آسیبشناسی آمایش آموزش عالی در ایران
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، آموزش عالی ایران طی سالهای گذشته از رشد کمی قابل توجهی برخوردار بوده است؛ اما از سوی دیگر، رکود در بازارکار دانشآموختگان دانشگاهی و فقدان بهرهگیری از ظرفیتهای منطقهای باعث توجه هرچه بیشتر به مقوله آمایش و حکمرانی منطقهای آموزش عالی شده است. مطالعات آمایش آموزش عالی ایران طی دهههای گذشته در چند مرحله انجام شده است؛ اما نتوانسته مبنایی برای برنامهریزی توسعه آموزش عالی کشور قرار گیرد.
پژوهشگران در مقالهای با عنوان «آسیبشناسی آمایش آموزش عالی در ایران؛ اولین گام حکمرانی منطقهای» به این نکته اشاره کردهاند که مدیریت آموزش عالی در سالهای اخیر در مقیاس جهانی با میل به تولید ثروت و دانش تقاضامحور، در تبیین چالشها و فرصتهای حوزه آموزش عالی و با بهرهگیری از روشهای نوین، در نتیجهگیری هرچه مطلوبتر از آن تلاش کرده است.
* توسعه آموزش عالی
در این پژوهش آمده است که مطالعات آمایش به عنوان یکی از مهمترین راهبردهای نوین در عرصه مطالعات و مدیریت استراتژی، ضمن به چالش کشیدن رویکردهای سنتی در این حوزه، به رفع موانع موجود نیز پرداخته است و با تحلیل صحیح ابعاد موضوع، راهکارهـای متناسب را به منظور تخصیص منابع کمیاب به خواستههای نامحدود آموزشی در حوزههای مختلف تبیین کرده است.
به گفته این پژوهش توسعه آموزش عالی بر اساس آمایش سرزمین در واقع توزیعی منطقی از فعالیتهای آموزشی و پژوهشی در مناطق مختلف جغرافیایی، متناسب با نیاز آن منطقه است.
این امر ضمن جلوگیری از هدررفت منابع، تخصصی کردن فضاهای دانشگاهی، مأموریتگرایی، پاسخگویی به نیازهای منطقه و تلاش برای رفع آن نیازها را از اولویتهای اساسی خود میداند. در مجموع، نگاه آمایش به آموزش عالی نگاهی است که این مقوله را در ارتباط با توسعه، بهرهوری منابع و توزیع فضایی جمعیت و فعالیت میبیند و تا زمانی که آمایش وارد این مقولهها نشود، فاقد جامعیت لازم است.
این پژوهش به این نکته اشاره میکند که در واقع تفاوت آن با بحثهای صرف فلسفی و نظری در این است که جنبه کاربردی آن را در رابطه با مقوله توسعه کمی و کیفی بخش آموزش عالی به صورت توأمان مدنظر قرار میدهد.
* کیفیت دانشگاهها و مراکز آموزش عالی
در این پژوهش آمده است که کمیت و کیفیت دانشگاهها و مراکز آموزش عالی به عنوان یکی از مهمترین سرمایههای انسانی، سهمی مضاعف در تولید ثروت و رویکرد مدرن به آموزش ایفا میکند. از آنجا که مطالعات آمایش آموزش عالی به دنبال استفاده بهینه از فضا و منابع منطقهای و پاسخگویی به نیازهای هر منطقه اسـت، ایـن مطالعات میتوانـد مبنای طراحی سـاختاری مبتنی بر حکمرانی منطقهای در حوزه آموزش عالی باشد.
به زعم این پژوهش مطالعات آمایش آموزش عالی در ایران همواره با چالشهای جدی مواجه بوده است. این چالشها در حوزههای مختلف از جمله مبانی نظری، الگوی مفهومی، طراحی، اجرا و کاربرد این مطالعات وجود داشته است. به نظر میرسد شناسایی و رفع این چالشها مقدمه هر گونه اقدام در راستای پیادهسازی حکمرانی منطقهای در آموزش عالی کشور محسوب میشود.
* حکمرانی منطقهای آموزش عالی
به گفته این پژوهش نظام حکمرانی امکان راهبری و هدایت کشور، سازمان یا نهاد را فراهم میآورد. همچنین حکمرانی به تصمیمهایی اطلاق میشود که انتظارها را تعریف میکند و قدرت را تفویض و عملکرد را مورد تأئید قرار میدهـد.
علاوه بر این حکمرانی عبارت است از اعمال اقتدار از طریق سنتها و نهادهای رسمی و غیررسمی در راستای رفاه عمومی و مشتمل است بر:
- فرایند انتخاب، نظارت و جایگزینی حکومتها
- ظرفیت تدوین و اجرای سیاستهای مناسب و اجرای خدمات عمومی
- احترام شهروندان و دولت به نهادهای هدایتکننده تعاملهای اقتصادی و اجتماعی میان آنها
* آمایش آموزش عالی
این پژوهش مطرح میکند که آمایش به معنی مدیریت سرزمین است و در واقع نوعی برنامهریزی توسعه است که هدف آن سازماندهی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی به منظور تحقق آیندهای مطلوب است. در واقع، آمایش سرزمین یکی از فنون توسعه در مراحـل نخسـتین آن است.
به زعم این پژوهش آمایش سرزمین یا برنامهریزی سرزمینی نوعی برنامهریزی است که به سرزمین به عنوان عامل اساسی و تعیینکننده در تأمین اهداف توسعه توجه میکند. به طور کلی میتوان گفت آمایش سرزمین با هدف استفاده معقول از فضا و درک کامل ارزش آن برای عملکرد مؤثر اقتصادی انجام میگیرد و تقسیم کار سرزمینی یکی از جنبههای مهم آن است.
