرازی. 

در کلامش، رنگ‌های جهانِ مادّی و معنوی در هم آمیخته‌اند؛ گاهی عاشقی مستِ عشقِ حقیقی، گاهی طاعنی بی‌رحم به ریا و نفاق، گاهی راهنمای راهِ حقیقت و گاهی بازیگری هوشمند که دنیا و سرنوشت را به بازیچه‌ای سپرده و زیرکانه نقش خود را در این نمایشِ وجود ایفا می‌کند. 

در واقع، حافظ را می‌توان شاعر دوگانگی‌های هوشمندانه خواند؛ در اشعارش، از عشق تا نفرت، از وصال تا فراق، از سرخوشی تا ریاضت، از یقین تا شک و از ایمان تا کفر، همه در کنارهم ایستاده‌اند؛ با همان کلامی که عارف را به سجده وامی‌دارد، زاهدِ ریاکار را به خنده می‌کشاند؛ با همان بیتی که رازِ وصال را فاش می‌کند، رازِ فراق را پنهان می‌دارد و با سخنی که سراسر تمجید است، نفرت از ریاکاری را فریاد می‌زند. این هنرِ پنهان کردن راز در آشکاری و فاش کردن حقیقت در اوج پنهانی، هنری است که تنها به قلمِ خواجه عطا شده است. 

در جهانِ امروز، که مرز‌ها محو می‌شوند و انسان‌ها به دنبال هویتی مشترک‌اند، حافظ همچون پلی میان شرق و غرب، عقل و عشق، زمین و آسمان برافراشته شده چنان‌که گوته، شاعرِ بزرگ آلمانی، او را مورد تحسین قرار داد و دیوانش را «کتابی شگفت‌انگیز» خواند

دیوانِ حافظ، از دیرباز برای ایرانیان کتابِ زندگی بوده است؛ نه کتابی که تنها خوانده شود، بلکه همدمی در لحظات سرنوشت‌سازِ عمر. این رسم، رابطه‌ای معنوی و زنده میان انسان و کلامی است که، هرچند از ذهن و زبان یک انسان تراوش یافته، گویی از اوجِ کائنات برآمده و بر قلب و ذهن و زبان نشسته است. 

حافظ، شاعرِ اندیشه آزاد است؛ در عصری که فکر‌های متحجّر، محکم‌تر از زنجیر‌های آهنی بودند، تا جایی که حافظ قرآن را کافر و ملحد می‌شمردند؛ او با قلمِ خود، دروازه‌های آزادیِ روح را گشود و آشکارا فریاد زد حقیقتِ ایمان، نه در کعبه و کلیسا و کنیسه و مسجد، بلکه در دلِ عاشقانِ مستِ عشقِ الهی یافت می‌شود. 

این نگرش، او را به صدایی جهانی تبدیل کرد؛ صدایی که به دغدغه‌های بشر در همه اعصار پاسخ می‌دهد. حافظ، انسان را به پشت‌پا زدنِ آمالِ مادّی دعوت می‌کند و در عین حال لذایذِ مشروعِ زندگی را غنیمت می‌داند و عمر را فرصتی برای عشق و آگاهی می‌شمارد.

در جهانِ امروز، که مرز‌ها محو می‌شوند و انسان‌ها به دنبال هویتی مشترک‌اند، حافظ همچون پلی میان شرق و غرب، عقل و عشق، زمین و آسمان برافراشته شده چنان‌که گوته، شاعرِ بزرگ آلمانی، او را مورد تحسین قرار داد و دیوانش را «کتابی شگفت‌انگیز» خواند.

حافظ فقط یک شاعرِ ایرانی نیست؛ او پدیده‌ای جهانی است که به‌عنوان هم‌صحبتِ فکریِ بزرگانِ ادبیاتِ غرب—به‌ویژه در آلمان—شناخته می‌شود و این، شاهدی بر جهانی‌بودنِ زبانِ عشق، عرفان و انسانیت است که حافظ در قالبِ غزل‌هایی جاودان، به میراثِ بشریت سپرده است. 

بزرگ‌ترین بزرگداشت حافظ، خواندنِ دیوانش با چشم و دلِ باز است. نه برای تفسیرِ ظاهری که برای گفت‌وگویی درونی. هر بیتِ حافظ، دریچه‌ای است به سوی جهانی درونی که هر کس، چیزی متناسب با خود در آن می‌یابد به همین دلیل گفته می‌شود: «دیوانِ حافظ، آینه‌ای است که هر کس خود را درآن می‌بیند.» 

امروز، نه با یادِ مرگِ حافظ، بلکه با جشنِ زندگی‌بخشیِ کلامش آمده‌ایم. او در تک‌تکِ ابیاتش زندگی می‌بخشد و در هر دلی که عشقِ حقیقی را جست‌و‌جو می‌کند، حضور دارد و در هر نفسی که برای آزادیِ اندیشه کشیده می‌شود، نَفَس می‌کشد.

پس بیاییم، در سایه‌ سروی که همیشه سبز است، با تأمل در اشعارش، با عشق به زبانِ فارسی و روحِ ایرانی، بزرگداشتِ حافظ را با ارزش‌های کلامی‌اش جشن بگیریم و به آن افتخار کنیم.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا