سؤالی که هر ۴ سال یکبار پرسیده میشود!
به گزارش خبرگزاری آنا، انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ میلادی، مولد نگرانیهای زیادی در میان سران اروپایی است و پیروزیی که امروز برای ترامپ رقم خورد، بدترین سناریوی ممکن برای برلین و پاریس محسوب میشود.
به گفته «سون بیسکوپ» مدیر برنامه مؤسسه اگمونت، «این مسئله مشکل بزرگی ایجاد خواهد کرد، چون اروپا آماده نیست تا مسئولیت مدیریت جنگ اوکراین را به تنهایی به عهده بگیرد. این یعنی اوکراین فقط سه تا شش ماه ممکن است بتواند بدون منابع خام کافی ادامه جنگ دهد.»
به عبارت بهتر، با توجه به پیروزی ترامپ، اروپاییها حتی اگر بخواهند، قدرت ادامه این جنگ بدون حمایتهای واشنگتن را ندارند. پیوند مناسبات زیربنایی امنیتی آمریکا-اروپا سبب شده تا قاره سبز تبدیل به بازیگری غیرمستقل در نظام بینالملل شود.
اکثر سیاستمداران اروپایی از مدتها پیش، در حال زمینهسازی برای پذیرش «طرح نهایی آمریکا» در صورت پیروزی ترامپ بودند.
شبکه یورونیوز بهعنوان رسانه رسمی اتحادیه اروپا در گزارش اخیر خود تأکید کرده بود که کمتر کسی در بروکسل معتقد است اتحادیه اروپا میتواند جای خالی آمریکا را پر کند. این اتحادیه با اقتصادی راکد، صنعت دفاعی ضعیف و روند رو به رشد احزاب راستگرا، ابزار لازم برای کشیدن بار این مسئولیت را ندارد.
این واقعیت سال گذشته و زمانی که بسته ۶۰ میلیارد دلاری کمک به اوکراین در کنگره آمریکا به تأخیر افتاد، روشن شد و اتحادیه اروپا سناریوی خروج احتمالی آمریکا را جدی گرفت. «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در آن زمان اعتراف کرد: «آیا اروپا میتواند جای خالی آمریکا را پر کند؟ مسلماً اروپا نمیتواند جایگزین آمریکا شود.»
اعتراف رسمی بورل و دیگر مقامات اروپایی نسبت به ناتوانی این کشورها در مواجهه راهبردی با واشنگتن، منبعث از ساختار نامتوازن قدرت در غرب است.
بسیاری از منتقدان ساختار کنونی قدرت در اروپا میگویند این مجموعه، جهت از بین بردن هزینههای ناشی از بازی در زمین آمریکا، چارهای جز پوستاندازی کامل و تغییر جهت ملموس خود در حوزههای اجتماعی، سیاست داخلی، اقتصادی و سیاست خارجی ندارد.
وجود سیاستمداران بحران سازی مانند اولاف شولتس، امانوئل مکرون، جورجیا ملونی و... به اندازه کافی به عقبگرد اروپای واحد در نظام بینالملل منجر شده است!
به نظر میرسد با پایان یافتن دوران سیاستمداران کهنهکار و باتجربهتر اروپایی مانند ژاک شیراک، دو ویلپن، گرهارد شرودر، واسلاو کلاوس و...، دیگر کمترین نشانهای در خصوص اثبات توانایی اروپا (حتی بهصورت بالقوه) در برابر آمریکا وجود ندارد.
پیروی از سیاستهای آمریکا نتیجهای جز افزایش تصاعدی و روزانه هزینههای اقتصادی، استراتژیک، سیاسی و اعتباری اتحادیه اروپا به همراه نیاورده و تا زمانی که ساختار قدرت در اروپا، همین ماهیت و مناسبات را در خود حمل کند دیگر جایی برای تنفس این مجموعه در نظام بینالملل باقی نخواهد ماند.
انتهای پیام/