غار نوشتهها و صورت نگارهها چگونه ترجمه میشود؟
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، بیست و هفتم شهریور در تقویم با عنوان «روز ملی شعر و ادب فارسی» به ثبت رسیده است. روزی که اگرچه بهانه آن درگذشت شهریار، شاعر معاصر و به نام کشورمان است، اما ثبت آن باعث شده همگان بیش از پیش به ارزش و جایگاه زبان و ادبیات فارسی بیاندیشند و برای پاسداشت آن بکوشند.
به اذعان بسیاری از زبانشناسان، زبان فارسی ویژگیهای منحصر به فردی دارد که باعث شده این زبان به اصلیترین راه ارتباط برقرار کردن بین میلیونها نفر در یک منطقه جغرافیایی وسیع در غرب آسیا تبدیل شود. ما در خبرگزاری آنا قصد داریم در مجموعه یادداشتها، تحلیلها و گفتگوها با کارشناسان این حوزه، به بررسی جنبههای مختلف شکلگیری زبان، چگونگی ارتباط انسانها در هزاران سال قبل و پیش از اختراع خط و سپر ویژگیهای پهنه وسیع زبان فارسی بپردازیم.
سعید تقدیری، استاد دانشگاه، نویسنده و شاعر با مدرک تحصیلی دکترای زبان و ادبیات فارسی، در یادداشتی برای آنا نوشت:
همه ما ایرانیان شاید برای یک بار هم که شده در خیالپردازیهای کودکانه خود، آرزو کردهایم که ای کاش میشد در «زمان» سفر کنیم و به دورههای مختلف تاریخی ایران برویم؛ اگر سوار «ماشین زمان» میشدیم و به دوردستهای تاریخ میرفتیم، چقدر این تجربه میتوانست مسحورکننده و عجیب باشد! مواجهه با دنیایی جدید و مردمانی که به طرز عجیب و غریبی صحبت میکنند.
به راستی نیاکانمان به چه زبانی مسلط بودند و ما چگونه میتوانستیم با آنها ارتباط برقرار کنیم؟! درست مثل کسی که به کشور جدیدی سفر کرده، اما زبان مردم آن سرزمین را نمیشناسد؛ چنین شخصی با چه ابزار و امکاناتی پیام اصلی خود را منتقل میکند!
امروزه به برکت وجود اینترنت، هوش مصنوعی و برنامههای کاربردی ترجمه و یا با استفاده از زبان انگلیسی که تقریبا به عنوان زبان معیار جهانی شناخته میشود حتی در کم رفت و آمدترین مناطق دنیا هم میشود با دیگران تعامل کرد. در دهکده جهانی امروز، ارتباط با دنیا و انتقال پیام به سایر افراد، دیگر «چالش» به شمار نمیآید؛ آنقدر بدیهی و ضروری است که حتی عدم ارتباط صحیح ما با اشخاص خارجی، میتواند به عنوان یک نقطه ضعف بزرگ تلقی شود.
یکی از کنجکاویهای اصلی علم امروز، کشف راز و رمزهای زبانی و خطی دورههای کهن است. ارتباط ما با مردمانی که هزاران سال پیش زندگی میکردند و حالا بعد از گذشت سالیان سال، دانستههای ما درباره دورانی که هنوز خط اختراع نشده همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است.
اینجاست که به کمک علم باستانشناسی و با استفاده از دادههای رشته زبانشناسی میتوانیم به این سوالات، پاسخ دقیقتری دهیم. میشود حدس زد که اگر ما ایرانیان به حدود پنج هزار سال قبل یعنی به دوران حکومت عیلامیان برمیگشتیم، با توجه به کتیبههای تاریخی خوانده شده در آن عصر، شاید میتوانستیم کمی با مردمان آن دوران ارتباط کلامی برقرار کنیم. اما متأسفانه هرچقدر از این تاریخ دورتر میشویم، به دلیل نبود «خط» اطلاعات تاریخی و باستانشناختی ما هم بسیار کمتر میشود.
مشخص است که سرگذشت زبان و خط در سرزمین ایران هزاران ساله است و شاید با وجود دیوارنگارهها و پیکرهها بتوان آن را تا حدی همسن و سال تاریخ این دیار به شمار آورد؛ اما سوال اصلی آن است که بشر ابتدایی، بدون وجود خط و رسیدن به تکامل زبانی چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند؟!
با نگاهی به زندگی جانوران، حیوانات، پرندگان، حشرات و دستههایی از موجودات که به صورت گلهای یا گروهی در کنار یکدیگر زندگی میکنند، میتوان به نشانههایی از «صوت» یا آواهای نشانهدار دست یافت. دسته مورچهها چگونه همدیگر را خبر میکنند که بیایند به فلان جا تا غذایی را با همکاری هم به دوش بکشند و به لانه بیاورند؟ زنبورهای عسل در تعامل با یکدیگر چگونه کارها را با آن نظم و ترتیب حیرتآور انجام میدهند؟! و مثالهای دیگری که میتوان برای هرگونه از آنها مطرح کرد. صداهایی که وجود دارند، اما گوش آدمیزاد قادر به شناسایی بسیاری از آنها نیست. بدون شک انسان هم مانند دیگر حیوانات در ابتدا با آوا و صوت توانسته است در جهان ارتباطات قدم بگذارد.
