دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
08 آذر 1403 - 00:02
صلح از میانبر آمریکا؟

آدرس غلط در آتش‌بس لبنان

آدرس غلط در آتش‌بس لبنان
تفکیک بازی تاکتیکی آمریکا و اسرائیل از یکدیگر یک آدرس غلط محسوب می‌شود که باید در تحلیل یا حتی توصیف وقایع منطقه ازجمله آتش‌بس لبنان از آن اجتناب کرد.
کد خبر : 943222

به گزارش خبرگزاری آنا، آتش‌بس در لبنان بالاخره از بامداد امروز چهارشنبه ۷ آذر، برای یک بازه زمانی ۶۰ روزه به بوته آزمایش گذاشته شد آن‌هم با علم به اینکه اعتباری به وعده کابینه جنگ‌طلب تل‌آویو برای التزام به ترک مخاصمه نیست.

درحالی‌که بازگشت آرامش به جنوب لبنان مورد استقبال اعضای جامعه جهانی ازجمله ایران قرار گرفته است، باید در تحلیل وقایع، به‌ویژه آنجا که برچسب «آمریکایی-فرانسوی» روی طرح آتش‌بس می‌خورد، هوشیار بود.

باید غیریت‌سازی میان واشنگتن و تل‌آویو در جنگ لبنان را به‌مثابه یک گزاره انحرافی مورد شناسایی و تحلیل قرار داد

آن‌گونه که توافق شده، با عقب‌نشینی ارتش اسرائیل از جنوب لبنان و انتقال حزب‌الله و تسلیحات سنگینش به شمال رود لیطانی، قرار است تحت نظارت یک کمیته بین‌المللی به ریاست آمریکا، ارتش ملی لبنان و حافظان صلح سازمان ملل موسوم به «یونیفیل» برای پر کردن خلاء وارد میدان شوند.

در این میان، اینکه آمریکا به‌عنوان میانجیگر گفت‌وگو‌ها «مسئول اصلی نظارت بر اجرای آتش‌بس» شده، عنوان غلط اندازی است که کاخ سفید را بانی صلح در منطقه معرفی می‌کند.

در تحلیل روند دیپلماتیکی که طی هفته گذشته در منطقه شاهد بودیم و به آتش‌بس لبنان ختم شد، آدرس درست ما را به چشم‌اندازی می‌رساند که در آن بیش از هر چیز، ردپای «آموس هوکشتاین» فرستاده ویژه آمریکا برای بستن عجولانه پرونده یکی از خون‌بارترین بحران‌های خاورمیانه خودنمایی می‌کند- بحرانی که در دوره زمامداری «جو بایدن» دموکرات رقم خورد.

فرستاده ویژه آمریکا از همان هفته گذشته که تهدید کرد «اگر این بار نتیجه‌ای حاصل نشود، به نیابت از واشنگتن میز مذاکره را ترک می‌کنم»؛ در حال طراحی بازی پیچیده‌ای با هدف غیریت‌سازی میان واشنگتن و تل‌آویو بود.

در این میان، القای مثبت بودن فضای آتش‌بس از سوی محافل عبری، هم‌زمان با دور جدید تجاوزات وحشیانه رژیم صهیونیستی به بیروت و قتل‌عام غیرنظامیان، سؤالاتی را درباره نیات واقعی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس به وجود آورد.

اصلی‌ترین مأموریت هوکشتاین، دست‌کاری خطوط قرمز مقاومت و حتی دولت لبنان در مذاکرات بود

واقعیت ماجرا این است که هوکشتاین هرگز نقش یک واسطه‌گر یا میانجی در جنگ لبنان را ایفا نکرد و بالعکس، خود جزئی از بحران محسوب می‌شد. بنابراین، باید غیریت‌سازی میان واشنگتن و تل‌آویو در جنگ لبنان را به‌مثابه یک گزاره انحرافی مورد شناسایی و تحلیل قرار داد. تقویت اهرم‌های فشار میدانی صهیونیست‌ها در میدان جنگ لبنان، آن هم هم‌زمان با سفر هوکشتاین به بیروت، بیانگر اصل ماجراست: تل‌آویو قصد داشت از تخریبگری در میدان تحت عنوان یک ابزار در تحمیل خواسته‌های مشترک خود و واشنگتن به بیروت استفاه کند.

اصلی‌ترین مأموریتی که صهیونیست‌ها به هوکشتاین داده بودند، دست‌کاری خطوط قرمز مقاومت و حتی دولت لبنان در مذاکرات بود. این خطوط قرمز خلع سلاح حزب‌الله، نظارت غرب بر آتش‌بس و قدرت مانور تبعی تل‌آویو در جنوب لبنان را شامل می‌شد حال‌آنکه هیچ‌یک از این موارد، در روند تثبیت و اجرایی ساختن قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد موضوعیت ندارد.

اگرچه در نهایت، مقاومت با درایت خود پیش‌شرط «خلع سلاح حزب‌الله» را از روی میز برداشت و بیروت هم زیر بار ارائه چک سفیدامضا به تل‌آویو برای مانور در جنوب لبنان نرفت، اما هوکشتاین به‌جای آنکه به نماد دیپلماسی رسمی در سیاست خارجی و سیاست منطقه‌ای آمریکا تبدیل شود، به نماد تضمین اهداف صهیونیست‌ها در فرامتن جنگ تبدیل شد.

کاخ سفید قطعاً در عرصه دیپلماسی عمومی تلاش می‌کند تا نشانه‌های تفاوت خود و صهیونیست‌ها را بیش‌ازپیش به شهروندان آمریکایی و افکار عمومی دنیا مخابره کند

در چنین شرایطی، حتی تفکیک بازی تاکتیکی واشنگتن و تل‌آویو از یکدیگر یک آدرس غلط محسوب می‌شود که باید در تحلیل یا حتی توصیف وقایع جاری در غزه و لبنان از آن اجتناب شود.

با فرسایشی شدن جنگ از یک‌سو و احراز ناتوانی صهیونیست‌ها در رسیدن به اهداف از پیش تعیین‌شده در غزه و لبنان، کاخ سفید قطعاً در عرصه دیپلماسی عمومی تلاش خواهد کرد تا نشانه‌های تفاوت خود و صهیونیست‌ها را بیش‌ازپیش به شهروندان آمریکایی و افکار عمومی دنیا مخابره کند. در مقابل این تصویرسازی هدفمند و دروغین، واقعیاتی وجود دارد که تکیه و رجوع به آنها نقش واشنگتن در مدیریت میدانی و فرامتنی جنگ غزه و لبنان را آشکار می‌سازد.

بدیهی است که از نخستین روز وقوع جنایات رژیم اشغالگر قدس در جنگ غزه و لبنان تاکنون، واشنگتن نه تنها در کسوت حامی، بلکه در جایگاه میدان‌دار جنگ وارد عمل شده است.

هوکشتاین در این معادله، نقش یک بازیگر هدفمند را ایفا کرد. بنابراین، باید نسبت به مواضع ایجابی یا سلبی وی در قبال روند مذاکرات آتش‌بس در لبنان تأمل زیادی نمود.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب