وقتی یکی از دوستان یا نزدیکانمان خبر تصادف کسی را به ما بدهد، اولین چیزی که میپرسیم وضعیت سلامتی آن افراد است. سریع میپرسیم که کسی «چیزی» نشده؟ و وقتی که مثلا بگوید: نه، کسی فوت نشده، فقط یک نفر کمی زخمی شده و البته ماشینشان آسیب دیده میگوییم؛ «خدا را شکر و خودروشان هم فدای سرشان! جان است که برنمیگردد».
اما اگر من به عنوان رئیس پلیس راهور این کشور به شما بگویم که مال و جان هر دو برنمیگردند چه میگویید؟ اگر بگویم به خاطر همان یک تصادف که ظاهرا آسیب جانی نداشته چقدر جانها به سختی افتادهاند چه میگویید؟ هر تصادف علاوه بر ضررهای احتمالی جانی، مضرات مالی بسیاری دارد که کمترین قسمتش متوجه صاحبان خودرو است و بخش بزرگتر و عمدهاش متحمل اجتماع میشود. آن کسی که تصادف کرده دوباره اگرچه شاید با مشقت اما خودرو میخرد و کمکم فراموش میکند که مالش را در تصادف رانندگی از دست داده اما ضررهای بزرگتری که به اقتصاد کشور و سرمایههای عمومی وارد شده تا سالها باقی میماند. در حقیقت پژواک عمل ما پیش از آنکه به خودمان برسد نصیب جامعه میشود.
کسی که تصادف میکند اگر خدای نکرده جان خودش یا اطرافیانش از دست برود نقص عضو بشوند، ما اینها را میبینیم و برایشان سوگواری میکنیم و غصه میخوریم. چیزی که کاملا پیداست را میبینیم اما بخش ناپیدای آن که از بین رفتن یک نیروی کشور است را فراموش میکنیم.
باید به یاد بیاوریم آن همه نوابغ و دانشجویان برگزیده که در تصادفات رانندگی رفتند و جای خالیشان تا همیشه در سرنوشت علمی کشور میماند تکتک افراد یک اجتماع سرمایههای آن جامعه هستند. برای تحصیلات و توانمندسازی هریک از افراد جامعه هزینههای هنگفتی شده تا آن شخص به عرصه برسد و بشود معلم و کارمند و تکنسین و چه و چه. و وقتی این فرد یکباره با تصادف رانندگی از بین میرود یا از کارافتاده میشود گویی تمام آن هزینهها باد هوا شده است و کاش مساله به همینجا ختم میشد.
در یک کلام؛ یک تصادف مانند سنگ انداختن در برکه صاف ماهیهاست. موجهای بسیاری بر روی آب میافتد و ماهیها سراسیمه میگریزند. تا مدتها امنیتشان گویی به خطر افتاده. حالا آن سنگ هر چقدر هم کوچک باشد، برکه را پریشان میکند. در سال گذشته هزاران سنگ در جامعه ما به برکهها افتاده. بیش از 16 هزار کشته و چیزی قریب به 313 هزار مجروح و معلول در تصادفات رانندگی بخش پیدای تصادفات رانندگی در سال گذشته است. بخش ناپیدایش را هم خودتان میتوانید تصور کنید.
اصلا آنقدر تلخ نگاه نکنیم. از تصادف و مرگ و نقص عضو بگذریم. یک خیابان پررفت و آمد را تصور کنید. تصور کنید که همه بین خطوط رانندگی میکنند. طبعا سرعتشان بیشتر است و کمتر لازم است گاز بدهند و ترمز بگیرند. چرا که با نظم حرکت میکنند. حالا همان خیابان را در حال حرکت زیگزاگی و بینظم ماشینها تصور کنید. چقدر سوخت بیشتر مصرف میشود؟ چقدر زمان تلف شده اضافه میشود؟
زمانهایی که میتواند صرف کار و دانشاندوزی و استراحت و درآمدزایی و هر چیز مفید دیگری بشود، به دلیل بینظمی در حرکت خودروها، دود میشود و به هوا میرود.
رانندههایی که هی پشت سر هم گاز و ترمز میکنند و هی سیگار دود میکنند و ریههایشان را فرسوده میکنند و با اگزوز خودرویشان ریه شهر را آلودهتر میکنند. دود این ترافیک به چشم تمام جامعه میرود. گاهی محاسبه همه این ضررها ناممکن به نظر میرسد.
ما به عنوان شهروند میتوانیم با رعایت قانون و برنامهریزی در رفتوآمد جلوی بسیاری از این آسیبها را برای خودمان و برای اطرافیانمان و برای جامعهمان بگیریم.
استفاده از وسائط نقلیه عمومی در ساعات اوج ترافیک و همچنین رعایت قوانین و حرکت منظم و با سرعت مطمئنه و تنظیم موتور خودرو همه و همه میتواند علاوه بر جلوگیری از تلفات جانی جلوی حجم عظیم آسیبهای اقتصادی را هم بگیرد.
پلیس راهنمایی و رانندگی همواره برای صیانت از جان تمام شهروندان و همچنین تقلیل هرچه بیشتر تلفات انسانی و اقتصادی کوشیده است و خوشبختانه توانسته با کمک شهروندان سیر نزولی به این آسیبها بدهد.
امسال که به فرموده مقام معظم رهبری و فرمانده معزز کل قوا سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل در این راه است، ضرورت دارد این تلاشها هرچه بیشتر شود. پلیس راهور تمام تلاشش را برای تسهیل در عبور و مرور و ایمن کردن ترافیک انجام میدهد و امید دارد که با همیاری شهروندان امسال کمترین آسیبهای رانندگی متحمل جامعه ایران شود. سرمایههایی که در خیابانها و جادهها دود میشود با تلاش ما و کمک شما مسیرش عوض خواهد شد و به سازندگی جامعه کمک خواهد کرد.
به امید آن روز...
*رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا
انتهای پیام/