چالشهای اجرای 2 نقش متفاوت در نمایش گالیله/ سالهاست از تئاتر واقعی فاصله گرفتهایم!
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نمایش گالیله به کارگردانی شهابالدین حسینپور و نویسندگی برتولت برشت مدتی است که در سالن اصلی تئاتر شهر به اجرا میرود و مخاطبان خوبی هم کسب کرده است. بازیگران این کار (به ترتیب حروف الفبا) فرهاد آییش، صدف اسپهبدی، یاشار خمسه، شهروز دل افکار، المیرا دهقانی، علیرضا ساوه درودی، اشکان صادقی، فربد فرهنگ، آرش فلاحت پیشه، سامان کرمی، مانی کلاته، محمد معتضدی، علیرضا مؤیدی، محمد نادری و رضا یزدانی هستند.
محمد نادری بازیگر دو نقش در این نمایش است که از چالشهای اجرای این نقشها در گفتوگو با آنا میگوید.
از تجربه همکاری شهاب حسین پور و حضورتان در این پروژه برایمان بگویید.
قبلاً نمایش طپانچه خانوم را با شهاب حسینپور در دو مقطع کار کرده بودم، نمایشی که خیلی مورد اقبال مخاطب قرار گرفت و این آشنایی از آنجا شکل گرفت. سبک کار شهاب و ایدههایش را دوست داشتم. در نمایش گالیله هم چند باری قرار بود کار کنیم، اما به دلائلی فرصت ایجاد نمیشد و درگیریهای من در پروژههای دیگر باعث شده بود که نتوانم به آنها بپیوندم و این بار آخر هم شرایط فراهم شد که به گروه نمایش گالیله پیوستم؛ بنابراین تئاتر برای شهاب حسین پور مهم است؛ چراکه برایش وقت میگذارد و سالهاست دراین عرصه فعال است او در جستجوی این است که زبانی برای ارتباط با مخاطب پیدا کند.
استقبال از این نمایش تا به حال خیلی خوب بوده، البته چالشهایی هم اجرای کار داشته دراین باره برایمان بگویید.
بله استقبال خیلی خوب بوده، بهرغم تمام مشکلاتی که بالاخره بر کستینگ کار اثرگذاشت، اما در مجموع اقبال کار خوب بود حتی دوستانمان در کسوت بازیگر و کارگردان هم عمده نظرشان مثبت بود.
یکی دیگر از چالشها هم زمان تقریبی اجرای کار که دو ساعت بود و ما نیاز به ساعتهای تمرین بیشتری داشتیم تقریبا از صبح تا شب تمرین میکردیم، با این حال اشراف کامل کارگردان به کار خیلی در روند کارها کمک کننده بود.
اما اینکه چقدر کار انتظارات ما را برآورده کرد قطعا نقطه اعلا نبود، چراکه اگر تصور کنیم یک کاری به نقطه صد رسیده قطعا به مرگمان نزدیک شدیم، همیشه میشود بهتر بود منتها با توجه به زمان و تلاشی که تک تک عوامل داشتند، فکر میکنم نتیجه مطلوب بود؛ چراکه بازیگران هم با تجربه بوده و هر کدام سالها روی صحنه و جلوی دوربین بودند.
فضای مجازی چقدر در روند کارهای هنری اثرگذار است؟
به هرحال محدودیت فضای مجازی وجود دارد و همه درگیرش هستیم، منتها مردم همه این روزها در شبکههای اجتماعی عضو هستند، منتها طبعا تبلیغ تئاتر جنسش طور دیگری است، قبلاً پوسترهایی طراحی میشد الان به واسطه شبکههای اجتماعی عمده اطلاعات ازاین طریق منتقل میشود، قطعا تولید آنونس، تیزر مناسب و تبلیغات برای شناخت این عرصه خوب است و میتواند برای جذب مخاطب اثرگذار باشد، فارغ از همه اینها کیفیت یک اثر مهمترین عنصر تبلیغی برای آن کار است.
به نظر شما مهمترین شاخصههای یک اثر تئاتری موفق چیست؟
ببینید ما در دورانی زیست میکنیم که نمیتوانیم خیلی ایده آل راجع به شاخصههای یک اثر موفق صحبت کنیم، همه اینها جای بحث دارد، من همیشه این را میگویم که هیچوقت نمیتوان درباره یک تئاتر، نقاشی، فیلم توقعی داشت که مثلا اثر آنچنانی روی جامعه بگذارد این را خطاب به کسانی هم میگویم که در حوزه نظارت و ممیزی فعال هستند: نگران نباشید، یک تئاتر آنقدر هم نمیتواند تغییر و تحول در جامعه ایجاد کند!
آنچه من از شکل یک تئاتر میپسندم این است که به دور از دغدغههای امروز جامعه نباشد، در عین حال چیز نویی هم به مخاطب ارائه کند، زاویه نگاه و موضوع آن یا فرمش متفاوت باشد، اینها برای خود من جذاب است؛ چراکه اگر خودم را جای مخاطب تئاتر بگذارم دوست دارم چنین کاری ببینم که خارج از دغدغههای جامعه و ذهن من نباشد، شکل و فرم بدیع و تازهای داشته باشد، تکرار گذشته هم نباشد، در عین حال دریچهای هم باز کند تا مخاطب جذب کار شود.
کار گالیله از این جهت به چه صورت بود؟
از دو منظر میتوان بدان توجه کرد، یکی محتوای کار و دیگری شکل اجرایی و فرمش، در بخش دوم باید گفت که این بستر در نمایش گالیله فراهم است در واقع یک نوآوری رخ داده که در شکل اجرایی چیزهای جدیدی ارائه میکند، گرچه آنچه ما روی صحنه میبینیم یک دست و پا بسته شدنهایی هم دارد که از ایده آل فاصله میگیرد، اما درباره موضوع نمایشنامه هم فکر میکنم به روز بودنش مسئله مهمی است شاید در جغرافیای کشورهای پیشرفته خیلی مناسبت نداشته باشد.
دراین نمایش سربازرس عالی دانشگاه کاردینال بلاربین هستم، یکی از انگیزههایم هم این بود که چالش دونقش متفاوت را تجربه کنم و این سختی برایم جذاب بود که در فاصله چند دقیقه باید نقش و لباس را تغییر دهم که برای مخاطب هم باورپذیر باشد. سربازرس عالی دانشگاه کسی است که در یک فضای اداری روتین قرار دارد که در عین حال تنها هدفش انتفاع مالی و موقعیت شخصی اش با ریاکاری و چاپلوسی است و سرش را جلوی هر کسی که برایش نفع دارد، خم میکند. نمونه این افراد را زیاد در جامعه میبینیم که فقط به فکر منافع خود هستند. در مقابل کاردینال بلاربین است که به شدت فرد قدرتمندی در ساختار نظام حاکم است و در محافلی حضور دارد که در آنجا تصمیم گیریهای مهم کلان سیاسی میشود.
وضعیت امروز تئاتر را بدون تعارف چطور میبینید؟
سالهاست از دورهای که مرکز هنرهای نمایشی از تئاتر حمایت کامل میکرد، فاصله گرفتیم. آن دوره سالنهای خصوصی نبود، تئاتر شهر و چند سالن دولتی بودند که از کارها حمایت میکردند و گروهها دغدغه گیشه و فروش نداشتند، الان خیلیها به واسطه مسائل مالی و هزینههای بالا برای تولید اثر نمایشی کمرنگ شدند، کمتر اثر تجربه گرا به واسطه ریسک مالی سالنهای خصوصی میبینیم. تمام اینها باعث شده دیگر شکل سابق را تئاتر نداشته باشد؛ چراکه هزینههای تولید تئاتر بالاست از اجاره پلاتو تا ساخت دکور، لباس، گریم، مسائل فنی، هزینهای بازیگران و کارهای دیگر که اگر یک اثر بخواهد سرپا بماند باید مطمئن از فروشش باشد و از پس هزینههای قبل از شروع نمایش هم بربیاید که چند صد میلیون است، برای همین حضور هیه کننده در تئاتر خصوصی دیگر گریزی نیست.
شما با تهیه کننده در تئاتر مخالف هستید؟
ببینید تهیه کنندگی در تئاتر مثل سینما نیست که قدمت داشته باشد، پدیدهای نوظهور است که پس از ایجاد سالنهای خصوصی و کم شدن کمکهای مرکز هنرهای نمایشی یا به عبارتی کمک دولتی ایجاد شده است. افرادی هستند که بدون شناخت از تئاتر تنها با داشتن سرمایه دست به این کار میزنند اینها دنبال کسب سود هستند، در عین حال هم تهیه کنندهای هستند که تئاتر را میشناسند و دغدغه فرهنگ و هنر دارند، اینها آثاری تولید میکنند که مخاطب را به سالن برگرداند و از نظر هنری قابل بحث است.
انتهای پیام/