بنیانگذار وبسایت «سلام استاد» از نحوه شکلگیری این استارتآپ میگوید/ رفاقتی میان آموزش و آیتی
به گزارش گروه علم و فناوری آنا به نقل از مجله سرآمد، وبسایتی برای برقراری پیوندی میان فضای آموزش کشور با حوزه آیتی و یاد دادن درس و مهارت به تمام کسانی که جویای آموزش هستند. این وب سایت از شهریور 92 بالا آمده است و در ابتدای کار نغمه خودش به سایت ایستگاه میرفته و دانه دانه استادهایی را که در این سایت آگهی داده بودند، در «استاد سلام» به طور رایگان ثبتنام میکرده است.
به بهانه «استاد سلام» از نغمه عقیلی درباره ایدههای اولیهاش، چالشهای پیش روی کارش و مزایای استارتآپهای جوان ایران سوال کردیم.
سایت «استاد سلام»
کمی از خودت بگو و اینکه چطور مسیر زندگیات تو را به سمت استارتآپها کشانده است؟
من ورودی سال 78 در دانشگاه آزاد تهران در رشته کاردانی کامپیوتر هستم. از همان ترم دوم دانشگاه وارد فضای کار شدم و اولین کاری که انجام دادم، ساخت مولتیمدیای آموزشی بود. آن روزها تب سایت هنوز فراگیر نشده بود، اما کار با مولتیمدیا من را به سمت فضای اینترنت و کار در وبسایتها هدایت کرد.
کم کم وارد قرارداد با شرکتهایی شدم که در پی راهاندازی وبسایت بودند و همکاری با آنها را آغاز کردم. زمانی را به یاد نمیآورم که در کنار درس خواندن کار نکرده باشم. کار علاقه اصلیام در زندگی بوده است.
در دوران دانشجویی وبسایت بسیاری از شرکتها شمایی از یک کاتالوگ بود که تنها فعالیتهای آنها را شرح میداد، نه چیز دیگری. اما من تمام سعیام بر این بود که سایتها محل رجوع مشتریان به یک شرکت باشند و بتوانند برای آنها کسب درآمد کنند. وقتی بعد از مدتی پیشرفت کارکردی وبسایتها را دیدم، با خودم فکر کردم که چرا وبسایتی برای خودم نداشته باشم و از طریق آن کار کنم. اما مساله اینجا بود که چه وبسایتی راهاندازی کنم. از آنجا که مادرم 30 سال معلم کلاس اول بود و من همیشه با خلق و خو و زندگی این گروه آشنایی داشتم، تصمیم گرفتم پیوندی میان بستر آیتی و فضای کار معلمها ایجاد کنم.
حس میکردم کار آنها پتانسیل ورود به وب را دارد. از طرف دیگر، معلمها برای من انسانهای قابل احترام و معاشرتی بودند و میدانستم به عنوان یک زن به راحتی میتوانم با آنها ارتباط برقرار کنم. همان ابتدای راهاندازی «استاد سلام» با خودم شرط کردم زمانی که درآمد وبسایتم به درآمد کارمندیام رسید، دومی را به نفع اولی کنار میگذارم و کاری را که تمامش متعلق به خودم است، دنبال میکنم. یک روز این اتفاق افتاد و من کارمندی را برای همیشه کنارگذاشتم و «استاد سلام» شغل اول و آخرم شد.
در روزهای نخست تولید این استارتآپ کلی ترس داشتم. این که بیش از همه از بیاعتمادی مردم به فضای وب بیم داشتم و گمان میکردم نتوانم جایی برای خودش در این عرصه باز کند. در آغاز کار ترسم از اعتماد کردن یا نکردن مردم به «استاد سلام» بود؛ این که آیا آنها حاضرند کسی را که هیچ شناختی از او ندارند، به عنوان معلم بپذیرند یا نه.
اما از سوی دیگر میدانستم استفاده از اینترنت بین مردم رایج شده است و آنها تا حدودی با چهارچوبهای این فضا آشنایی دارند و کم کم اعتبار اینترنت میان آنها بیشتر میشود. آنچه در این مرحله مرا جلو برد، ایده اجاره کلاس از آموزشگاهها برای معلمان «استاد سلام» بود. این که شاگرد و معلم در مکان سومی به نام کلاس که متعلق به یک آموزشگاه رسمی است، جمع شوند. این گونه فاکتور بیاعتمادی هم رنگ میباخت، چون دغدغه حضور در خانه معلم یا شاگرد وجود نداشت.
