دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
02 دی 1403 - 17:30
در آنا بخوانید؛

مسئله تایوان و رژه آمریکا روی تیغ دو لبه سیاست «ابهام راهبردی»

مسئله تایوان و رژه آمریکا روی تیغ دو لبه سیاست «ابهام راهبردی»
کاخ سفید از تجارت سلاح گرفته تا کنترل بازار ریزتراشه، نشان داده که می‌خواهد با اتکا به سیاست «بلاتکلیفی» و در چارچوب اصل رقابت، هم‌زمان با اعصاب چین و تایوان بازی کند.
کد خبر : 947863

خبرگزاری آنا – مریم خرمائی: «جو بایدن» رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا، در روز‌های پایانی ریاست‌جمهوری تک‌دوره‌ای خود با بسته حمایت نظامی از تایوان به ارزش بیش از نیم میلیارد دلار موافقت کرد.

اینکه چین بالاخره یک روز به تایوان حمله می‌کند، همواره یکی از پیش‌بینی‌های مقام‌های نظامی-اطلاعاتی آمریکا بوده است

هم‌زمان با موافقت کاخ سفید برای ارائه این بسته حمایتی به ارزش ۵۷۱.۳ میلیون دلار، وزارت خارجه آمریکا هم به فروش تجهیزات نظامی به ارزش ۲۶۵ میلیون دلار به تایوان چراغ سبز نشان داد.

آمریکا به‌رغم ادعای پایبندی به اصل چین واحد که مستلزم عدم هرگونه رابطه دیپلماتیک با تایپه است، به لحاظ قانونی خود را مقید به حصول اطمینان از توانایی این جزیره به دفاع از وضعیت خودمختاری می‌داند.

بااین‌حال، اصرار واشنگتن به پیروی از رویکرد «ابهام راهبردی» مانع از آن می‌شود که پکن به ادعای آمریکا مبنی بر احترام به حق حاکمیت چین بر این جزیره که یکی از هاب‌های تولید ریزتراشه جهان است، باور داشته باشد.

تایوان، خط قرمز چین

پکن بار‌ها هشدار داده که فروش تسلیحات آمریکایی به تایپه می‌تواند یکی از آن سیگنال‌های غلط اندازی باشد که جدایی‌طلبان تایوانی را برای پیشبرد اهداف خود جری‌تر می‌کند.

اینکه آمریکا به حمله نظامی چین به تایوان چه واکنشی نشان بدهد به دلیل اتکای واشنگتن به سیاست ابهام راهبردی قابل پیش‌بینی نیست

همچنین چین به‌صراحت می‌گوید که تمام تلاش خود را می‌کند که تایوان در روندی به‌دوراز خشونت به دامن سرزمین مادری بازگردد، اما در صورت تمرد، از جنگ هم ابایی ندارد.

چین برای اینکه جدیت عزم خود را به رخ بکشد، حدود ۱۰ روز پیش عضلات نظامی‌اش را برای تایوان سفت کرد و در اقدامی که دست‌کم در ۳۰ سال گذشته بی‌سابقه بود، بعد از یک سلسله رزمایش، بزرگ‌ترین ناوگان دریایی خود را بیخ گوش تایوان مستقر کرد.

اینکه چین بالاخره یک روز به تایوان حمله می‌کند، همواره یکی از پیش‌بینی‌های مقام‌های نظامی-اطلاعاتی آمریکا بوده است- پیش‌بینی‌ای که هر بار موعد تحقق آن زودتر از سری قبل است.

برای مثال، کمتر از یک سال پیش، «جان آکوایلینو» فرماندهی اقیانوس هند-آرام (ایندوپاسیفیک) نیرو‌های مسلح آمریکا، خطاب به مجلس نمایندگان این کشور مدعی شد که چین تا سال ۲۰۲۷ به تایوان حمله می‌کند.

استدلالش هم این بود که طی سه سال اخیر، بیش از ۴۰۰ هواپیمای جنگنده و ۲۰ کشتی جنگی بزرگ به ارتش چین اضافه شده و انبار موشک‌های بالستیک و کروز این کشور از سال ۲۰۲۰ به این سوی، دو برابر شده است.