این پژوهش مطرح میکند که آموزش عالی ایران طی دهههای اخیر از رشد کمی قابل توجهی برخوردار بوده است. اما این افـزایش بیرویه ظرفیت آموزش عالی کشور و پراکندگی جغرافیایی دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی و در نتیجه آن افزایش تعداد دانشجویان و دانشآموختگان به ویژه در علوم انسانی و از طرفی رکود در بازار کار، ضرورت توجه هرچه بیشتر به مقوله آمایش و حکمرانی منطقهای آموزش عالی را بیش از پیش نمایان کرده است.
این نوشته بیان میکند که به منظور بهبود حکمرانی منطقهای مطلوب و توسعه متوازن و پایدار آموزش عالی در کشور ابتدا باید مطالعات آمایش آموزش عالی را به شیوهای اصولی، نظاممند و روشمند انجام داد. مبتنی بر آموزههای حکمرانی منطقهای و آمایش، نیاز است که ابتدا مزیت نسبی هر منطقه از نظر جغرافیایی، اقتصادی، صنعتی، جمعیتی و فرهنگی شناخته شود و سپس در زمینه توسعه آموزش عالی آن منطقـه متناسب با ظرفیتهای محیطی تصمیمگیری شود.
* مطالعات آمایش آموزش عالی ایران
در این پژوهش آمده است که مطالعات آمایش آموزش عالی ایران طی سالهای گذشته همواره از آسیبهای جدی برخوردار بوده است. این آسیبها باعث شده است که نتایج این مطالعات هیچگاه نتواند مبنایی برای برنامهریزی توسعه آموزش عالی در کشور قرار گیرد.
به زعم این پژوهش مهمترین آسیبهای مطالعات آمایش آموزش عالی در ایران را میتوان شامل ضعف در مبانی نظری و تحلیلی، فقدان تخصصگرایی در انجام این مطالعات، غلبه منافع محلی و منطقهای بر این مطالعات، و نبود چارچوب عملی مناسب برای طراحی و اجرای این مطالعات برشمرد. این چالشها تحت تأثیر عوامل و محدودیتهای ناشی از عوامل مدیریتی و سیاسی، شکاف نظریه و عمل، ضعف نظارت و ارزیابی، بخشینگری در آموزش عالی و فقدان نهادی تخصصی و ملی برای آمایش آموزش عالی است.
از منظر این پژوهش نتیجه این فرایند باعث شده است که گزارشهای آمایش آموزش عالی و نیز برنامههای راهبردی تدوین شده در دانشگاههای کشور ما توجهی به مزیت رقابتی منطقهای دانشگاهها نداشته باشند.
در این پژوهش آمده است که این گزارشها بسیار شبیه به همدیگرند و از آنجا که فاقد هر گونه نوآوری، مزیتگرایی و توجه به ظرفیتهای منطقهایاند، نتوانستهاند تغییر مهمی را در روند وضعیت توسعه آموزش عالی کشور ایجاد کنند. به نظر میرسد که در راستای توجه به مزیتهای منطقهای و استفاده از فرصتهای محیطی در اولین گام باید فرایند طراحی، اجرا و استمرار مطالعات آمایش آموزش عالی مورد بازنگری جدی قرار گیرد.
به زعم این پژوهش به دلیل وضع سنتی تصمیمگیری در نظامهای اداری ایران که به طور کلی از ساختار سلسلهمراتبی متأثر از نظام دیوانسالارانه پیروی میکند، رابطه نتایج حاصل از آمایش با سیاستهای حکمرانی و توسعه آموزش عالی تحت نفوذ، تفسیر و خواست تصمیم گیرندگان از عالیترین سطوح اجرایی تا سطح مدیران منطقهای و محلی قرار دارد.
در ادامه این پژوهش آمده است که این امر باعث شده است که بیش از ۷۰ سال سابقه برنامهریزی در کشور و همچنین ۵۰ سال تجربه و تلاش برای نهادینه ساختن رویکرد آمایشی و مطالعات منطقهای هنوز نتوانسته است به وفاقی ملی و سازوکارهایی نهادی و قانونی برای حکمرانی منطقهای منجر شود.
در نهایت اینکه بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش، نیاز کشور به تربیت نیروی متخصص و متعهد برای پیشبرد اهداف سند چشمانداز کشور، ضرورت توجه بیشتر به مزیت نسبی هر یک از مناطق جغرافیایی کشور در چارچوب اجرای طرحهای آمایش در حوزه آمـوزش عالی را اجتنابناپذیر کرده است. اما انجام مطالعات آمایش آموزشی عالی نیازمند بازاندیشی و بازسازی مجدد در زمینه طراحی، مطالعه و اجرا است.
در آخر نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد که مطالعات آمایش آموزش عالی چنانچه به طور اساسی و با رعایت استلزامهای آن طراحی و اجرا شود میتواند نقش مهمی در توسعه کمی و کیفی آموزش عالی منطقهای و ملی، مأموریتگرایی در رشتهها و تحقیقات دانشگاهی، استفاده بهینه از ظرفیتها و مزیتهای نسبی منطقهای داشته باشد. توسعه متوازن آموزش عالی ضمن فراهم آوردن زمینههای توسعه علمی پایدار در کشور، خود نقش مهمی در بهبود حکمرانی منطقهای دارد.
این پژوهش به کوشش داود قرونه (استادیار مدیریت آموزش عالی دانشگاه فردوسی مشهد)، اکبر حیدری تاشهکبود (استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد) و فاطمه ثنائیپور (کارشناسیارشد مدیریت اجرایی مؤسسه عالی آموزش و پژوهش صنعت آب و برق مشهد) انجام شده است.
انتهای پیام/