چشمانداز کارکردهای نظام آموزش عالی با رویکرد مدیریت منطقهای در آینده
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، دانشگاهها طی قرنها بـا تدریس و مأموریتهای تحقیقاتی خود نقش مهمی در توسعه جوامع سرتاسر جهان ایفا کردهاند. علاوه بر این دانشگاه نقش مهمی در افزایش اشتغال فارغالتحصیلان، افزایش سطح تحصیلات جامعه، ایجاد فرصت برای افراد و توسعه دانش و فناوریها ایفا میکنند.
سحر كوثری (عضو هيئتعلمی گروه سياست علم مركز تحقيقات سياست علمی كشور) در مقالهای با عنوان «چشمانداز کارکردهای نظام آموزش عالی با رویکرد مدیریت منطقهای در آینده» به این موضوع اشاره کرده است که منطقهبندی مؤسسههای آموزش عالی یکی از طرحهای مهم آموزش عالی و از موضوعهای اصلی طرح ملی آمایش است. راهبرد اصلی مدیریت منطقهای دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی کشور، تمرکززدایی، تفویض اختیار و ارتقای سطح نقـشآفرینی مناطق در تصمیمگیری و تصمیمسازی و همافزایی ظرفیتهای موجود و فعال در هر منطقه، با رعایت اصل استقلال و آزادی عمل دانشگاهها است.
* طرح منطقهبندی
به زعم این پژوهش انتظار میرود با اجرای طرح منطقهبندی، کاهش تصدیگری دولت، بالا رفتن سطح خلاقیت دولت و مشارکت در مناطق، همکاری و همگرایی دانشگاهها، پاسخگویی اجتماعی مراکز آموزش عالی در سطوح مختلف جامعه، مأموریتگرایی، توسعه هدفمند، التزام به تضمین کیفیت و سرانجام اعتلای آموزش عالی را در پی داشته باشد.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که کارکردهای پژوهشی قابل واسپاری نظام آموزش عالی به مناطق شامل (ساماندهی طرحهای پژوهشی منطقهای، ساماندهی، تسهیلات پژوهشی، ایجاد و توسعه واحدهای پژوهشی و مراکز فناوری، انتخاب پژوهشگران برتر، صدور مجوز و تعیین اعتبار نشریههای علمی، صدور مجوز و ارزیابی انجمنهای علمی، ایجاد و توسعه آزمایشگاههای منطقهای و نظارت بر کیفیت خروجی) است.
* آمایش سرزمین در آموزش عالی
به گفته این پژوهش در واقع امروزه پژوهش و فناوری نقش عمدهای در ایجاد استقلال و توسعه پایدار داشته و هدف از آمایش سرزمین در آموزش عالی «عبارت است از برنامهریزی برای گسترش نظاممند و مأموریتگرا و ساماندهی مجدد مراکز آموزش عالی بر اساس اسناد بالادستی و با توجه به مزیتهای نسبی مناطق مختلف جغرافیایی و نیاز کشور به تربیت نیروهای متخصص، متعهد و کارآفرین».
به گفته این پژوهش با وجود ضرورت انجام پژوهش در کشور و نقش زیربنایی آن در توسعه علمی کشور، چالشهای بسـیاری در مقابل آن قرار دارد که اجازه نمیدهد از تمامی توان و ظرفیتهای تحقیقاتی موجود استفاده شود. اصولاً مشکلات و چالشهایی که پژوهش در ایران با آن مواجه است، مشابه تمام کشورهای در حال توسعه است.
این نوشته بیان میکند که شناخت ضعفها و کاستیهای این عرصه میتواند به بیشتر شدن عمق و دقت بینش برنامهریزان کمک کند. همچنین سیاستگذاری و تدوین برنامههای راهبردی برای ایجاد زیرساخت فناوری و نوآوری و برنامهریزی اجرایی برای بهکارگیری و توسعه فناوریهای جدید در قالب پروژههای پژوهشی متناسب با نیازهای عملیاتی و منطقهای کشور و کسب جایگـاه شایسته علم و فناوری ضروری به نظر میرسد.