«ویلیام برنز» مدیر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) هم نظر مشابهی دارد و ۲۰۲۷ را سال سرنوشت‌سازی می‌داند.

کاخ سفید و بلاتکلیفی هوشمندانه

ترامپ با تأکید بر عبارت «می‌دانی که من دیوانه‌ام» اصل «غیرقابل‌پیش‌بینی بودن خود» را هم بر ابهام ماجرا می‌افزاید

اینکه آمریکا به حمله نظامی چین به تایوان چه واکنشی نشان بدهد به دلیل اتکای واشنگتن به سیاست ابهام راهبردی که روی اصل «بلاتکلیف گذاشتن» طرف مقابل استوار است، قابل پیش‌بینی نیست.

در چارچوب همین راهبرد، تاکنون کاخ سفید چند بار مجبور شده روی اظهارات بایدن اصلاحیه بزند ازجمله در سپتامبر ۲۰۲۲، وقتی در مصاحبه با «سی‌بی‌اس» در پاسخ به این سؤال که آیا نیرو‌های آمریکایی از تایوان دفاع خواهند کرد، گفت: «بله، درواقع اگر حمله بی‌سابقه‌ای رخ دهد.»

یا هفت ماه پیش که او در گفت‌و‌گو با «تایمز» در پاسخ به این پرسش که در صورت حمله چین به تایوان، آمریکا چه نوع گزینه‌هایی را روی میز دارد و اینکه آیا این گزینه‌ها شامل اعزام نیروی زمینی می‌شود یا خیر، گفت: «به شرایط بستگی دارد.»

در مورد «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور منتخب آمریکا از حزب جمهوری‌خواه وضع پیچیده‌تر است؛ چراکه او با تأکید بر عبارت «می‌دانی که من دیوانه‌ام» اصل «غیرقابل‌پیش‌بینی بودن خود» را هم بر ابهام ماجرا می‌افزاید.

ترامپ با اتخاذ مواضع متناقض، از یک‌سو تایوان را مورد انتقاد قرار داده و از سوی دیگر از سیاست‌های سختگیرانه علیه چین حمایت کرده است. این تناقضات باعث سردرگمی مقامات تایپه درباره رویکرد او شده است.

در طول کارزار انتخاباتی ۲۰۲۴، ترامپ در پادکست «تجربه جو روگان» به انتقاد از تایوان پرداخت و این جزیره را به دزدیدن صنعت تراشه‌سازی آمریکا متهم و تهدید کرد اگر دوباره به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شود، تعرفه‌هایی بر تراشه‌های وارداتی از تایوان وضع خواهد کرد.

بعد هم او در مصاحبه با «بلومبرگ» گفت: ما با یک شرکت بیمه تفاوتی نداریم. تایوان چیزی به ما پرداخت نمی‌کند. من فکر می‌کنم، تایوان باید هزینه دفاعی را به ما بپردازد.

راهبرد آمریکا در قبال چین از کد‌های دستوری خاصی پیروی می‌کند که یکی از آنها «رقابت در عرصه فناوری‌های نوین» است و در آن ریزتراشه جایگاه ویژه‌ای دارد

این تهدید‌ها برای ترامپ حکم تیغ دو لبه را دارد؛ چراکه گلایه‌های او فشار بر تایپه برای خرید تسلیحات بیشتر از آمریکا و افزایش سرمایه‌گذاری در ساخت کارخانه‌های تراشه‌سازی در ایالات متحده را تشدید می‌کند.

برای این ادعا استدلال‌هایی وجود دارد:

*چندی پیش، روزنامه «فایننشال تایمز» مدعی شد که تایوان قصد دارد یک بسته تسلیحاتی انبوه به ارزش بیش از ۱۵ میلیارد دلار را از ایالات متحده پیش‌خرید کند تا به ترامپ ثابت کند برای دفاع از خود در برابر تهدید چین جدی است.

*تهدید برای اعمال تعرفه ۶۰ درصدی بر کالا‌های چینی هم شرکت‌های تایوانی را که میلیارد‌ها دلار در این کشور سرمایه‌گذاری کرده‌اند، به فکر کوچ انداخته و مقصد بعدی می‌تواند آمریکا باشد. برنامه احتمالی برای انتقال بخشی از زنجیره تأمین به آمریکا خبری است که وزیر اقتصاد تایوان به‌صراحت آن را تأیید کرده است.

