دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
19 بهمن 1402 - 21:11

شبه‌علم؛ نمونه یک گفتگو

شبه‌علم؛ نمونه یک گفتگو
اهالی شبه‌علم محتوای غیرعلمی را  جذاب ارائه می‌کنند و برخی از افراد ممکن است به دلیل انتظار یک راه حل آسان و عدم آگاهی از روش‌های صحیح به شبه‌علم متوسل شوند.
کد خبر : 895646

خبرگزاری علم و فناوری آنا، محمدامین پورحسینقلی؛ شبه علم، هر گونه دانش یا دیدگاهی است که به ظاهر تخصصی یا علمی می‌نماید، اما با استانداردهای علمی تأییدنشده یا به روش‌های علمی قابل اثبات و تکرار نیست. ادعاهای شبه علمی تا از طریق تحقیقات و روش‌های علمی اثبات نشوند، نباید  از اثربخشی یا درستی‌شان صحبت کرد. دانش شبه علمی معمولاً بر ادعاها، تحلیل‌های غیرمنطقی یا استفاده از اعتقادات غیرعلمی مبتنی است.

از آنجایی که شبه علم  تحت پژوهش‌های دقیق قرار نگرفته است، انتقادات زیادی به آن وارد است. اهالی شبه علم محتوای غیرعلمی را  جذاب ارائه می‌کنند و برخی از افراد ممکن است به دلیل انتظار یک راه حل آسان و عدم آگاهی از روش‌های صحیح به شبه علم متوسل می‌شوند. توجه شما را به گفت‌وگوی زیر جلب می‌کنم:

زن جوان­تر گفت: نمی­دانم بالاخره برای این درد مفاصل درمانی هم پیدا می­شود.

زن مسن­تر گفت: فقط داروی گیاهی علاج کارت است. من خودم پیش یک متخصص از این طبهای سنتی رفتم و یک داروی گیاهی برایم نوشت که قشنگ درد پایم را خوب کرد. صدتای دیگر از این دکترها رفته بودم ولی جواب نگرفتم تا این دارو را پیدا کردم.

زن جوان­تر گفت: ولی توی اینترنت از این دوا و درمانها پر است و خیلی­هاش هم ممکن است تقلبی باشد و به سلامت آسیب بزند.

زن مسن­تر گفت: بله. ولی منظورم از متخصص طب سنتی یک متخصص درست و حسابی است. نه این بقالی­ها و عطاری­ها. اینی که من رفتم پیشش اصلا خودش دکتر است و بعد رفته متخصص طب سنتی شده.

زن جوان­تر گفت: مگر می­شود؟ یعنی اول در دانشگاه درس دکتری خوانده و بعد دوباره آمده درس سنتی­ها را خوانده و شده طبیب سنتی؟

زن مسن­تر با تامل گفت: خب... فکر کنم اینجوری بوده...

زن جوان­تر گفت: حالا این دکتر سنتی برای هر مریضی نسخه دارد؟

زن مسن­تر گفت: بله که دارد. البته برای همین مریضی­ها که بیشتر مردم را گرفتار کرده. مثل درد پا و کمر درد یا سوزش معده. من سوزش معده بدی هم داشتم که هرچی خودم درمان می­کردم درست نمی­شد. انواع عرقی­جات خوردم و افاقه نکرد. اما همین دکتر با یک نسخه درمانم کرد.

زن جوان­تر گفت: چه جالب. حالا مثلا برای سرطانها هم درمانی دارد؟

زن مسن­تر اینبار با تردید گفت: فکر نکنم. سرطان را دیگر باید با این پزشکی جدید درمان کرد. چون یک مریضی سخت و عجیب و غریبی است. خودم هم تا حالا نشنیدم بشود با داروی گیاهی یا جوشانده مرض سرطان را علاج کرد.

زن جوان­تر گفت: خب وقتی برای علاج سرطان باید رفت سراغ دکترهای دانشگاه دیده، چرا برای بقیه مرضها پیش همانها نرویم؟

زن مسن­تر گفت: بالاخره قدیمی­های ما از همین درمانهای سنتی استفاده می­کردند و خیلی مرضها را خوب می­کردند. لابد یک چیزی سرشان می­شده که اینجوری درمان می­کردند. آن قدیمها که سرطان نبوده. لابد اگر بوده برای آن هم با همین داروهای گیاهی سنتی یک درمان پیدا می­کردند و ما حالا اینقدر گرفتار نبودیم. سرطان مال همین زندگی الان ماست.

زن جوان­تر گفت: ولی من جایی خوانده بودم که سرطان از دوران قدیم هم بوده است و حتی نامگذاری­اش هم کار طبیبان دوران باستان است.

زن مسن­تر گفت: خواهرجان از این حرفها زیاد هست. خیلی گوش نده...

گفتگویشان همینجا ناتمام ماند چون نوبت زن مسن­تر شده بود تا داخل برود و متخصص زنان او را معاینه کند. کمی بعد هم نوبت من شد تا دخترم را برای ویزیت پیش متخصص کودکان ببرم که اتاقش در کنار اتاق متخصص زنان بود.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب