شیزوفرنی فرهنگی و چندگانگی معیارهای اخلاقی در جامعه ایرانی
به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، مراحل توسعه تکنولوژیک جامعۀ ایرانی از الگویی خطی تبعیت نکرده، بلکه از الگوی «همزمانی شیوههای تولید» پیروی کرده است.
اگر در جوامع غربی مدرن برآمدنِ عصر اطلاعات در چارچوب شیوۀ تولید سرمایهدارانه رخ داده و سرمایهداری اطلاعاتی-دیجیتالی نوع خاص سرمایهداریِ وضعیتِ مدرنیتۀ متاخر یا پسامدرن است، شکلگیری جامعۀ اطلاعاتی در ابتدا نحیف و امروز قدرتمند ایرانی، در کشاکش برنامههای نوسازی اقتصادی و تکنیکی ایران دهههای ۱۳۴۰ تا ۱۳۹۰ رخ داده است.
مراحل تاریخ تکنولوژی در ایران و دگردیسیها و چالشهای آن، کم و بیش متناظر است با چندین حوزۀ تاریخ زندگی ایران جدید؛ از جمله «تاریخ اداری یا تاریخ بروکراسی مدرن» ایران؛ میدان شناختشناسی و جهاننگری (Weltanschauung)؛ و «تاریخ اجتماعی» که به تاثیر تکنولوژیهای کامپیوتری و اطلاعاتی بر زندگی روزمرۀ انسان ایرانی و تحول جامعۀ مدنی، نیروهای اجتماعی، جنبشهای اجتماعی ایران مربوط میشود.
رضا نجفزاده (عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی) در مقالهای با عنوان «شیزوفرنی فرهنگی و چندگانگی معیارهای اخلاقی در جامعۀ ایرانی» تلاش کرده است شاخصهای اخلاقی در جامعه ایران را مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد.
* تنوع سنجههای اخلاقی
از نظر این پژوهشگر، جامعهشناسی ایرانِ پساصنعتی زمینهای است برای درک امکانها و احتمالهای دگرگونیِ شناختی در سطحی هستیشناختی و معرفتشناختی. تحول در این سطح مستقیماً به تحولِ باور و دگرگونی سنجههای داوری اخلاقی منتهی میشود.
جامعهشناسی ایرانِ پساصنعتی زمینهای است برای درک امکانها و احتمالهای دگرگونیِ شناختی در سطحی هستیشناختی و معرفتشناختی
بهعلاوه، از آنجا که دموکراسی اساساً امری اخلاقی، فرهنگی و ارتباطی است، میزان تحقق رفتار دموکراتیک در زندگی روزمره، با دریافتِ شهروندان از «دیگری» و میزان پذیرش «تنوعِ سنجههای اخلاقی» پیوند مستقیم دارد.
نجفزاده مینویسد: تکنولوژی دیجیتالی-اطلاعاتی عرصههای مختلفی، چون شهرسازی، خودروسازی و صنایع لوازم خانگی را دگرگون ساخته و ذائقۀ مصرف کالاهای صنعتی، اطلاعاتی و فرهنگی فوقالعاده دگرگون شده است. این دگرگونی فقط به فضاهای شهری و نیروهای اجتماعی شهری مربوط نیست، بلکه فضاهای روستایی و نیروهای اجتماعی غیرشهری نیز در پرتو فراگیر شدنِ ابزارهای تکنولوژی اطلاعاتی دگرگونی بنیادینی یافته است.
وی میافزاید: زندگی انسان ایرانی جدید شکل تکنیکیای پیدا کرده است که از جهاتی بیشباهت به زندگی انسان اروپایی جدید نیست. از منظر جامعهشناختی و تاریخ آگاهی اجتماعی که موضوعی معرفتشناختی است، انسان ایرانی از دهههای ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ به این سو الگوهای جدیدی از ارتباط اجتماعی و سبک زندگی را تجربه میکند. «مصرفگرایی»، «کثرتگرایی» و «فردگرایی افراطی» از جمله ویژگیهای ارتباط اجتماعی انسان ایرانی جدید است.
* شتاب در مصرف، شتاب در لذت
از نظر نجفزاده این ویژگیها لزوماً به معنی دموکراتیکشدن مناسبات زندگی روزمرۀ انسان ایرانی نیست. این مدعا را در مورد اغلب جوامع عربیِ جدید نیز میتوان صادق دانست. از سوی دیگر، طول «زمان اجتماعی» در ایران جدید فوقالعاده کاهشیافته و مخاطرۀ کوتاهشدن و زوال حافظۀ اجتماعی انسان ایرانی را تهدید میکند. شتاب اطلاعات به «شتاب در مصرف» و «شتاب در لذت» انجامیده و طول دورۀ مصرف و لذت کاهش مییابد. سنتگرایی و معنویتگرایی انسان ایرانی پساصنعتی نیز دستخوش شتاب در مصرف و شتاب در لذت است.
