آیا در زبان فارسی کلمات هم حرمت دارند؟!
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا ـ سعید تقدیری (استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه): آیا اصلا به این فکر کردهاید که یک انسان بالغ، در طول شبانه روز برای سخن گفتن از چه تعداد کلماتی استفاده میکند؟ مشخص است که این سوال نمیتواند پاسخ ثابتی داشته باشد و برای هر فرد، در شرایط مختلف و به نسبت روحیهای که آن شخص دارد، متفاوت است. گاهی بعضی از افراد تسلط بیشتری به یک زبان دارند و دایرۀ واژگانشان نسبت به دیگری وسیعتر است؛ در این صورت، اصطلاح «شیک سخن گفتن» برازندۀ آنهاست، این افراد از جمله کسانی هستند که در میان جمع، همواره مورد احترام واقع شده و به قول سعدی: همه جا «بر صَدر نِشینند و قَدر بینند».
پیشنهاد میشود در اینجا ، اینجا و اینجا مطالب پیشین این پرونده جذاب پیرامون زبان فارسی را مطالعه کنید.
مغز انسان در فرآیند یادگیری یک زبان، در دورهای طولانی و با گذشت زمان، میتواند بارِ مثبت و منفی لغات را بشناسد و کلمات رسمی و غیر رسمی را از هم تشخیص دهد؛ این عملکرد تا حد زیادی اکتسابی است و از فردی به فردی دیگر متفاوت خواهد بود. کودکان که به تازگی کلماتی را به زبان میآورند، گاهی آن را در جای نامناسبی استفاده میکنند و بعضی از خارجیهایی که با یک زبان جدید آشنا میشوند، چون شخصیت واژگان را نمیشناسند، اغلب دچار اشتباهاتی شده و به همین دلیل صحبت کردنشان خنده دار به نظر میرسد.
در زبان فارسی مانند زبانهای دیگر دنیا، بعضی از لغات، این ویژگی را دارند که در مفهومی مودبانه یا غیرمودبانه استفاده شود. این همان مثال معروف ایرانیهاست که میگویند «بنشین، بفرما و بتمرگ» هر سه، به یک معنی است، اما کاربردهای مختلفی دارد. اینکه کدام واژه در چه موردی استفاده شود، ملاکی برای تشخیص هوش زبانی افراد است.
ما ایرانیان در روزمره، گاهی قبل از بیان بسیاری از کلمات یا جملاتی که در فرهنگ عامۀ ما ناپسند به نظر میرسد، از کلمه «ببخشید»، «گلاب به رویتان» و «رویم به دیوار» استفاده میکنیم که در اصطلاح به آن «تابوهای زبانی» میگویند. واژگانی که در ظاهر یا در مفهوم بر زبان آوردن آنها قبحی دارد و نیز شنیدنش چندان دلنشین نیست. به گفته دکتر ژاله آموزگار -ایرانشناس و اسطوره پژوه برجسته ایرانی- لغت «دستشویی» از آن تابوهایی است که در طول زمان، برای آن معادلهای زیادی ساختیم تا شاید بتوانیم تا حد زیادی از زشتی آن کلمه بکاهیم. گاهی به آن «مستراح»، «دست به آب» یا «سرویس بهداشتی» گفتهایم تا نام زیباتری برایش بیابیم؛ با این حال تغییر نام آن به اسمی دیگر، دردی را دوا نکرده و همچنان این روند ساختن اسمهای مختلف برای آن ادامه خواهد داشت.
آنچه بیان شد مسأله جدیدی نیست و همواره در طول تاریخ، انسان کوشیده است تا نام آن چیزهایی که دوست ندارد را به زبان نیاورد و یا اسم دیگری برای آن انتخاب کند. اینکه در فرهنگ ایرانیان، به جای کلمۀ «جِن»، واژۀ «از ما بهتران» جایگزین شده هم به این دلیل است. عربهای بادیه نشین نیز چیزی شبیه به همین تعبیر را برای بوته خارهای بزرگ بیابانهای حجاز گفتهاند، درختهایی که اعتقاد دارند، اجنه در آنجا خانه کردهاند و آن را «ام غیلان» (خار مغیلان در فارسی) نامیدهاند یعنی «مادر غولها»؛ چراکه از آنها میترسیدند و با این اسم احترام آمیز میخواستند تا دلشان را به دست آورده و از آسیبها در امان باشند.
علاوه بر این، به دلیل کهنگی و قدمت تاریخی زبان فارسی، گاهی اوقات معنی یک کلمه میتواند با معادلهای مختلف مثبت و منفی ساخته شود و این شیوهای است که ریشه در اساطیر دارد.