راهکار دیگرمان برای جلوگیری از بیاعتمادی، راهاندازی کلاسهای مجازی بود، که از راه ثبتنام در سایت، معلم و دانشآموز میتوانند از راه دور با هم تعامل داشته باشند. در تمام این راهکارها، دغدغه اصلی من خانمها بودند. معلمهای زن به سختی میتوانند به خانه کسی برای تدریس بروند و معمولا از این کار احساس ناامنی میکنند. از طرف دیگر، مخاطبان ما هم دنبال معلمهای زن بودند چراکه معلم زن برایشان قابل اعتمادتر بود. از این روزها صفحه اول «استاد سلام» را باز کنید، متوجه میشوید که مراجعه معلمهای زن به وبسایت چقدر بالاست و به نظر میرسد این فضای برای آنها کارکرد مثبت داشته است.
«استاد سلام» چگونه پول در میآورد؟
سه ماه بعد از بالا آمدن سایت، یکی از معلمها خرید کوچکی از «استاد سلام» کرد و به من گفت که به خاطر حمایت از کار ما این خرید را انجام داده است. هنوز این استاد در سایت ما کار میکند و خاطره کاری که کرد، از یاد نمیرود. اکنون 10 هزار استاد و آموزشگاه در سایتمان داریم. «استاد سلام» در حال نفس کشیدن است و من از این اتفاق واقعا راضی هستم. حتی به نظر میرسد بسیاری از افراد به «استاد سلام» به عنوان فضایی برای شغل دوم نگاه میکنند. چون معلمهای زیادی برای تدریس بعد از ظهر ثبت نام میکنند و در کنار کار اصلی خود، منبع درآمد دیگری دارند. بعد از تهران شهرهایی چون شیراز، رشت و اصفهان فعال هستند.
وقتی از او درباره مدل درآمدی «استاد سلام» پرسیدم، پاسخ داد: «ثبت نام اولیه معلمها در «استاد سلام» کاملا رایگان است و ما در ازای تعداد شاگردان هم هیچ پورسانتی دریافت نمیکنیم. اما درآمد ما این گونه است که با توجه به تعداد مخاطبان یک درس یا رشته به معلمها و آموزشگاهها پکیج میفروشیم. مثلا اگر یک معلم بخواهد علاوه بر تدریس ریاضی، عناوین دیگری را هم تدریس کند، بستههای نقرهای برنزی یا طلایی ما را میخرد و حیطه فعالیش در سایت را گسترده میکند.»
چه مشکلاتی بر سر راه یک استارتآپ تازهکار است؟
نماد اعتبار الکترونیک، بزرگترین چالش پیش روی ما بوده است. من تا به حال هزینههای زیادی برای دریافت نماد پرداخت کردهام و بالا و پایینهای زیادی رفتهام، اما هنوز نتوانستیم نماد اعتبار الکترونیک «استاد سلام» را بگیریم. من و آقای پویا یوسفنژاد که مدیر فنی سایت است، منبع اصلی درآمدمان را از «استاد سلام» تامین میکنیم و شغل دیگری نداریم.
به همین خاطر هزینههای اضافی که بر ما تحمیل میشود، توان فرسا هستند. از یک طرف ما در اتاق بازرگانی به عنوان یکی از 35 استارتآپ برتر دعوت میکنند و از طرف دیگر راه جلو رفتن را سد میکنند. فکر میکنم یکی از مشکلات عمده پیش رفتن استارتآپها در ایران همین پیچیدگی مجوز گرفتن باشد. بچههای استارتآپ آدمهای اداره برو و دارای دانش حقوقی زیاد نیستند. ما بچه فنی هستیم و این همه دشواری برای چند مجوز برای ما کار سادهای نیست.
معلمها به «استاد سلام» اعتماد دارند؟
seo سایت ما تاکنون خیلی قوی عمل کرده است. من و همکارم، پویا یوسفنژاد، همواره به دنبال کلمات پرتکرار در جستوجوهای گوگل هستیم و متناسب با سوالها و دغدغه کاربران خودمان را بالا آوردیم. در کنار آن فکر میکنم ما همیشه پای کارمان ایستادهایم و تعهد زیادی به آن داشتهایم.
