شبهعلم؛ نمونه یک گفتگو
خبرگزاری علم و فناوری آنا، محمدامین پورحسینقلی؛ شبه علم، هر گونه دانش یا دیدگاهی است که به ظاهر تخصصی یا علمی مینماید، اما با استانداردهای علمی تأییدنشده یا به روشهای علمی قابل اثبات و تکرار نیست. ادعاهای شبه علمی تا از طریق تحقیقات و روشهای علمی اثبات نشوند، نباید از اثربخشی یا درستیشان صحبت کرد. دانش شبه علمی معمولاً بر ادعاها، تحلیلهای غیرمنطقی یا استفاده از اعتقادات غیرعلمی مبتنی است.
از آنجایی که شبه علم تحت پژوهشهای دقیق قرار نگرفته است، انتقادات زیادی به آن وارد است. اهالی شبه علم محتوای غیرعلمی را جذاب ارائه میکنند و برخی از افراد ممکن است به دلیل انتظار یک راه حل آسان و عدم آگاهی از روشهای صحیح به شبه علم متوسل میشوند. توجه شما را به گفتوگوی زیر جلب میکنم:
زن جوانتر گفت: نمیدانم بالاخره برای این درد مفاصل درمانی هم پیدا میشود.
زن مسنتر گفت: فقط داروی گیاهی علاج کارت است. من خودم پیش یک متخصص از این طبهای سنتی رفتم و یک داروی گیاهی برایم نوشت که قشنگ درد پایم را خوب کرد. صدتای دیگر از این دکترها رفته بودم ولی جواب نگرفتم تا این دارو را پیدا کردم.
زن جوانتر گفت: ولی توی اینترنت از این دوا و درمانها پر است و خیلیهاش هم ممکن است تقلبی باشد و به سلامت آسیب بزند.
زن مسنتر گفت: بله. ولی منظورم از متخصص طب سنتی یک متخصص درست و حسابی است. نه این بقالیها و عطاریها. اینی که من رفتم پیشش اصلا خودش دکتر است و بعد رفته متخصص طب سنتی شده.
زن جوانتر گفت: مگر میشود؟ یعنی اول در دانشگاه درس دکتری خوانده و بعد دوباره آمده درس سنتیها را خوانده و شده طبیب سنتی؟
زن مسنتر با تامل گفت: خب... فکر کنم اینجوری بوده...
زن جوانتر گفت: حالا این دکتر سنتی برای هر مریضی نسخه دارد؟
زن مسنتر گفت: بله که دارد. البته برای همین مریضیها که بیشتر مردم را گرفتار کرده. مثل درد پا و کمر درد یا سوزش معده. من سوزش معده بدی هم داشتم که هرچی خودم درمان میکردم درست نمیشد. انواع عرقیجات خوردم و افاقه نکرد. اما همین دکتر با یک نسخه درمانم کرد.
زن جوانتر گفت: چه جالب. حالا مثلا برای سرطانها هم درمانی دارد؟
زن مسنتر اینبار با تردید گفت: فکر نکنم. سرطان را دیگر باید با این پزشکی جدید درمان کرد. چون یک مریضی سخت و عجیب و غریبی است. خودم هم تا حالا نشنیدم بشود با داروی گیاهی یا جوشانده مرض سرطان را علاج کرد.
زن جوانتر گفت: خب وقتی برای علاج سرطان باید رفت سراغ دکترهای دانشگاه دیده، چرا برای بقیه مرضها پیش همانها نرویم؟
زن مسنتر گفت: بالاخره قدیمیهای ما از همین درمانهای سنتی استفاده میکردند و خیلی مرضها را خوب میکردند. لابد یک چیزی سرشان میشده که اینجوری درمان میکردند. آن قدیمها که سرطان نبوده. لابد اگر بوده برای آن هم با همین داروهای گیاهی سنتی یک درمان پیدا میکردند و ما حالا اینقدر گرفتار نبودیم. سرطان مال همین زندگی الان ماست.
زن جوانتر گفت: ولی من جایی خوانده بودم که سرطان از دوران قدیم هم بوده است و حتی نامگذاریاش هم کار طبیبان دوران باستان است.
زن مسنتر گفت: خواهرجان از این حرفها زیاد هست. خیلی گوش نده...
گفتگویشان همینجا ناتمام ماند چون نوبت زن مسنتر شده بود تا داخل برود و متخصص زنان او را معاینه کند. کمی بعد هم نوبت من شد تا دخترم را برای ویزیت پیش متخصص کودکان ببرم که اتاقش در کنار اتاق متخصص زنان بود.
انتهای پیام/