میزان تحقق رفتار دموکراتیک در زندگی روزمره، با دریافتِ شهروندان از «دیگری» و میزان پذیرش «تنوعِ سنجههای اخلاقی» پیوند مستقیم دارد
وی با اشاره به اینکه شیزوفرنی بهصورت نوعی انشقاق و چندپارگی در شخصیت ظاهر میشود، مینویسد: تمامیتِ وجودی انسان، برای دستیابی به الگوهای ارتباطی کارآمد، مستلزم حداقلی از یکپارچگی و هماهنگی است که از رهگذر انطباق همۀ ساحتهای وجود حاصل میشود؛ ساحت ذهنیت، ساحت عقیده، ساحت احساسات و عواطف، ساحتِ خواستهها و نیازها، و ساحت عمل. در غیاب این انطباق، نوعی شیزوفرنی به وجود میآید. این شیزوفرنی باعث میشود از یک سو میان عقاید و احساسات شکاف وجود داشته باشد؛ از سوی دیگر میان عواطف و رفتارها شکاف وجود داشته باشد؛ و از سوی دیگر میان عقاید و رفتارها شکاف وجود داشته باشد.
به زعم این نویسنده از چندپارگیها و شکافهای چندلایه، شیزوفرنی فرهنگیای زاده میشود که تمام الگوهای ارتباط اجتماعی را در برمیگیرد. این شیزوفرنی فرهنگی در مقیاسی وسیعتر به صورت شکاف بین فرهنگ رسمی و فرهنگ غیررسمی نمودار میشود. شکاف بین فرهنگ رسمی و فرهنگ غیررسمی خود حاکی از اختلاف بین دو گونۀ متفاوت معیار داوری اخلاقی است. این دوگانگی فرهنگی و دوگانگی معیار اخلاقی مانع از حصول «یکپارچگی توافقی» بهمنزلۀ عنصر لازم برای ساختهشدن شبکۀ پیوندهای اجتماعی کارآمد است.
از جمله پیامدهای این روانگسیختگی و شیزوفرنی فرهنگی در شبکۀ روندهای اجتماعی پُرشتاب امروز، زایل شدنِ مدارای اخلاقی و تقویتِ رفتار اجتماعی غیردموکراتیک است. این چنین نیروی پویای تنوع سنجههای اخلاقی، به جای هدایت در قالب شبکۀ ارتباطیِ توافقیِ سودمند، به صورت کژتاب، به صورتِ سوءکارکردیهای گسترده در لایههای مختلف سیستم اجتماعی نمودار میشود.
* شیزوفرنی شهری و فرهنگی
فرضیۀ اصلی این پژوهش بر این ایده استوار است که از منظر تحلیل تحولِ سنجههای اخلاقی، ورود به عصر اطلاعات و درهم تنیدگی اَشکالِ تکنیکیِ مدرنیتۀ متاخر با زندگی روزمرۀ انسان ایرانی، به دموکراتیکشدن فضاهای عمومی نینجامیده است.
روانگسیختگی یا شیزوفرنی شهری و فرهنگی بر اثر مواجهه با سویههای تکنیکیِ عصر اطلاعات، بههمراه تنوعِ فزایندۀ سنجههای فردگرایانۀ کنش اخلاقی، میدان زندگی عمومی را با کشمکش مواجه میسازد
از منظر روششناختی این پژوهش بر دو پایه استوار است: ۱. پژوهشهای تجربی درباب تحول مسائل اجتماعی و سرمایۀ اجتماعی در ایران جدید، و ۲. پدیدارشناسی زندگی روزمره. از لحاظ چارچوب مفهومی و نظری، از مفاهیم فلسفۀ اخلاق انتقادی و نظریۀ انتقادی و رادیکال جدید، همچون نظریۀ «شیزوفرنی فرهنگی» بهره گرفته است.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که پساصنعتیشدن با دموکراتیکشدن حوزۀ زندگی ایرانیان مُلازمه ندارد، بلکه وضعیت پساصنعتی گاهی با کهنهترین و بدویترین ساختهای ذهنی و مدنی مُلازم میشود.
از این رو روانگسیختگی یا شیزوفرنی شهری و فرهنگی بر اثر مواجهه با سویههای تکنیکیِ عصر اطلاعات، بههمراه تنوعِ فزایندۀ سنجههای فردگرایانۀ کنش اخلاقی، میدان زندگی عمومی را با کشمکش مواجه میسازد.
در نهایت اینکه شواهد تجربی و میدانی نشان میدهد که این وضعیت شیزوفرنی فرهنگی تنها به الگوهای ارتباط اجتماعی در شهرهای بزرگ منحصر نمیشود، بلکه الگوهای ارتباط اجتماعی در شهرهای کوچک و برخی روستاها را نیز شامل میشود.
انتهای پیام/