قصد آمریکا از مثبتنمایی دور اول مذاکرات مسقط چیست؟

به گزارش خبرگزاری آنا، بالاخره پس از کش و قوسهای چند هفته اخیر، مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا روز گذشته ۲۳ اردیبهشت ماه در مسقط پایتخت عمان برگزار شد و دور دوم آن به شنبهی هفته بعد موکول شد.
تحلیلگران مسائل بینالملل معتقدند ایران با هوشمندی توانست با دیکته خواستههای خود ترامپ را پس از چند دور تهدید ایران تعدیل کند و هم تن به مذاکره مستقیم ندهد و هم امارات که مدنظر طرف آمریکایی بود را به عنوان میانجی نپذیرفت و همچنان عمان را به عنوان مقصد مذاکرات درنظر گرفت.
با اینکه فضای مذاکرات در دور اول مثبت ارزیابی میشود، اما همچنان چارچوب مذاکرات آتی و بندهای مورد مذاکره برای توافقات مشخص نیست، لذا پیش بینی آینده این نشستها را دشوار میکند، از طرفی تحلیلگران شورای روابط خارجی آمریکا (CFR) معتقدند ترامپ به دنبال دستاوردی سیاسی در عرصه بینالمللی است تا بتواند در انتخابات آینده از آن بهرهبرداری کند و نتایج آن در اولویت بعدی است...
اما آنچه مذاکرات عمان را متمایز میکند، رویکرد غیرمعمول هیئت آمریکایی بود که بر خلاف انتظارات و سوابق گذشته عمل کرد، به شکلی که نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، صراحتاً اعلام کرد که تیم آمریکایی تنها برای مذاکره درباره برنامه هستهای ایران و نه سایر مسائل منطقهای حضور یافتهاند. به گزارش نیویورک تایمز، این برخلاف سیاست قبلی دولت آمریکا مبنی بر مذاکره «جامعتر» با ایران است.
همینطور برخلاف دورههای قبل مذاکرات و حتی فضایسازی رسانهای هفتههای اخیر، استیون ویتکاف نماینده ویژه ترامپ در خاورمیانه تمایلی به مانور رسانهای ویژهای در این دور از مذاکرات نداشت؛ این در حالی است که طبق ادعای رویترز، آمریکا قادر بود با فشار بر عمان، «لشکری از خبرنگاران» را به محل مذاکرات بیاورد.
به همین نسبت، جزئیات گفتوگوها توسط طرف آمریکایی که معمولا تمایل به انتشار بخشهایی از مفاد مذاکرات دارند و روی آن عملیات روانی رسانهای به راه میاندازند، در محرمانگی کامل حفظ شد و تاکنون جزئیاتی منتشر نشده است. روزنامه الشرق الاوسط گزارش داد که این سطح از محرمانگی در مذاکرات ایران و آمریکا بیسابقه بوده است.
دونالد ترامپ نیز، رویه معمول خود در قبال ایران را پیش نگرفت و از اظهارات تند و تهاجمی خودداری کرد و تنها در یک توییت کوتاه به «پیشرفت محتاطانه» در مذاکرات اشاره کرد و در مصاحبهای کوتاه صرفا بر اهمیت تمام مذاکرات تاکید کرد و گفت ترجیح میدهد فعلا درباره جزئیات صحبت نکند. تحلیلگران مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه معتقدند این رویکرد جدید ترامپ، بخشی از استراتژی حسابشده برای پیشبرد اهداف آمریکاست.
در طرف مقابل وزیر امور خارجه کشورمان در نشست خبری پس از مذاکرات اعلام کرد: «این مذاکرات در فضایی سازنده برگزار شد، اما تا رسیدن به نتیجه ملموس راه درازی در پیش است. ما همواره تأکید کردهایم که تنها با رفع کامل تحریمها، آمادگی بازگشت به تعهدات هستهای خود را داریم.»
کاخ سفید نیز درباره مذاکرات مسقط به طرز قابلتوجهی موضع مثبت گرفت و طی بیانیهای اعلام کرد: «ایالات متحده از مذاکرات سازنده در عمان استقبال میکند و معتقد است راه حل دیپلماتیک برای موضوع هستهای ایران همچنان در دسترس است. واشنگتن آماده است تا در چارچوب منافع امنیت ملی خود و حفظ ثبات منطقه، به مذاکرات ادامه دهد.»
واکنشهای بینالمللی نیز در این زمینه عموما با بااحتیاط و مثبت بوده است. اتحادیه اروپا در بیانیهای از مذاکرات استقبال کرد. عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز به مذاکرات واکنش نشان دادند و اعلام کردند از تلاشها برای برقراری صلح، امنیت و ثبات در منطقه استقبال میکنند.
