عرب سرخی: اصولگرایان در انتخابات ٩٦ نامزد جدیدی را نمیسوزانند/ نظرسنجیها حکایت از موقعیت ممتاز روحانی دارد
کنشگری اصولگرایان در انتخابات سال ٩٦ را چطور ارزیابی میکنید؟ جدیترین گزینههای این جریان در سال ٩٦ چه افرادی هستند؟
با توجه به سوابق امر و نظر سنجیهای انجام شده به نظر نمیرسد آقای روحانی در انتخابات دور دوم رقیب جدیای داشته باشد. در سال ٩٢ در شرایطی که جناح اصولگرا با تمام ظرفیت وارد صحنه شد و از طرف اصلاحطلبان و معتدلین نیز خاتمی فرصت حضور نیافت و هاشمی هم رد صلاحیت شد، روحانی به تنهایی از جمع کاندیداهای اصولگرا بیشتر رای آورد در حالی که در نظرسنجیها شانس زیادی نداشت اما نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد روحانی از حیث محبوبیت جایگاه بالایی دارد، بنابراین تصور نمیکنم در انتخابات ٩٦ رقابت سنگینی شکل بگیرد، چه کاندیداهای قبلی تندروها نامزد شوند و چه چهره جدید و ناشناختهای وارد صحنه شود. البته عملکرد دولت و تبلیغات جناح افراطی بر میزان مشارکت و رای موثر خواهد بود. این تبلیغات از همین حالا آغاز شده است. آنها سعی میکنند دولت را در تحقق شعارهای مردم ناکارآمد جلوه دهند و از این طریق از امید مردم بکاهند. ایجاد چنین ناامیدیای به کاهش مشارکت عمومی میانجامد و از سبد رای آقای روحانی میکاهد. لیکن میتوان با روشهایی بازیها و تبلیغات جناح تندرو را کاهش داد.
پاشنه آشیل دولت روحانی در یک سال باقی مانده چه مواردی است و مخالفان و منتقدان دولت از آنجایی که نتوانستند نتیجه لازم در انتخابات مجلس شورای اسلامی را به دست آروند در چه حوزههایی و به چه اشکالی چوب لای چرخ کارهای دولت خواهند گذاشت و انتقاداتی به دولت وارد خواهند کرد؟
به هر حال جریان تندرو برای نا کارآمد جلوه دادن دولت یازدهم بر تلاش خود خواهد افزود و از ضعفهای دولت استفاده خواهد کرد. برخی از این ضعفها اجتنابپذیر است؛ همچون ضعف اطلاعرسانی و عدم برخورد موثر با مدیران افراطی به جای مانده از دولت پیشین و برخی اجتناب ناپذیر است، همچون محدودیتهای درآمدی. جریان تندرو با نسبت دادن موارد تخلفات و ضعفهای گذشته به دولت تدبیر و امید و استفاده از همه ضرفیتهای رسانهای کشور که عملا در اختیار آنهاست سعی در ایجاد یک جنگ روانی و کاهش محبوبیت روحانی خواهد کرد، اما این همه برای حذف قانونی روحانی کافی نخواهد بود مگر اینکه به شیوههای غیرقانونی روی بیاورند. محبوبیت روحانی بر طبق نظر سنجیها در بین مردم زیاد است و کاستن از این محبوبیت برای طیف تندرو جناح راست سخت خواهد بود.
جدیترین گزینههای اصولگرایان برای انتخابات ٩٦ چه کسانی هستند؟
به نظر نمیرسد که نیروهای تندرو در انتخاباتی که شانس چندانی ندارند چهره جدیدی را عرضه و معرفی کنند و شانس آن فرد را برای دورههای بعدی از بین ببرند. بنابراین تصور من بر این است که نامزد اصولگرایان در سال ٩٦ هم از میان چهرههایی همچون قالیباف، جلیلی... انتخاب خواهد شد و معرفی چهرههایی چون باهنر یا حداد عادل را موکول به دورههای بعد خواهند کرد.
اخیرا شاهد افزایش تحرکات احمدینژاد بودهایم. ارزیابی شما از این تحرکات و اخبار چیست؟ آیا احمدینژاد میتواند رقیب جدیای برای روحانی باشد؟ همچنین آیا جناح راست در سال ٩٦ با چهرههای جدیدی وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی میشود یا در بین چهرههای امتحان پس داده فردی را انتخاب میکند؟
همانطور که اشاره کردم نظرسنجیها از موقعیت ممتاز روحانی نسبت به نامزدهای جریان تندرو حکایت دارد. بنابراین معرفی چهرههای جدید بیش از آنکه منتهی به رای آوری و پیروزی شود به سوزاندن آن چهره منتهی خواهد شد، اما ماجرای احمدینژاد کمی متفاوت است. پیش نیاز حمایت از احمدینژاد پاسخگویی به سوالاتی است که طی این سه سال حتی افراطیترین نیروها نیز از آن طفره رفته و اصولگرایان معتدل نیز اساسا خرج خود را از احمدینژاد جدا کردهاند. بنابراین احتمال حمایت از احمدینژاد بسیار ضعیف است. در چنین شرایطی احتمال حضور احمدینژاد تقریبا منتفی است. همچنین شکایتهای ناشی از تخلفات احمدینژاد را که دارای پرونده مفتوح است نیز باید اضافه کرد. از این رو حتی احتمال چندانی برای تایید صلاحیت احمدینژاد در ادوار انتخاباتی آتی وجود ندارد. از این رو احتمالا رقابت انتخاباتی برای ریاستجمهوری دوازدهم چندان رقابتی نخواهد بود.
