بررسی پدیده فناوریهراسی و دلالتهای سیاستی آن در ایران
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری آنا، امروزه با فراگیری تکنولوژی در جامعه، نوع جدیدی از تکنوفوبیا یا فناوریهراسی (Technophobia) در انسانها بهوجود آمدهاست. این نوع هراس در اعتماد و استفاده از تکنولوژی نرمافزار مشاهده میشود. در عصر جدید انسانها با استفاده از نرمافزارها میتوانند بسیاری از دغدغههای خود را از میان بردارند و به شیوهای کارآمد به جمعآوری، طبقهبندی و پردازش اطلاعات بپردازند، اما در این بین چالشهایی چون ترس از فناوری میتواند گسترش پیدا کند.
مسلم ناظمی (دکتری آیندهپژوهی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور) در مقالهای با عنوان «بررسی پدیده فنهراسی و دلالتهای سیاستی آن در ایران» به این موضوع پرداخته است که فنهراسی مفهومی گسترده در ادبیات روانشناسی و جامعهشناسی است که بسته به زمینه متن میتواند تعابیر مختلفی داشته باشد و فرهنگ لغات فنهراسی را ترس یا کراهت از فنّاوری پیشرفته یا ابزارهای پیچیده، خصوصا رایانهها میداند.
* تعرف فناوریهراسی در روانشناسی
فنهراسی عبارت است از ترس از فنّاوری که مانند سایر ترسها میتواند جنبهای بیمارگونه به خود بگیرد
به زعم این پژوهش در روانشناسی، فنهراسی عبارت است از ترس از فنّاوری که مانند سایر ترسها میتواند جنبهای بیمارگونه به خود بگیرد. این ترس بیش از هر چیز شامل رایانه میشود. در حالت عادی ممکن است برخی افراد خصوصا سالمندان از فنّاوری به دلیل خارج کردن زندگی خود از روند نرمال خود بترسند.
در این پژوهش آمده است که برای ریشه این ترس عاملی همه شمول وجود ندارد و علت آن میتواند به تجربیات گذشته فرد مربوط شود. به عنوان مثال یکی از دلایل این ترس ممکن است بیهویت شدن یا از دست دادن شغل به دنبال پیشرفتهای فناوری باشد.
به گفته این پژوهش در روانشناسی بیشتر به عوارض عاطفی فنهراسی توجه میشود تا تظاهرات خود آن و در صورت درمان نشدن، بروز عوارضی از عصبی شدن عادی تا مشکل به مراتب بزرگتر محتمل است.
* تعرف فناوریهراسی در ادبیات جامعهشناسی
این پژوهش مطرح میکند که مفهوم فنهراسی در ادبیات جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی فراتر از یک ترس معمولی است و این مفهوم بیشتر شامل اجتناب اجتماعی از فناوریهای پیشرفته میشود، این اصطلاح برای اولینبار پس از انقلاب صنعتی و در بریتانیا رایج شد.
در این پژوهش آمده است که فنهراسی در آغاز، منشأ اقتصادی داشت و برخی از کارگران صنعت نساجی انگلیس که با ظهور دستگاههای بافندگی، کار و منزلت خود را در خطر میدیدند به دستگاهها حمله و آنها را خرد میکردند.
این پژوهش توضیح میدهد که ترس از کنار گذاشته شدن انسان به دست ماشین در کل قرن نوزدهم ادامه دارد. مارکس در نقد سارمایهداری، فناوری و ذات نیروی کار مربوط به آن را یکی از مهمترین دلایل کاهش قدر چانهزنی کارگران، تقسیم کار و از خود بیگانگی طبقه کارگر میداند.
به گفته این پژوهش از نظر مارکس فناوری، نیروی کار ماهر را که سخت جایگزین میشود با کاربران غیرماهر و جایگزینپذیر جابه جا میکند و بدینسان معنای کار را برای انسان از بین میبرد تا او را به از خود بیگانگی و بردگی بکشاند.
* جبرگرايی فناورانه
به زعم این پژوهش جامعه با تغییر ابزار تولید، تغییر میکند و پیشرفت آن جامعه را بیاختیار به دنبال خود میکشاند. نکته مهم در مورد این تغییرات، ذاتی و ضرورتی بودن آنها است و منشأ این تغییرات هم ساختار خود فناوری است نه جنبشهای جوامع انسانی.