الگوی تکرارشونده مثبتنمایی و فشار آمریکا در ادوار گذشته گفتوگوها
با بررسی نظرات روند مذاکرات چندین کشور با آمریکا طی دههای گذشته، مشخص میشود، واشنگتن همواره از یک الگوی تکرارشونده استفاده میکند که شامل مراحل زیر است:
۱. فاز اول مثبتنمایی و ایجاد امید: در این مرحله، آمریکا فضای مذاکرات را مثبت جلوه میدهد و حتی از تعابیر امیدوارکنندهتر از طرف مقابلش استفاده میکند و یک جو امیدوارکنندهای را با کمک قدرت رسانههای خود به شکل فانتزی برای جامعه هدف خود ترسیم میکند. هدف اصلی این فاز، شرطی کردن جامعه و به طور خاص بازارهای طرف مقابل به فرآیند و نتایج مذاکرات است و با ایجاد انتظارات بیش از میزان واقعی سعی دارد، کنترل فضای عمومی را با سیگنالهای خبری بدست بگیرد.
۲. فاز دوم افزایش تدریجی خواستهها: پس از ایجاد وابستگی روانی به مذاکرات، آمریکا تدریجاً خواستههای جدید و فراتر از موضوعات اولیه را مطرح میکند و مذاکره کنندگان مقابلش را در تنگنای ادامهی مذاکره و دادن امتیاز یا ترک مذاکره و هزینه سنگین اجتماعی و اقتصادی قرار میدهد.
۳. فاز سوم ایجاد نقطه شکست و مقصرنمایی: در صورت عدم پذیرش خواستههای فزاینده، آمریکا با خروج از مذاکرات پس از سلسله بهانه گیریهایی، طرف مقابلش را مقصر جلوه میدهد و سعی دارد تعادل حریفش را برهم بزند و منفعل کند. این مرحله معمولا پس از طی یک فرآیند فرسایشی چندماهه تا چندساله رخ میدهد.
در همین زمینه محمدجواد ظریف وزیر خارجه اسبق کشورمان، در خلال مذاکرات برجام در سال ۱۳۹۴ با اشاره تلویحی به کارشکنیها و بهانهگیریهای طرف آمریکایی گفته بود، مشکل اینجاست که هرگاه به یک نقطه مشترک نزدیک میشویم، طرف مقابل تلاش میکند «تیر دروازه را جابجا کند» (moving the goalposts) و خواستههای جدیدی مطرح نماید. این روش برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات است.
ظریف همچنین با اشاره به تجربه برجام در در فروردین ۱۳۹۸ در رابطه با سیگنالهای مثبت طرف مقابل و سپس ایجاد شوک و افزایش فشار گفته بود: «آمریکاییها گاهی اوقات با بیان برخی اظهارات یا انجام برخی اقدامات، سعی در ایجاد فضایی متفاوت دارند، اما در عمل سیاست فشار حداکثری را دنبال میکنند و به دنبال افزایش مطالبات هستند. این یک الگوی شناخته شده است.»
درسها و عبرتهای برجام و پسابرجام
مروری بر روند رسیدن به برجام و وقایع پس از آن و همچنین مطالعه علمی تجربه اقتصادی ایران پس از خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷، درسها و عبرتهای مهمی برای شرایط کنونی دارد.
در همین زمینه مقایسه شاخصهای اقتصادی ایران قبل و بعد از اجرای دوساله برجام و سپس خروج آمریکا از آن میتواند، نمای دقیقتری پیش روی ما برای تصمیمات آتی و اتخاذ تصمیمات هوشمندانه قرار دهد.
براساس گزارش یورونیوز، خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷، منجر به کاهش شدید رشد اقتصادی ایران به منفی ۷.۶ درصد در سال ۱۳۹۸ شد. همچنین، ارزش پول ملی ایران بیش از ۳۰۰ درصد کاهش یافت و میزان تورم از زیر ۱۰ درصد به بالای ۴۰ درصد رسید. این اتفاقات درحالی افتاد که برجام مورد تایید تمامی کشورهای درگیر مذاکرات بود و به تایید شورای امنیت سازمان ملل هم رسید، اما با عهدشکنی آمریکا و خلف وعده اروپا و تصویب دهها تحریم جدید علیه ایران، فضای امیدوارکننده پس از برجام را به کابوسی تلخ تبدیل کرد.
دوسال اجرای برجام از سوی ایران و عمل به تعهداتش و لغو نشدن تحریمهای گذشته پس از برجام و کارشکنی آمریکا برای ایجاد موانع جدید اقتصادی سختگیرانهتر با روی کار آمدن ترامپ منجر به عقب افتادگیهای خسارت باری برای اقتصاد ایران در دهه ۹۰ شد.