اصولگرایان تندرو در انتخابات سال ٩٦ آیا میتوانند با اصولگرایان میانه و محافظهکار تن به ائتلاف دهند و اگر نه فکر میکنید کنش سیاسی این طیف از جناح راست چه خواهد بود؟
در طی سالهای اخیر شکافهای قابل تحلیل مهمی در بین نیروهای افراطی و اصولگرایان معتدل ایجاد شده که امکان ائتلاف را میان آنان تقریبا منتفی کرده است. نگاهی به انتخابات اسفند٩٤ به خوبی نشان میدهد که بسیاری از نیروهای اصولگرای معتدل و حتی شخصی چون دکتر لاریجانی جایی در لیست افراطیون نیافتند. بنابراین حداکثر و در صورت معرفی کاندیدا از جانب معتدلین، آنها هم میتوانند از وی حمایت کنند، اتفاقی که در جریان انتخاب رییس مجلس دهم صورت گرفت. در جریان انتخاب ریاست مجلس تندروها اعلام کردند که حمایتی جبری از آقای لاریجانی خواهند داشت اما در شرایط انتخابات سال ٩٦ موضوع فرق دارد. در حال حاضر اصولگرایان معتدل به حمایت از دولت آقای روحانی پرداختهاند و حتی در مجلس دهم نیز دولت روحانی از بین معتدلین اصولگرا همراهانی دارد. بنابراین احتمال اینکه تندروها در انتخابات سال ٩٦ با اصولگرایان معتدل همراه شوند بسیار ضعیف خواهد بود. انتخابات ٩٤ به خوبی نشان داد که ائتلاف و تفرقه میان این دو طیف از جناح راست بسیار عمیقتر از این است که بر سر مسالهای مثل انتخابات ریاستجمهوری وحدتی در بین آنها تشکیل شود. خصوصا اینکه شانس پیروزی گزینهای از طیف افراطی در مقابل آقای روحانی بسیار کم است.
راهبرد اصولگرایان برای یکدورهای کردن ریاستجمهوری آقای روحانی چه خواهد بود؟
راهبرد یک دورهای کردن دولت روحانی استراتژی جریان اصولگرا نیست بلکه راهبرد نیروهای افراطی است، زیرا اصولگرایان معتدل خود حامی دولت روحانی هستند و از بخشهای مهمی از برنامه دولت همچون سیاست خارجی و اقتصاد حمایت میکنند. تغییر موضع جناح معتدل از حمایت از سیاستهای دولت یازدهم به مخالفت و نقد با آن در طول یک سال باقیمانده غیرممکن است. لیکن جریان افراطی در کنشگریها و رفتارهای خود نشان داده که مایل به ادامه دولت روحانی در دور دوم نیست. البته این جریان راهبرد قوی تا کنون برای تحقق هدف خود به کار نبرده است.
مهمترین مشکلات دولت روحانی در یک سال باقی مانده چه خواهد بود؟
مهمترین مشکل دولت روحانی در سه سال گذشته و یک سال آینده عدم همراهی بخشهای اجماعی حاکمیت بوده است. در سه سال گذشته یکی از مهمترین مشکلات دولت روحانی همراه نبودن دو قوه دیگر با دولت بوده است. مجلس نهم نه تنها هیچ گونه همراهی با دولت نداشت، بلکه حتی بر سر راه دولت موانعی جدی ایجاد میکرد. استیضاح چندین و چند باره وزرای دولت بخشی از مشکلاتی بود که دولت روحانی با آن مواجه بود. دیگر مشکل دولت محدودیت منابع است، با توجه به انتظارات نامحدود و زیادی که در دولت پیشین ایجاد شد و بی پاسخ باقی ماند و همه انتظارات به یکباره بر دوش دولت روحانی قرار گرفت. مهمترین این انتظارات اقتصادی بوده است. همچنین عدم انسجام کافی برای پیشبرد برنامههایی که امکان اجرا و توان رضایت مردم را دارند از جمله دیگر مشکلات دولت است. ضعف راهبرد رسانهای و عدم استفاده مناسب از ظرفیتهای موجود در اقناع افکار عمومی دیگر مشکلی است که باعث میشود افکار عمومی از واقعیتها فاصله بگیرند و قضاوتهایی با اطلاع نادرست از دولت داشته باشند. خصوصا اینکه جریان منتقد و مخالف دولت ابزارها و رسانههای قوی برای ایجاد فضای دلخواه در بین افکار عمومی را در دست دارد و از هیچ کوششی برای ناکارآمد نشان دادن دولت فروگذار نمیکند. از طرفی تلاش میکند تا مشکلات و ایرادهای دولت را بزرگنمایی کند و از سوی دیگر میکوشد تا نقاط مثبت و کارآمدی دولت را به چالش بکشد یا دیده نشود.
انتهای پیام/