گویا این روش برای گونههای انسانی، میلیونها سال قدمت داشته باشد، اما طی گذشت زمان و با تکامل زبان، انسان به این نتیجه رسید که میتواند با خلق تصاویر و ثبت آن، مفاهم ذهنی خود را در قالب یک پیام به دیگران منتقل کند. چیزی که امروزه آن را صورتنگاری یا شکلنگاری (pictographie) مینامیم. شکلنگارهها تنها زمانی میتوانند معنا و مفهوم حقیقی خود را منتقل کنند که راز و رمزهای تصاویر بر هر دو طرف فرستندهی پیام و گیرندهی پیام روشن و واضح باشد. دکتر پرویز ناتل خانلری دربارهی شیوه صورتنگاری، به مثال جالبی اشاره میکند. «نمونهای از اینگونه خط، نامهای است که وقتی رئیس یکی از قبیلههای سرخپوستان به رئیس جمهور آمریکا فرستاده بود. متن این نامه چنین است:
مخاطب این نامه پیکری سفید است در خانهای سفید یعنی «به مرد سفید در کاخ سفید» که غرض از آن رئیس جمهوری آمریکا در مقر رسمی اقامت اوست. نویسنده نامه از قبیلهای است که نشانهی آن «عقاب» است. دو خط که بالای سر او است نشانهی پیشنهاد دوستی است. پشت سر او چهار جنگنجو از همان قبیلهی عقاب ایستادهاند. نقشی که پشت سر ایشان است علامت رئیس قبیلهای است که نشانهی خانوادگی او ماهی است. کلهای که در پایین آن تصویر شده، علامت خانوادگی ندارد؛ اما خطهای متعددی که بر سر او است، نشانهی آن است که او از رئیس قبیله اول، مقتدرتر است. خطهایی که به چشم همه نقشها پیوسته است، نشانه اتحاد همه ایشان است. خانههایی که زیر پای سه جنگجو نقش شده، نشان میدهد که ایشان میخواهند قوانین زندگی سفیدپوستان را بپذیرند. این نامه را تقریباً میتوان چنین خواند:
«من، رئیس قبیله عقاب و چندین تن از پهلوانانم که از قبیله عقاب هستند و یک سرکرده از قبیله ماهی و رئیس یکی از قبیلهها که از من مقتدرتر است، متحد شدهایم و به شما، سفید پوست کاخ سفید، پیشنهاد مودت میکنیم. هدف ما و شما یکی است. سه تن از قبیله من مایلاند به عنوان گروگان در خانهی سفید (یا خانه سفیدپوستان) زندگی کنند.» البته این کلمات بسیار فصیحتر از تصویر است و مضمون نامه را، چه به فارسی و چه به زبانهای دیگر، به عبارتهای مختلف میتوان تفسیر و تعبیر کرد.
اساس پیدایش خط در جهان نیز همین بوده است؛ ابتدا برای نشان دادن چیزی تصویر آن را میکشیدهاند. بعد آن تصویر را سادهتر کردهاند و سپس همان تصویر ساده، به نشانهای وضعی تبدیل یافته است. مثلاً در خط هیروگلیف مصری هر تصویری یک نشانه محسوب میشود، به عنوان مثال:
نشانه چشم، نشانه خورشید، نشانه چهره، نشانه رفتن بوده است. یا در خط چینی نشانه انسان و در سومری نشانه دست
سپس این نشانهها تکامل یافته و از تصویر اصلی دور شده و به علامتی تبدیل گردیده که با تصویر نخستین مورد نظر تفاوت بسیار دارد؛ چنانکه که در خط سومری دورهی بعد نشانه دست این شکل است.
آنچه بیان شد، مرتبط با خط است، اما داستان شکلنگارههای موجود در بدنه غارها چیز دیگری است. دکتر محسنیان راد -استاد علوم ارتباطات- در این باره مینویسد: «شکل نگاری، شیوهای ابتدایی از ارتباط مکتوب است که با نقاشی تفاوت دارد. در نقاشی اگر نقاش بخواهد مردی را در قایق شناور در دریا نشان دهد، دریا را در اطراف قایق میکشد؛ در حالی که در شکل نگاری همین سوژه، مرد جدا، قایق جدا و دریا جدا ترسیم میشود. در صورتنگاشت، تصویر کمی به طرف انتزاع متمایل میشود. برای مثال اگر بخواهیم با شکلنگاری، سوای آنکه آن مرد را در قایق نشان دادیم، با همان شیوه بگوییم که آن مرد ماهی میخورد، شکل مرد در هر دو بیان مشابه خواهد بود، در حالی که اگر به روش صورت نگاری بخواهیم چنین کاری بکنیم، شکل مردی که در قایق است، با مردی که ماهی میخورد کمی تفاوت مفهومی خواهند داشت. در مفهوم نگاشتها، برای برخی تصاویر، علامات یا نشانههایی به کار میرفته که حالت نماد داشته است؛ مثلا برای فعل شکافتن، از نشانهای شبیه ستون فقرات ماهی استفاده میشده است.»
اینها اولین گامهای ارتباط انسان کهن با نسلهای بعدی است؛ شاید به این زبان میخواهد بگوید که من هستم، مرا ببینید و دنیا را از زاویه نگاه من تماشا کنید. نمونههای بسیاری برای اینگونه موارد میتوان ذکر کرد و برای هرکدام تعابیر و تفاسیر متعددی بیان نمود.
ایرانیان باستان از قدیمترین زمان با ساخت انواع پیکرکهای سنگی و گلی، ایجاد نشانهها بر ظروف و ترسیم شکلهای مختلف با خراشندههایی که در دست داشتند، کوشیدهاند تا با ارائه چنین شکلنگارههایی مفاهیم ذهنی و طبیعت اطراف خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. این نخستین نشانههای انسانی در مواجه با جهان هستی است که به شیوهای خاص میتوان آنها را ترجمه کرد. نشانههایی که به مرور زمان باعث پیدایش خط میشود.
ادامهی این مطلب در قسمت بعدی آورده خواهد شد...
انتهای پیام/