* کارکردهای آموزشی
در این پژوهش علاوه بر کارکردهای پژوهشی، کارکردهای آموزشی نیز از لحاظ واسپاری به مناطق مورد بررسی قرار گرفتند که کارکردهای آموزشی شامل:
- برنامهریزی کلان آموزش عالی؛
- ایجاد، ادغام و حذف رشتههـا؛
- ایجاد، ادغام و حذف مراکز آموزش عالی؛
- نظارت بر کیفیت ارائه رشتههای درسی در مراکز آموزش عالی؛
- نظارت بر پیامدهای رشتههای تحصیلی؛
- نظارت بر آزمونهای ورودی؛
- تعیین ظرفیت پذیرش؛
- توانمندسازی اعضای هیئتعلمی؛
- ارائه شیوههای نوین آموزشی؛
- آمـوزشهای آزاد و مهارتی؛
- بهروزرسانی سرفصلهای آموزشی و ساماندهی مراکز آمـوزش عالی.
در این پژوهش آمده است که در تبیین کارکردهای آموزشی قابل واسپای به مناطق میتوان گفت که گسترش آموزش عالی در توسعه زیرساختهای استانهای کشور مؤثر و توانسته است آنها را در خصوص توسعه هـدایت کند، اما گسترش و عملکـرد آموزشی و پژوهشی دانشگاههای مستقر در استانها، در تأمین نیروی انسانی در بخشهای عمده اقتصادی ضعیف و ناکارا عمل کرده است و برنامهریزیهای دانشگاهی در راستا و هماهنگ با برنامهریزیهای استانی، عملکرد مورد انتظار را نداشته است.
* کارکردهای فرهنگی -دانشجویی قابل واسپاری به مناطق
این پژوهش مطرح میکند که به منظور تحقـق اهـداف فرهنگـی و اجتمـاعی وزارت علوم، کارکردهای فرهنگی -دانشجویی قابل واسپاری نیـز به مناطق به منظور توسعه و رشد فرهنگی - دانشجویی شناسایی شدند. این کارکردها شامل برنامهریزی، تصویب و اجرای نقل و انتقالهای دانشجویی در سطح منطقه، شناسایی و هدایت استعدادهای درخشان دانشجویی در سطح منطقه، برنامهریزی و برگزاری جشنوارههای دانشجویی، فرهنگی، فیلم و ... در منطقه، بررسی و تصویب سیاستهای برگزاری المپیادهای علمی، قرآنـی، مهـارتی و ورزشی در سطح منطقه است.
در این پژوهش آمده است که از دهه ۶۰ قرن بیستم، دانشگاهها عهدهدار تولید دانش و پژوهش در زمینههـای علمی و اجتماعی شدند و وظیفه «کارکردهای فرهنگی» به وظایف آنها افزوده شد. در ایران نیز از سال ۱۳۶۷، با تشکیل معاونت فرهنگی و اجتماعی در دانشگاهها و شکلگیری ادارات کل امور فرهنگی، کار متمرکز سازمانیافتهای بر مشارکت دانشجویان در برنامههای فرهنگی آغاز و بخش عمدهای از فعالیتهای دانشگاهی به این مهم اختصاص داده شد.
به گفته این پژوهش، ضعف دانشگاههـا در نگاه راهبردی و بلندمدت به حوزه فرهنگ و فعالیتهای فرهنگی و به دنبال آن، ضعف در بهرهبرداری صحیح از نیروی بالقوه دانشجویان به منظور تحقق اهداف فرهنگی به خوبی محسوس است. بنابراین میتوان با واسپاری کارکردهای فرهنگی -دانشجویی به مناطق تا حد زیادی به توسعه فرهنگی مناطق پرداخت.
