واکنشها به انتخاب رئیس و اعضای هیأت رئیسه موقت مجلس دهم، نشانههایی از شتابزدگی دارد. این را میشود در اظهارنظرها و تیترهای رسانهها و پیشخوان روزنامهها به وضوح دید.
مدتهاست چهرههای شاخص اصلاحطلب و حتی روشنفکران و چهرههای ملی و مذهبی از انتخاب لاریجانی حمایت میکنند. دولت هم هرچند نه چندان آشکار، ولی نتوانسته تمایل خود را به لاریجانی کتمان کند. بسیاری از اصلاحطلبانی هم که یا سکوت کرده یا از عارف حمایتی کمرنگ داشتند، بیشتر بر مبنای رودربایستی تمایل خود به لاریجانی را پنهان میکردند.
تردیدی نیست که این رقابت بین شخص لاریجانی و عارف بوده است؛ نه جریان اصلاحات و اصولگرایی. حتی رئیس ستاد عارف هم گفت مسئله برای ما حیثیتی نیست. الان شاخص اصولگرای معتدل و تا حدی اصلاحطلب! علیاکبر ناطقنوری است که بیشترین تلاش را برای رأیآوری روحانی کرد و هماو امروز اصرار بر لاریجانی داشت. حالا چرا باید یک پیروزی را به دست خود شکست تفسیر کنیم؟!
برای اولین بار به برکت جریان اعتدال، حسین شریعتمداری و وطن امروز و... در تفاهم با ابراهیم یزدی و سعید حجاریان و...قرار گرفتهاند و مجبور به دفاع از اعتدال و عقلانیت شدهاند؛ آیا این پیروزی نیست؟ وگرنه تعداد واقعی رأی اصلاحطلبان را باید در رأی به مسعود پزشکیان و دستکم در رأی به علی مطهری دید.
مگر نه اینکه ما میخواستیم اصولگرایان احساس شکست نکنند تا به انتقام رونیاورند و با اعتدال همراه شوند؟ اکنون این هدف محقق شده است. بگذاریم کیهان هم تیتر پیروزی بزند چون هم خودش و هم دیگران میدانند مفهوم این پیروزی چیست و پیروز واقعی کیست؟ دلواپسان اگر رأی داشتند قطعا کاندیداهای اختصاصیشان ـ چهرههایی مانند ذوالنور ـ ر ا کاندیدا میکردند نه اینکه پشت کسی سنگر بگیرند که تا دیروز او را دشمن خود میخواندند. هرچند محمدرضا عارف میتوانست و میبایست مدبرانهتر و پختهتر عمل میکرد ولی به هر تقدیر، این راهی است که باید طی میشد.
باید نشان داد که مسئولیت این نتیجه فقط متوجه شخص است نه کل جریان اصلاحات. من مطمئنم اگر جریان اصلاحات و شخص آیتالله هاشمی و جناب خاتمی جدی به میدان میآمدند، امروز عارف رئیس مجلس بود ولی عقلانیت و التزام به منافع ملی، آنها را از این هزینهکرد بازداشت.
انتهای پیام/