هر زمانی که استادی با ما تماس میگیرد و انتقادی نسبت به عملکرد ما دارد، تلاش کردهایم فضا را عوض کنیم و کاربرانمان را راضی نگه داریم. امروز بعداز گذشت دو سال از عمر «استاد سلام» میدانم که معلمها به ما اعتماد دارند و میدانند ما لحظه به لحظه در کنارشان هستیم و از آنها حمایت میکنیم. حتی مواقعی بوده که ما خودمان با معلمها تماس میگیریم و از آنها میخواهیم به کار ما بازخورد نشان دهند.
زمانی که به طور کامل بر «استاد سلام» متمرکز شدم، هر لحظه ظرفیتهای پنهان این فضای کاری بیشتر برایم آشکار میشد. معلمها درخواستهای زیادی داشتند و من سعی میکردم مدام فضای وبسایت را متناسب با سلیقه آنها ارتقاء دهم. تا این که با شتابدهندهها آشنا شدم. از آنجا که «استاد سلام» هم مخاطب بالایی داشت و هم به درآمد رسیده بود، به شدت از کار من استقبال شد. من در دانشگاه تهران مستقر شدم و شتابدهنده را گستردهتر از قبل کردیم.
در واقع بنیاننگذار اولیه «استاد سلام» خودم بودم و یک سال و نیم به تنهایی سایت را جلو بردم. وقتی سمت شتابدهندهها رفتم، آنها به من پیشنهاد کار تیمی دادند و یکی از شروط همکاری حضور یک تیم حداقل دو نفره بود. آقای یوسفنژاد پیشتر در برنامهنویسیهای «استاد سلام» مشارکت داشت و به صورت پروژهای با من همکاری میکرد. بعد از آن خودم به او پیشنهاد همکاری بیشتر دادم و ما در قالب یک تیم نفره حیات «استاد سلام» را امتداد دادیم. البته باید بگویم که قول شتابدهنده برای حمایت از ما، هنوز به مرحله حمایت مالی نرسیده است و «استاد سلام» بعد از گذشت دو سال روی پای خودش ایستاده و هنوز حمایتهای مالی شامل حالش نشده است.
چه توصیههایی به استارتآپهای جوان داری؟
من دغدغه اصلی استارتآپم را کمک به آموزش در کشور میدانم و این آموزش از نظر من تنها درس نیست، بلکه مهارت است. خانوادههای ما دوست دارند برای آموزش فرزندانشان هزینه کنند. همچنین مهارتها در دنیای امروز بسیار متنوع شدهاند و هر کدام هم استاد متخصصی خاص خودشان دارند. به همین خاطر ما در «استاد سلام» خومان را محدود به درس نکردیم. فعالیت ما شامل تمام حوزههای آموزشی است؛ چه درس و چه مهارت.
از طرف دیگر ایده ما در سایت مبتنی بر این گزاره است که: استاد نزدیک به خودت را پیدا کن. این نزدیکی هم از لحاظ تخصص است و هم از نظر جغرافیا.
در واقع میخواهیم با «استاد سلام» در زمان و هزینه و ترافیک هم صرفهجویی کنیم و آدمها را در زندگی شلوغ این روزها در کوتاهترین زمان ممکن به هم برسانیم. مثالی از بانکداری الکترونیک برای شما میزنم. میبینید که این روزها رفاقتهای بانکداری و آیتی چه صرفهجوییهایی در وقت و هزینه آدمها کرده است. حالا فکر کنید که حوزه متراکمی چون آموزش با آیتی دوستی کند. باز هم زمان و هزینه کم میشود و اینها همه مزایای ورود به دنیای آنلاین است.
به بچههای استارتآپ میگویم دچار توهم نشوید. واقعی فکر کنید و در دنیای واقعی روی استارتآپ خود سرمایهگذاری کنید. برای اینکه استارتآپ خود را از قالب ذهنی به یک پروژه عملی درآورید، باید زحمت بکشید، زمان زیادی را صرف کنید و صبور باشید. قرار نیست ایده شما در چند ماه به درآمد و سود برسد، کمی صبر کنید و بگذارید استارتآپ شما نفسی تازه کند و کم کم به راهش ادامه دهد.
ما نمیتوانیم استارتآپ ایران را با دنیا مقایسه کنیم. مردم ما تازه با فضای اینترنت دوست شدهاند و تا وقتی بخواهند به استارتآپهای تازه کار این میدان عادت کنند، زمان میبرد. پس ما هم باید به خودمان زمان بدهیم و به جای این شاخه آن شاخه شدن، پای استارتآپ و ایدهمان بایستیم تا به نتیجه برسیم.
انتهای پیام/