* حاکمیت نگرش علمی بر فرهنگ جامعه
به عبارت دیگر؛ یکی از پیششرطهای ضروری برای توسعه یک کشور، حاکمیت نگرش علمی بر فرهنگ جامعه است و دانشگاه از عمدهترین مراکزی است که قادر است چنین نگرشی را بـه جامعه منتقل کند.
این پژوهش نشان دهنده این است که دانشگاهها به عنوان رأس هرم نهادهای علمی جامعه در فرایند توسعه و پیشرفت کشور مطرحاند و به عنوان مراکزی که به تربیت و آماده ساختن نیروی انسانی کارامد، شایسته و دارای مهارت برای پاسخگویی به نیازهای واقعی جامعه در زمینههای مختلف میپردازند.
به زعم این پژوهش دانشگاهها نقش حیاتی و کلیدی به عهده دارند؛ زیرا دانشگاهها با بروندادهای خود به جامعه، در عمل در راه توسعه فرهنگی- اجتماعی گام برمیدارند.
در این پژوهش به این مهم اشاره شده است که کارکردهای ستادی قابل واسپاری نظام آموزش عالی به مناطق نیز طی فرایند پـژوهش شناسایی شدند. این کارکردها شامل تشکیل کمیسیونهای موارد خاص در سطح منطقه، فرایند جذب و انتقال اعضای هیئتعلمی، بررسی و تصویب سیاست حمایت ویژه از اعضای هیئتعلمی در سطح منطقه، گـزینش دانشجویان و کارکنان و اعضای هیئتعلمی در سـطح منطقـه، بررسـی و تصویب سیاستهای توسعه همکاریهای بینالمللی و متناسب با مزیتهای منطقه است.
در پژوهش آمده است که با واسپاری این کارکردها به مناطق متناسب با نیازمندهای منطقه به جذب هیئتعلمی و توسعه همکاریهای بینالمللی متناسب با نیازهای منطقه و ... بپردازند.
* پیشنهاد سیاستی اجرایی در توسعه منطقهای آموزش عالی
سهم مؤسسههای آموزش عالی در توسعه منطقهای موضوعی است که در سالهای اخیر توجـه بیشـتری را بـه خود جلب کرده است. مؤسسههای دانشی به طور فزایندهای انتظار دارند که نه فقط آموزش و پـژوهش را انجـام دهند بلکه نقش فعال در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگـی مناطق خود را نیز ایفا کنند.
نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد که میزان اینکه مؤسسههای آموزش عالی قادر به انجام این نقشاند، بستگی به شرایط خاصی از قبیل ویژگیهای نهادها، مناطقی که در آن قرار دارند و چارچوبهای سیاستگذاری دارد. مطابق مطالعات انجام شده چند پیشنهاد سیاستی اجرایی در این زمینه ارائه میشود:
- در واسپاری کارکردهای نظام آموزش عالی نقاط قوت و ضعف مناطق و نیازهای آنها مورد توجه قرار گیرد؛
- الگوی واسپاری کارکردهای نظام آموزش عالی به طور آزمایشی در برخی از مناطق اجرا شود؛
- ارتباط بین نظام آموزش عالی و مراوده آنها با نهادهای مختلف در حین روند انجام کار بهبود یابد؛
- زمینهها و همکاریهای لازم در راستای اجرای بهتر مدیریت منطقهای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از طریق نهادهای مربوط فراهم شود؛
- طرح منطقهبندی مؤسسههای آموزش عالی نقش مؤثر و مهمی در اجرای طرح کلان آمـایش در مقیـاس منطقـهای دارد. بنابراین باید در راستای اجرای آن برنامهریزی درستی صورت گیرد؛
- از ابزارهای مختلف (سیاستی، قانونی، مالی، حمایتی و ...) برای افزایش سهم مشارکت مناطق در برآوردن نیازهای محلی استفاده شود.
انتهای پیام/