جدول مقایسه شاخصهای اقتصادی ایران قبل و بعد از خروج آمریکا از برجام (میانگین آمارهای داخلی و جهانی) میتواند، شمای دقیق تری از آنچه اتفاق افتاد را نمایش دهد:
شاخص اقتصادی | پیش از برجام (۱۳۹۴) | پس از دوسال از اجرای برجام و خروج آمریکا ازین معاهده (۱۳۹۸) |
نرخ تورم سالانه | ۱۱.۹% | ۴۱.۳% |
نرخ دلار (تومان) | ۳۵۰۰ | ۱۴۰۰۰ |
تولید نفت (میلیون بشکه در روز) | ۲.۸ | ۱.۹ |
صادرات نفت (میلیون بشکه در روز) | ۱.۱ | ۰.۴ |
رشد اقتصادی | -۱.۶% | -۷% |
ارزش بازار بورس (میلیارد دلار) | ۸۷ | ۷۱ |
حسین راغفر اقتصاددان در گفت و گوی اخیر نوروزی خود با صفحه اقتصاد گفت: «پیش از این وضعیت هم میشد خیلی کارها انجام داد. الان هم میتوان اقدامات متعددی انجام داد برای بهبود وضعیت اقتتصادی کشور. ما در ارزیابیهایمان همیشه به این نکته توجه داشتهایم که با توجه به نگاه آمریکا به ایران و موقعیتش در این منطقه، به نظر نمیرسد رابطۀ آمریکا با ایران در چشماندازی نزدیک مبتنی بر احترام متقابل باشد؛ بنابراین به نظرم بیش از آنکه نگاه ما به خارج باشد، باید متوجه ظرفیتهای داخلی باشیم. توجه دولت پزشکیان باید به ظرفیتهای تولید صنعتی در داخل و فاصله گرفتن از شیوۀ رایج اقتصاد دلالی و سوداگرانۀ مبتنی بر سفتهبازی و خرید و فروش طلا و اقداماتی از این دست باشد؛ اقداماتی که برای تامین هزینههای جاری دولتها در ایران انجام میشود. این شیوه برای کشور بسیار هم خطرناک و پرهزینه بوده است.»
وی با اشاره به تجربه برجام خاطرنشان کرد: «من بیست سال است که قراردادهای حوزۀ اقتصاد را درس میدهم. اقتصاد اطلاعات و قراردادها. وقتی شما یک گام برمیدارید، برداشتن گام دومتان باید مشروط باشد به اینکه آنها هم اقداماتی کرده باشند. ولی در قرارداد برجام چنین چیزی وجود نداشت. من شدیدا طرفدار مذاکرهام ولی کسانی که میروند مذاکره کنند، باید بدانند که آمریکا از ۱۹۴۶ تا کنون، هشتاد کودتا در دنیا انجام داده و به هر کی وعده داده، زده زیرش. با دانستن این واقعیت و اینکه آمریکا نمیخواهد به شما امکاناتی بدهد، بروید مذاکره کنید؛ فقط برای اینکه به دنیا نشان داده باشید ما اهل مذاکره هستیم.»
ضرورت تقویت اقتصاد ملی در کنار مذاکرات و هوشیاری رسانهها و مسئولان
تجربه تاریخی نشان داده است که وابسته کردن اقتصاد ایران به نتایج مذاکرات بینالمللی، آسیبپذیری کشور را در برابر فشارهای خارجی افزایش میدهد. تحلیلگران اقتصادی تأکید دارند که دولت باید همزمان با پیگیری دیپلماسی فعال، اقدامات عملی برای تقویت اقتصاد داخلی انجام دهد.
رسانههای جمعی نیز باید با واقع نگری و عدم سیاسی کردن جناحی پرونده مذاکرات، جامعه را آماده سناریوهای مختلف کرده و از احساسی شدن فضا جلوگیری کنند.
مهمترین اولویت در شرایط کنونی، کاهش وابستگی اقتصاد به نتایج مذاکرات خارجی از طریق اصلاحات ساختاری، تقویت تولید داخلی و کاهش ناترازی بودجه است و در این بخش رسانهها و چهرهها میتوانند نقش مهمی در آگاه سازی جامعه ایفا کنند. این اقدامات، قدرت چانهزنی ایران را در مذاکرات افزایش میدهد و آسیبپذیری کشور را در برابر تکانههای خارجی کاهش میدهد.
قطعا کاهش نرخ ارز و طلا در بازار داخلی گامی مثبت است، اما فراز و فرود هیجانی بدون منطق عینی اقتصادی و صرفا براساس مداخله گران خارجی و تحت تاثیر اخبار بیرونی و انعکاس غیرهدفمند و ساده انگارانه داخلی، سم مهلکی برای اقتصاد ایران است و کشور را مقابل هر عملیات ترکیبی و بخصوص روانی طرفهای مقابل آسیبپذیر میکند و در عمل دیپلماتها و مسئولین کشور را در لحظات حساس تصمیمگیری به زحمت و تنگنا میاندازد.
رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی نوروزی سال ۱۴۰۴، با نامگذاری سال به عنوان «سرمایهگذاری برای تولید»، مسیر روشنی برای تقویت اقتصاد ملی ترسیم کردهاند. تحقق این شعار میتواند ضمن کاهش وابستگی اقتصادی به خارج و تاثیرپذیری مستقیم از تکانههای پیشبینی نشده جهانی، قدرت ایران را در عرصههای دیپلماتیک نیز افزایش دهد و ثبات را به اقتصاد کشور بازگرداند.
انتهای پیام/