این پژوهش در ادامه به این موضوع اشاره میکند که نگاه جبرگرایانه به فناوری همواره متضمن سلب اراده از جامعه برای مقاومت در برابر روند فناوری و دنبالهروی اجتماعی از پدیدههای فناورانه بتوانند مهار زندگی انسان را از دست او خارج کرده و خود منشأ تحولات اجتماعی شود و از سوی دیگر خود بتوانند روند تحولات خود را تعیین کنند، سرآغاز نگرانی از فناوری به عنوان تهدیدی بزرگ برای انسان است.
* فناوریهراسی در هنر و رسانه
این پژوهش بیان میکند که با پیدایش انقلاب صنعتی و تثبیت نقش فناوری در زندگی بشر، انسان تا حدودی در فرایند تولید جامعهپذیر میشود و این صنعتی شدن در اولین قدم، نوید دنیایی جدید، زندگی کم دغدغهتر و انسانی قدرتمند به لطف بهرهمندی از ابزار را میداد.
به گفته این پژوهش فناوری در زندگی انسان دوره صنعتی نقشی زیبایی شناسانه یافت و حتی این صنعت ابزاری جدید برای خلق هنری در اختیار همهی هنرمندان قرار داده بود. هنر نوظهوری به نام سینما یکسره به مدد همین فن ممکن شده بود و در هنرهایی چون نقاشی، معماری و مجسمهسازی نیز، فناوری فرایند تولید هنری را دگرگون میکرد.
چه فنهراسی و چه فنشیفتگی بدون توجه به جنبهی انسانی و اجتماعی پدیدهای به نام فناوری، به اثرات سو بر زیست فردی و اجتماعی انسانها منجر میشود
* فناوری به عنوان تهدید برای انسان
این پژوهش به این مهم اشاره میکند که تلقی فناوری به عنوان تهدید، از نگاه جبرگرایانه و شیانگاری فناوری ناشی میشود. چه فنهراسی و چه فنشیفتگی بدون توجه به جنبهی انسانی و اجتماعی پدیدهای به نام فناوری، به اثرات سو بر زیست فردی و اجتماعی انسانها منجر میشود.
در این پژوهش آمده است که این تأثیر در همه افراد و همه گروههای اجتماعی یکسان نیست و این تأثیر به منافع و علایق فرد و گروه برمیگردد.
این پژوهش مطرح میکند که در مطالعه فنهراسی همیشه باید به این واقعیت توجه داشت که ابزار در تعامل با انسان تغییر میکند و تکامل مییابد و جوامع انسانی نیز با تجارب ناشی از کاربرد ابزار دورانهای تاریخی و پارادایمهای اجتماعی را از سر میگذرانند و مطالعه هر یک از این دو مسأله بدون توجه به دیگری ممکن نیست.
به گفته این پژوهش نگرانی از ابزار نمیتواند مستقل از نگرانی از کنش انسانی باشد و کنش انسانی نیز در جنبه ابژکتیو خود مستقل از ابزاری که او را برای کنش تجهیز میکند، نیست.
* فناوریهراسی در ايران
در پایان این پژوهش اینگونه مطرح میشود که امروزه فناوریها به سرعت از مرزها عبور میکنند و بازارهای جهانی خود را میسازند و برای اين جهانی شدن، ابزارهايی کارآمد در اختیار دارند که آنها هم از جنس فناوری هستند.
به زعم این پژوهش تجربه تاريخی نشان میدهد، فنهراسی در ايران به بیگانههراسی گره خورده است و اين بیگانههراسی با تجربههای تلخ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی درآمیخته است.
این پژوهش خاطرنشان میکند که جلوگیری از ورود و توسعه برخی فناوریها به بهانه پیشگیری از لطمات بیگانگان راه گفتگو و تبلیغ را بر فرهنگ داخل میبندد و امکان نیرومندشدن از طریق رقابت را برای فنسالاران و نوآوران تنگ میکند این خود کمکی به بیگانگان برای استیلا بر بازار بیرقیب داخل است.
درپایان این پژوهش اینگونه جمعبندی میشود که بهتر است با ریشهکاوی زبان و فرهنگ فناوری، امکان غنای فنی و فرهنگی را برای فناوری ایرانی باز کرد تا بتواند از موضع بهتر و پویایی بیشتر وارد بازار محصولات فناوارنه اقتصادی و فرهنگی شود.
انتهای پیام/