با این اوصاف، در چارچوب سیاست ابهام راهبردی، شمشیر دو لبه ترامپ گوش پکن و تایپه را با هم می‌برد و کلاف دیپلماسی را از همیشه پیچیده‌تر می‌کند.

فناوری؛ میدان اصلی رقابت

بااین‌حال، فارغ از اینکه سکان‌دار کاخ سفید بایدن دموکرات باشد یا ترامپ جمهوری‌خواه، راهبرد آمریکا در قبال چین از کد‌های دستوری خاصی پیروی می‌کند که یکی از آنها «رقابت در عرصه فناوری‌های نوین» است و در آن ریزتراشه جایگاه ویژه‌ای دارد.

جایگاه ویژه تایوان در تولید ریزتراشه‌ها، بخش بزرگی از نیت پنهان در پس رویکرد ابهام راهبردی آمریکا را عیان می‌کند

فراموش نکنیم که دو روز قبل از انهدام بالون (هواشناسی/جاسوسی) چین در ۴ فوریه ۲۰۲۳، ویلیام برنز رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، گفته بود که «اصلی‌ترین میدان رقابت واشنگتن-پکن، عرصه فناوری‌های نوین است که عامل تعیین‌کننده در تضمین آینده ایالات متحده تلقی می‌شود».

اگر پرواز بالون چینی بر فراز آمریکا را نماد پیشرفت فناوری چین بدانیم، انهدام آن را باید نقطه آغاز فصلی جدید در رابطه دو کشور تلقی کنیم که در آن رقابت به‌ویژه در حوزه اقتصادی، آشکارا شکلی خصمانه به خود می‌گیرد.

درگیری اصلی میان ایالات متحده و چین بر سر برتری‌جویی میان هژمون اقتصادی حاکم و هژمون اقتصادی نوظهور است و به‌زعم واشنگتن، راهبرد اقتصادی پکن بر پایه «جذب شرکت‌های خارجی»، «سرقت فناوری آنها»، «بومی‌سازی فناوری به سرقت رفته» و درنهایت «اخراج آن شرکت/ شرکت‌ها از بازار چین» است. برای درک این مطلب که چگونه آمریکا رقابت را در چارچوب کد‌های اقتصادی تعریف و آن را با تجارت جایگزین می‌کند، خواندن این مطلب را پیشنهاد می‌کنیم:

در این میان، جایگاه ویژه تایوان در تولید ریزتراشه‌ها، بخش بزرگی از نیت پنهان در پس رویکرد ابهام راهبردی آمریکا را عیان می‌کند.

بر اساس برخی برآوردها، تایوان به تنهایی حدود ۹۲ درصد از بازار اصلی ریزتراشه‌ها و «هادی‌های نیم‌رسانا» را در دنیا کنترل می‌کند. (برآورد‌های دیگر، در کمترین حالت این سهم را ۶۳ درصد تخمین می‌زنند).

کارشناسان بر این باورند که صنعت تراشه تایوان به خط مقدم نبرد بین ایالات متحده و چین تبدیل شده است. این جزیره بر تولید تراشه‌هایی که تقریباً همه فناوری‌های پیشرفته غیرنظامی و نظامی را تأمین می‌کنند، غالب است- امری که اقتصاد ایالات متحده و چین را به‌شدت به آن وابسته و متکی کرده و این شامل جنگ‌افزار‌های دو کشور هم می‌شود.

ازاین‌رو، هر دو ابرقدرت اکنون خود را عمیقاً وابسته به جزیره کوچکی می‌یابند که در مرکز رقابت پرتنش آنها قرار دارد.

اگر تایوان از راه صلح‌آمیز به چین ملحق شود، آمریکا تسلط پکن بر شرکت TSMC تایوان به‌عنوان بزرگ‌ترین کارخانه ریخته‌گری تراشه جهان را هضم نخواهد کرد.

در صورت حمله احتمالی پکن به تایوان نیز این شرکت به‌راحتی می‌تواند قربانی جنگ شود و عرضه تراشه نه تنها به صنعت گسترده الکترونیک چین بلکه کل جهان قطع خواهد شد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب