دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
نقش فـرهنگ کار در اقتصاد (۵)

چالش آموزش اقتصاد چگونه سرمایه کشور را به بی راهه برد!

چالش آموزش اقتصاد چگونه سرمایه کشور را به بی راهه برد!
با وجود شرایط سخت اقتصادی امکان پس‌انداز و صرفه‌جویی در خانوار‌ها وجود دارد، اما بازدهی بالاتر بخش‌های غیر مولد و ساده‌انگاری مسائل اقتصادی باعث شده است که آنها به سرمایه‌گذاری در اقلامی بپردازند که صرفا سود شخصی آنان را تامین می‌کند؛ در اینجا نقش آموزش خودنمایی می‌کند.
کد خبر : 949381

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری آنا، سرمایه در اقتصاد کلان کشور به مانند سوخت برای موتور خودرو برای دوران است؛ اما به نظر می‌رسد که در اقتصاد اجتماعی کشور ما مغفول‌ترین بخش همین مدیریت کلان سرمایه است. هر چند که جذب سرمایه‌های خارجی اهمیت به سزایی دارد، اما مهمترین و عمده‌ترین بخش سرمایه‌ای هر کشوری از داخل آن کشور نشات می‌گیرد. بدیهی است که هدایت هدفمند سرمایه‌ها نیازمند برنامه ریزی و راهبری سرمایه‌های جمعی است.

در شرایط اقتصادی خاص کشور ایران با توجه به تورم بالا، سرمایه‌ها به سرعت در معرض آسیب و فرسایش قرار می‌گیرند و همین مقوله اهمیت حفاظت و هدایت این فاکتور مهم اقتصادی را تشدید می‌کند. با توجه به وقوع تورم بالای ۳۰ درصد طی سالیان گذشته، روند افزایشی استهلاک سرمایه باعث شده است که سرمایه‌هایی که در اختیار عموم قرار دارد به بمب‌هایی سرگردان در اقتصاد مبدل شوند.

هر چند که با توجه به محترم بودن مالکیت خصوصی در کشور، نمی‌توان برای سرمایه‌های مردم تصمیم گرفت، اما این حجم عظیم نقدینگی در کشور باتوجه به شرایط خاص اقتصادی مانند سیلی مهیب حرکت کرده و فضای اقتصادی کشور را دچار اغتشاشی عجیب می‌کند. اما قسمت بغرنج‌تر این اتفاق رسوب سرمایه‌ها در محل‌هایی غیر مولد است.

تصمیم یا آموزش؟! مسئله این است...

با وجود آن که دولت نمی‌تواند برای سرمایه مردم تصمیم بگیرد و نمی‌توان به مردم نیز به دلیل تلاش برای کسب سود و حفاظت از سرمایه هایشان در مقابل تورم خرده گرفت، اما این موضوع نفی کننده لزوم آموزش مردم برای حفظ سرمایه هایشان در عین حفاظت از منافع اقتصادی ملی نیست. شرایط موجود سرمایه‌ای در کشور تایید می‌کند که آموزش درستی در خصوص سرمایه گذاری به جامعه ارائه نشده است. 

بدیهی‌ترین تصور عمومی از مقوله پس انداز و سرمایه گذاری خرید ملک و طلا است؛ به طوریکه طی یک نظر سنجی از ۱۲ هزار ایرانی بالای ۱۵ سال، ۳۳.۳ درصد از مردم سرمایه‌گذاری در زمین و مسکن را ترجیح می‌دهند، ۲۰.۷ درصد به خرید طلا و سکه گرایش دارند، ۱۵.۵ درصد به اشتغال‌زایی و کارآفرینی روی می‌آورند، و ۱۵.۲ درصد از مردم پس‌انداز خود را در بانک نگه می‌دارند. ۲.۷ درصد در بازار خودرو، ۱.۳ درصد در بورس و ۱.۳ درصد در رمز ارز‌ها و بازار‌های جهانی سرمایه‌گذاری می‌کنند. این توزیع سرمایه‌گذاری نشان می‌دهد که میزان تمایل به بازار‌های مولد کمتر از بازار‌های غیرمولد است.

فرهنگ کار

همچنین طبق گزارش مرکز آمار، میانگین درآمد سالانه خانوار شهری در سال ۱۴۰۲ به ۲۵۶/۹ میلیون تومان و میانگین هزینه اقلام مصرفی به ۲۰۶/۵ میلیون تومان رسیده است. بر این اساس، خانوار‌های شهری ایران به طور متوسط سالانه ۵۰/۴ میلیون تومان و ماهانه حدود چهار میلیون و ۲۰۰ هزار تومان پس‌انداز کرده‌اند یا قسط وام داده‌اند.



آمار‌های فوق نشان می‌دهد که با وجود شرایط سخت اقتصادی برای خانوار‌ها همچنان امکان پس انداز و صرفه جویی در خانوار‌ها وجود دارد، اما بازدهی بالاتر بخش‌های غیر مولد و ساده انگاری مسائل اقتصادی باعث شده است که خانوار‌ها به سرمایه گذاری در اقلامی بپردازند که صرفا سود شخصی آنان را تامین می‌کند؛ هر چند که از عواقب این تصمیم بی اطلاع هستند. دراینجا است که نقش آموزش خودنمایی می‌کند. در واقع موضوعی که مردم کشور به نظر می‌رسد از آن بی ااطلاع هستند و یا به نوعی طبق غریزه انسانی به دنبال جوابی زود هنگام برای ان می‌گردند، سود واقعی سرمایه گذاری در بخش مولد اقتصادی است.

بانک‌ها و معادله‌ای چند مجهولی در محیط فقدان آموزش

به عنوان مثال سرمایه گذاری در بازار سرمایه سرمایه هرچند که شاید به میزان خرید سکه سود نداشته باشد، اما با تقویت تولید ملی می‌تواند به حفظ ارزش پول کشور و به تبع آن افزایش قدرت خرید آنان کمک شایانی کند. همچنین ناتوانی بانک‌ها در جذب سرمایه‌ها باعث شده است که آنها به جای کار اصلی خود به بنگاه داری بپردازند که این اتفاق نیز موجب آسیب‌های شدیدی به اقتصاد شده است. 

در حال حاضر، نرخ سود سپرده‌های یک‌ساله، دوساله و سه‌ساله به ترتیب ۲۰.۵ درصد، ۲۱.۵ درصد و ۲۲.۵ درصد است و بدیهی است که با این نرخ بانک‌ها بدون اراده مردم از جذب سرمایه باز می‌مانند، اما توجه به یک نکته ضروری است؛ هدف نرخ سود سپرده بالای بانک‌ها، جذب نقدینگی است تا تورم مهار شود و همچنین سرمایه مورد نیاز برای اعطای تسهیلات به بخش‌های مختلف مهیا شود، اما همزمان ارائه سود‌های بالای بانکی نیز موجب آسیب به اقتصاد می‌شود. در این میان بار دیگر اهمیت آموزش مردم در خصوص شیوه صحیح سرمایه گذاری برای کسب سود اقتصادی غیر مستقیم مشخص می‌شود.

نبود آموزش، عاملی برای تشدید اثر نبود زیر ساخت

هرچند که اقتصاد ایران تحت تاثیر تحریم‌های ظالمانه و بد قانونی‌ها دچار تلاطم‌های زیادی است، اما چیزی که در این میان بیش از همه خود نمایی می‌کند نبود زیر ساخت مناسب برای جذب و سازمان دهی سرمایه‌های عمومی است که دست در دست نبود آموزش و فرهنگ سازی اقتصادی به عاملی برای رشد بازار‌های غیر مولد و غیر رسمی مانند خودرو و زمین و طلا تبدیل شده است. در میان تنها زیر ساخت متناسب جذب سرمایه را شاید بتوان بازار بورس دانشت که از این مورد نیز با توجه به عملکرد سال‌های گذشته اعتماد عمومی سلب شده است. 

به هر جهت به نظر می‌رسد که یکی از مهمترین قدم‌های دولت برای به حرکت درآوردن مجدد چرخ صنعت مولد، ایجاد زیر ساختی محکم و قابل اعتماد برای جذب سرمایه‌های عمومی و همچنین فرهنگ سازی صحیح اقتصاد است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب