سهم اصفهان از حقابه زایندهرود؛ تقریباً صفر/ بارگذاری بیش از اندازه آب در سد زایندهرود مشکلساز میشود
خبرگزاری علم و فناوری آنا - حسین بوذری؛ میانگین بارش سالاانه در ایران حدود یک سوم میانگین بارش در جهان است و از دیرباز اکثر مناطق ایران با کمبود آب مواجه بودهاند، اما با سیری در تاریخ به این نکته پی می ایرانیان بهخوبی خود را با شرایط کمآبی سازگار کردهاند.
در حالی که با تغییر الگوی زندگی و حرکت به سمت توسعه شهری، صنعتی و کشاورزی، کمبود آب بیشتر خودنمایی میکند و زایندهرود یکی از این نمونههاست.
استان اصفهان بهلحاظ فرهنگی، سیاسی، تاریخی، گردشگری و صنعتی در رتبههای نخست کشور قرار دارد و و وقوع بحران آب در آن بهخصوص زایندهرود میتواند کشور را با تهدید مواجه کند.
عمق فاجعه زایندهرود بهحدی است که نیازمند عزم و اراده ملی است تا این بحران را مرتفع کند، اینگونه کشور هم از بحران آب خلاصی پیدا میکند.
خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا در ادامه بررسی دلایل بحران آب در کشور بهخصوص حوضه زایندهرود و تالاب بینالمللی گاوخونی در قالب پرونده «آب در مسیل بحران» این بار با موضوع زایندهرود و تالاب گاوخونی گفتوگویی را با علی خوشفطرت، مهندس عمران (گرایش مدیریت منابع آب)، مجری برنامه علمی مهندسی و مدیریت منابع آب دانشگاه آزاد اسلامی، پژوهشگر حوزه آب و استاد دانشگاه ترتیب داده است که مشروح بخش دوم این گپ و گفت در پی میآید: (بخش نخست گفتوگو را اینجا بخوانید)
آنا: اصفهان با بیش از ۹ هزار واحد صنعتی و بزرگترین کارخانجات ازجمله فولاد مبارکه، ذوبآهن و ... براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران، در جایگاه سوم صنایع کشور قرار دارد، از سویی بیش از ۴۳۰ شهرک، ناحیه صنعتی یا واحد کارگاهی در این استان مستقراست که بخش زیادی ازآن درحوزه آبریز زایندهرود قرار دارد یا درنزدیکی آن احداث شده است، وابستگی صنایع به زایندهرود چقدر در خشک شدن این رودخانه و تالاب بینالمللی گاوخونی مؤثر بوده است؟
خوشفطرت: البته توسعه صنعت در استان اصفهان و نیاز آبی تحمیل شده از سوی آن بر زایندهرود در بحران فعلی زایندهرود تأثیر داشته است؛ اما تأثیر آن کمتر از آبرسانی به اکثر شهرهای استان اصفهان از طریق زایندهرود و به مراتب کمتر از توسعه کشاورزی و باغی بوده است.
در حقیقت بیشترین بار تحمیلی بر زایندهرود از سوی کشاورزی زراعی و باغی در استانهای چهارمحال و بختیاری و اصفهان بوده است. خوشبختانه در سالهای اخیر صنایع بزرگ استان اصفهان با اجرای طرحهای بازچرخانی آب مصرفی و همچنین استفاده از پسابهای شهری مناطق مجاور خود، میزان برداشت خود از زایندهرود را کاهش دادهاند.
آنچه درمورد صنایع اصفهان باید به یک دغدغه ملی تبدیل شود آنکه ادامه فعالیت این صنایع که برخی از آنها مانند صنعت فولاد و پالایشگاه و نیروگاه نقش حیاتی در فعالیت دیگر صنایع کشور دارند، مستلزم وجود نیروی انسانی متخصص است و این نیروی انسانی باید محل زندگی مناسبی داشته باشد.
وضعیت شهر اصفهان از نظر اقلیم و آلودگی هوا و فرونشست زمین به گونهای در حال تغییر است که در آیندهای نهچندان دور دچار مهاجرت معکوس شده و جذابیتی برای سکونت نیروی انسانی متخصص برای اداره صنایع نخواهد داشت.
دلایل تأمیننشدن حقابه سنتی کشاورزان شرق اصفهان
آنا: سهم حقابهای کشاورزان شرق اصفهان از زایندهرود ۴۰۰ میلیون مترمکعب است، اما در سالهای گذشته این میزان به کشاورزان اختصاص نیافته، شما احداث سد زایندهرود را در به بحران رفتن رودخانه زایندهرود تأثیرگذارمیدانید؟
خوشفطرت: احداث سد ابزار اصلی اعمال سیاستهای مدیریت منابع آب در رودخانهها است و اصولاً بدون وجود سد نمیتوان جریان رودخانه را مدیریت کرد. اگر سد زایندهرود وجود نداشت امکان تأمین آب شرب مطمئن و پایدار حتی برای شهر اصفهان نیز وجود نداشت و هیچ توسعه صنعتی و کشاورزی در استان اصفهان رقم نمیخورد و توسعه بیش از ظرفیت منابع آبی موجود را نمیتوان به وجود سد زایندهرود نسبت داد.
حجم آب تنظیم شده توسط سد زایندهرود مقدار مشخصی است و بارگذاری بیش از اندازه برروی آن اشتباه مدیریتی بوده است. مانند آن که اگر شما ساختمانی بسازید و بار اضافی بر آن تحمیل کنید و بر اثر این بار اضافی، ساختمان تخریب شود بگویید که علت تخریب، وجود ساختمان بوده و اگر ساختمان ساخته نمیشد، ساختمان تخریب نمیشد، بنابراین باید از ابتدا ساختمان ساخته نمیشد! این استدلال را هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد.
علت تأمینشدن حقابه سنتی کشاورزان شرق اصفهان آن است که محل این حقابهها در پایاب یا همان انتهای مسیر رودخانه بوده و برداشتهای جدید در سراب یا همان بالادست رودخانه موجب شده آبی برای پاییندست باقی نماند.
درصد قابل توجهی از این برداشتها در بالادست سد زایندهرود بوده است. در حقیقت سد زایندهرود تنها عامل امکان تأمین آب شرب، صنعت و باغات پایین دست سد بوده که در صورت تأمینشدن آنها با چالشهای جدی مواجه میشدیم.
تنها راه نجات حقابهداران شرق و همچنین تالاب گاوخونی که حقابه زیستمحیطی آن سالهاست فراموش شده، اینکه اولاً مدیریت یکپارچه رودخانه از سراب تا پایاب و ثانیا اعمال تخصیصها از زایندهرود بر مبنای یک نظام تقدم و تأخر حقابهها است.
طراحی علمی، عادلانه نظام تقدم و تأخر تأمین حقابهها از اهمیت فوقالعاده زیادی برخوردار است و باید براساس مبانی حقوقی متقن و در مراحل بعد براساس مبانی فنی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی صورت پذیرد. دراینصورت قرارگیری در سراب و پایاب تأثیری بر تأمین حقابهها نخواهد داشت و اگر حقابهای در پایاب دارای تقدم بالاتری باشد، نظام مدیریت رودخانه ملزم میشود که آن را تأمین کند.
به نظر میرسد در صورت رجوع به مبانی حقوقی و شرعی بتوان احقاق حقوق حقابهداران سنتی و حقابه زیستمحیطی تالاب گاوخونی را محقق کرد، اما متأسفانه هنوز پژوهشهای کافی در زمینه حقوق آب و محیط زیست برای تدوین مبانی حقوقی مربوطه براساس اصول حقوق ایران و اسلام انجام نشده، بهخصوص آنکه این مبانی، قابل اقتباس از کشورهای دیگر نیست، چراکه هر کشوری مبانی حقوقی خود را دارد.
همچنین میتوان جریان آب رودخانه موردنیاز در شهر اصفهان برای تغذیه آبهای زیرزمینی شهر برای پیشگیری از فرونشست را بهعنوان یک حقابه تعریف کرد که تمام ساکنان شهر اصفهان باید بتوانند آن را از مراجع قانونی مطالبه کنند؛ چراکه در زمانی که رودخانه در این شهر جاری بوده و وضعیت خاک شهر قابل اعتماد بوده در این شهر سرمایهگذاری کردهاند و اکنون برداشتهای جدید در بالادست موجب تهدید سرمایه آنها شده است، اما متأسفانه هنوز مبانی حقوقی کافی برای چنین پیگیریهایی در نظام قضائی کشور تعریف نشده که باید پژوهشگران علم حقوق در این زمینه فعالیت کنند.
آنا: آیا اجرای سیستم آبیاری نوین و گلخانهای بهتنهایی دررفع مشکل آب استان اصفهان و کشاورزان پاسخگو خواهد بود؟
خوشفطرت: اظهارنظر درباره سیستمهای آبیاری نوین را به متخصصین علوم و مهندسی آب (آبیاری و زهکشی سابق) در دانشکدههای کشاورزی ارجاع میدهم، اما در مورد واژه «به تنهایی» که در سؤال آوردهاید، اینکه متأسفانه بارگذاریهای بیش از اندازه بر زایندهرود فراتر از آن است که سیستمهای آبیاری نوین بهتنهایی بتواند مشکل آب استان اصفهان را رفع کند بهخصوص اینکه برخی کشتهای با نیاز آبی زیاد مانند کشت برنج نیازمند سیستمهای آبیاری سنتی هستند.
درباره اجرای گلخانه نیز در صورت جایگزینی کشتهای با نیاز آبی زیاد با گلخانه میتوان اثرات مثبت را انتظار داشت؛ اما آنچه در عمل شاهد هستیم بارگذاریهای جدید در اثر احداث گلخانهها است.
به نظر میرسد آنچه در کاهش آب موردنیاز در بخش کشاورزی میتواند تأثیر زیادی داشته باشد، اصلاح الگوی کشت است که تنها در صورت وجود عزم و اراده جدی در کشاورزان قابل انجام است.
متأسفانه شاهد آن هستیم که کشاورزان شرق اصفهان هنوز در صورت تخصیص آب محدود از زایندهرود اقدام به کشت محصولات با نیاز آبی زیاد مانند برنج برای تحصیل سود بیشتر میکنند که باید با اقدامات ترویجی توسط متخصصین علوم کشاورزی، این رویه را اصلاح کرد.
رواج استفاده از محصولات کشاورزی با نیاز آبی زیاد دوام ندارد
آنا: نگاه غیرعلمی و ناعادلانه به مسئله آب حوضه آبریز زایندهرود چقدر در ایجاد بحران این حوضه دخیل بوده است؟
خوشفطرت: همانطور که پاسخ به سؤالات قبلی گفته شد، قطعاً نگاه غیرعلمی در اجرای طرحهای توسعه شهری، صنعتی و کشاورزی عامل اصلی بحران زایندهرود بوده است و همچنین عدم در نظر گرفتن حقوق حقابهداران سنتی و حقوق زیستمحیطی تالاب گاوخونی و آبهای زیرزمینی شهر اصفهان ناعادلانه بوده است.
آنا: و کلام آخر...
خوشفطرت: ما در سرزمینی زندگی میکنیم که عبور از بحران آب در آن معنا ندارد و باید همیشه بحران آب را در کنار خود بدانیم و مدیران، نحوه مدیریت خود و سایر شهروندان، سبک زندگی خود را بر مبنای سازگاری با بحران آب تنظیم کنند، موضوعی که پیشینیان ما در طول تاریخ بهخوبی آن را دریافته و هزاران سال با افتخار تمدن ایران را در کشوری کمآب به شکوفایی رسانده بودند.
اما اکنون سبک زندگی غالب ایرانیان بهگونهای است که گویا در کشوری با منابع آب نامحدود زندگی میکنند که علت آن، توسعه کشور، دسترس بودن آب شرب و انواع محصولات غذایی در تمامی فصول سال بوده است.
رواج استفاده از محصولات کشاورزی با نیاز آبی زیاد و حتی صادرات آن به کشورهای همسایه در کشوری با اقلیم خشک نمیتواند خیلی دوام داشته باشد و متأسفانه بهزودی با نابودی منابع آبی زیرزمینی که احیای آنها به هزاران سال زمان نیاز دارد، اکثر مناطق ایران غیر قابل سکونت خواهد شد که تهدیدی جدی برای کشور به حساب میآید؛ بنابراین وظیفه نخبگان و بهخصوص فعالان رسانه آن است که با آگاهیبخشی عمومی، فرهنگ مصرف بهینه آب و سبک زندگی و تغذیه متناسب با آن را ترویج کنند.
انتهای پیام/