به باور مردم ایران، از زمان آفرینش تا به امروز، دو قطب مثبت و منفی در کشاکشی، برای مبارزه روبروی هم صف میکشند و از تمام قوای خود، علیه یکدیگر استفاده میکنند. در یک سو «اهریمن» و دیوهایی که به دست او خلق شدهاند و در سویی دیگر، ایزدان و آفرینشهای «اهورایی» قرار گرفته است. برای این جدال، همه چیز حتی سلاحِ «کلمات و لغات» به کار گرفته میشود؛ به همین دلیل در ایران باستان، کلمات «اهورایی» و «اهریمنی» از هم جدا شده و به این شکل، معانی متفاوتی را ساختهاند.
برای مثال واژۀ «سرکردگان» (در اوستا به معنی سرای بد) و «سران» هر دو به معنی «رهبران» و «فرماندهان» یک گروه یا جماعتی است، اما اولی در مفهومی اهریمی (منفی) و دیگری در حالت مثبت بیان میشود.
برای مثال هیچگاه نمیگویند: «سران داعش» و در این مورد از واژۀ «سرکردگان» استفاده میگردد.
یک نمونۀ کهن دیگر تفاوت بین دو کلمۀ «سَر» و «کَله» است که در ابتدا، مفهومی «اهریمنی» و «اهورایی» را القا میکرده، اما به مرور زمان از بارِ منفی و مثبت واژگان کاسته شده و شکل ساده تری به خود گرفته است؛ با این حال همچنان لغت «سر» حس بهتری را نسبت به واژه «کله» القا میکند. چنان که برای تحقیر میگویند که فلان شخص «کله پوک» است، نه «سر پوک»؛ همچنین با اختلاف بسیار زیاد، ترکیب «کله پاچه» مناسبتر از «سر پاچه» به نظر میرسد. در کلماتی مثل «بینی» (کاربرد رسمی) و «دماغ» (کاربرد صمیمانه و غیر رسمی) هم چنین تفاوتهایی را میتوان یافت.
سه واژۀ «مُردن، هلاکت و شهادت» در سه معنی مختلف به کار میرود که معمولا در اخبار سراسری رادیو و تلویزیون به گوش میرسد یا روزنامهها و مجلات رسمی، از این سیاستِ واژه گزینی استفاده میکنند. «مُردن»، «از دنیا رفتن»، «عمر را به کسی دادن»، «فوت شدن» و ... نیز به طور عمومی برای همۀ افراد گفته میشود، اما «به هلاکت رسیدن» مخصوص دشمنان، و «شهادت» به شیوهای خاص، فقط برای دوستان، در یک مکتب یا ایدلوژی فکری مصداق دارد.
واژههای «خوردن، زهرمار کردن و نوش جان کردن» هرکدام در شرایط خاص خود مورد استفاده قرار میگیرد. «میل نمودن»، «صرف کردن»، «به خندق بلا ریختن»، «بلعیدن» و غیره، صورتهای مشابه دیگری هستند که «فعل» یکسانی دارند، اما در موارد مثبت یا منفی کاربرد مییابد.
در مثالی دیگر، اگرچه امروزه به نظر میرسد که لغت «خیر»، شکل مودبانه و رسمیتر «نه گفتن» است، اما با توجه به نشانههای تاریخی، در گذشتههای دور دقیقا این مفهوم برعکس بود. طبق سنتها و فرهنگ مردم قدیم ایران، آنها بر این باور بودند که اگر گدایی از کسی چیزی طلب میکرد، برای آنکه او را دست خالی رد نکنند و دست رد به سینۀ او نزنند، حداقل یک «دعای خیر» روانۀ حالش میکردند؛ به همین دلیل به او میگفتند: «خیر» یعنی ما که کمک نمیکنیم، اما دعای خیری نصیب تو باشد و انشاءالله که خیر ببینی.
دانستن این مثالها و نمونههای بیشتر از این، به ما کمک میکند تا شناسنامۀ زبان فارسی را بهتر بشناسیم و به عنوان یک ایرانی کمک کنیم تا با انتشار این فرهنگ، سطح آگاهی جامعه افزایش یابد. دقت در انتخاب لغات و واژگان مورد استفاده در شبانه روزبرای ما به شدت شخصیت ساز است و به این شکل در «هنر هشتم» که همانا داشتن روابط عمومی درست و الهام بخش است میتوانیم بر دیگران تأثیرگذار باشیم.
انتهای پیام/