آسیبشناسی راهبردی نظام مدیریت منابع انسانی در مراکز پژوهشی
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، با پررنگ شدن نقش دانش در اقتصاد، تجارت و فرایندهای مدیریتی، سرمایههای فکری شرکتها بیش از پیش اهمیت یافتند؛ بنابراین مدیریت منابع انسانی بهعنوان سرمایههای فکری و محوری که اهرم تحقق اهداف کلان در هر سازمان هستند، یکی از مهمترین چالشهای مدیریت در سازمانهای امروزی است.
پژوهشگران در مقالهای با عنوان «آسیبشناسی راهبردی نظام مدیریت منابع انسانی در مراکز پژوهشی (مطالعه موردی: مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)» به این موضوع پرداختهاند که اجرای این مهم در مراکز پژوهشی بخش دولتی هم بهدلیل وجود قوانین خاص و عام حاکم بر سازمان و هم از حیث ساختار متفاوت نظام مدیریت منابع انسانی در مراکز پژوهشی، دارای محدودیتهای مضاعفی است؛ بنابراین برای مقابله با چالشها، ضرورت آسیبشناسی این حوزه در دورههای مناسب در سازمانها وجود دارد تا سازمان اطمینان یابد که به شایستگی در رسیدن به اهداف راهبردی و اجرای برنامههای راهبردی موفق بوده است.
* مدیریت منابع انسانی
این پژوهش توضیح میدهد که نیروی انسانی زیربنای تمام حرکتهایی است که در سازمان انجام میشود که یکی از مهمترین داراییهای سازمان است و در صورتی که نیروی انسانی قابل اطمینان و راضی در سازمان وجود نداشته باشد، مدیریت با مشکل روبهرو خواهد شد؛ بنابراین یکی از مهمترین نظامهای هر سازمان، نظام مدیریت منابع انسانی است که تأثیر زیادی روی کارکرد سازمان دارد.
در این پژوهش آمده است که نظام مدیریت منابع انسانی منبع قابلیتها و تواناییهای سازمانی هستند که به سازمانها امکان رصد و شناسایی فرصتهای جدید را میدهند. این همان خواسته و محور هر برنامه راهبردی سازمانی خواهد بود. نظام مدیریت منابع انسانی، کارکرد سازمانی را افزایش میدهد و همراه با پرورش استعدادهای سازمان، آنها را بیشینه میسازد چرا که نیروی انسانی اهرم تولید دانش و کسب درآمد در سازمانهای دانشمحور است.
این پژوهش بیان میکند در حوزه مدیریت منابع انسانی ضرورت مدیریت توانافزایی، استعداد و شایستهپروری افراد از طریق فرایندهای جامع و نظاممند وجود دارد. در سازمانهای دانشمحور به ویژه مراکز پژوهشی، وجود افراد شایسته با مهارتهای مناسب در جایگاههای شغلی تعریف شده ضروری است که این ضرورت در پی محورهای راهبردی سازمانها تعریف شده است.
* مدیریت راهبردی منابع انسانی
این پژوهش به این نکته اشاره میکند که مدیریت راهبردی منابع انسانی بر رابطه بین سیاستها و شیوههای مدیریت افراد و راهکار کسب و کار سازمانها متمرکز است و به نوعی به عنوان طرح غالب مدیریت افراد در سه دهه گذشته ظهور پیدا کرده است.
به زعم این پژوهش چالش اصلی برای مدیریت راهبردی منابع انسانی داشتن ساختاری شفاف، جامع و سازگار برای بهبود کارکرد سازمانی است؛ بنابراین تفکر راهبردی در حوزه شناسایی مسائل و آسیبهای موجود در حوزه نظام منابع انسانی سازمان نیز بسیار با اهمیت است.
در این پژوهش آمده است که عمده فعالیتهای مدیریت منابع انسانی در راستای اصالح و بهبود مسائل موجود و همچنین ملاحظه تغییرات سازمانی مثل کسب مهارتها، مسئولیتها و روابط جدید انجام میگیرد و در صورتی که سازمان در این حوزه در دورههای مختلف مورد بازنگری و بازسازی قرار نگیرد به مرور دچار آسیب شده و تغییر و تحول در جهت بهبود شرایط را سختتر میکند و این آسیبها برحسب شدت تأثیر و ساختار با همدیگر متفاوتند.
* نظام منابع انسانی در مراکز پژوهشی
در این پژوهش مطرح شده است که به طور کلی آسیبشناسی معرفی برنامهها و اقدامات مناسب در راستای دستیابی به اهداف سازمانی است و از طرفی نظام منابع انسانی در مراکز پژوهشی از اهمیت ویژهای برخوردار است و این مراکز از سرمایه انسانی خود، انتظار تحقیقات علمی را دارند.
به زعم این پژوهش یکی از اهداف عمده مراکز پژوهشی، تقویت تواناییها و قابلیتهای فناورانه کشورها است. این نوع مراکز باید در خصوص وجود افراد شایسته با مهارتهای مناسب در جایگاههای شغلی تعریف شده اطمینان حاصل کنند، چراکه یکی از ارکان ارزشمند مراکز پژوهشی، منابع انسانی هوشمند است.
در یک مرکز پژوهشی، به طور معمول افرادی موفق هستند که ذهنی تحلیلگر، کنجکاو، مستقل و متفکر داشته باشند که به طور عمده این افراد دارای مدارک تحصیلی عالیه هستند و نوآوریهایی را خلق میکنند که کارکرد اقتصادی مؤسسه را تضمین میکند؛ بنابراین ضرورت وجود نیروی انسانی شایسته در پی محورهای راهبردی سازمانها و به ویژه مراکز پژوهشی تعریف شده است.
این پژوهش بیان میکند در این نوع مراکز برای اثربخشی برنامههای پذیرش، گزینش، آموزش و پرورش استعدادهای درونی کارکنان و در نهایت تربیت پژوهشگرانی توانمند، کارامد و خالق نیاز به آسیبشناسیهای دورهای بیشتری نسبت به سازمانهای دیگر وجود دارد. به طورکلی مؤسسات تحقیقات دولتی نهادهای پیچیدهای هستند که باید با فشارهای محیطی تولیدشده توسط تغییرات سیاسی، بازارهای آشفته و تأمین مالی دولتی پایین سازگار شوند.
از طرفی، با وجود اهمیت کارکرد پژوهش و توسعه در اثربخشی و کارایی مؤسسات و مراکز پژوهش و توسعه در بخش خصوصی و دولتی و همچنین اهمیت نقش این گونه نهادها در نظام نوآوری کشورها، تحقیقات در این زمینه و به ویژه آسیبشناسی آن بسیار نادر است.
سازمان مورد مطالعه در این پژوهش مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور بهعنوان نهاد حاکمیتی و یکی از مراکز تحقیقاتی در عرصه علم فناوری و نوآوری است که نتایج کارکردی آن در زمره ورودیهای مدیریت عمومی کشور قرار دارد، در نتیجه این مأموریت، نیازمند نیروی انسانی مجرب، تحلیلگر و دانشگر است.
در پایان این پژوهش به این مهم اشاره شده است که با تغییر در اساسنامه و مدیریت جدید، سازمان با تغییر در پارادایم و سبک مدیریت نیز روبه رو میشود که ابتداییترین دستاورد این تغییرات طراحی و تدوین برنامه راهبردی میانمدت است.
این پژوهش به کوشش حمید کاظمی (عضو هیئت علمی گروه اقتصاد علم مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور) و شهره نصری نصرآبادی (دکترای سیاستگذاری علم و فناوری دانشگاه تربیت مدرس) انجام شده است.
انتهای پیام/