دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
13 بهمن 1402 - 14:11
آنا بررسی کرد؛

دوراهی تقابل با مقاومت/ بایدن از کجا میان‌بر می‌زند؟

دوراهی تقابل با مقاومت  بایدن از کجا میان‌بر می‌زند؟
به نظر می‌آید که با گیر افتادن در گردونه گزینه‌های بد و بدتر که دست بایدن را برای انتخاب می‌بندد، دولت واشنگتن به رویکرد «ابهام راهبردی» متوسل شده تا به‌زعم خود، ایران و گروه‌‏های مقاومت را هم در این سردرگمی شریک کند.  
کد خبر : 894365

گروه جهان و سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا- مریم خرمائی: داغ داغ است. خاورمیانه به اسفند روی آتش می‌ماند. دست مقاومت روی ماشه و پای «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا روی مین است. گزینه‌هایش دائم بین بد و بدتر تغییر می‌کند.

او که در ۲۰۲۱ با وعده «پایان دادن به طولانی‌ترین جنگ آمریکا» و بازگرداندن نظامیان آمریکایی از افغانستان به خانه، مراسم تحلیف دور نخست زمامداری‌اش را به جا آورد، اکنون تنها ۹ ماه مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴، در «تله خاورمیانه» گیر افتاده است.

از زمان آغاز جنگ گروه‌های فلسطینی- اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، سکان‌دار فعلی کاخ سفید همه تلاش خود را کرد که تا حد امکان تنش را منطقه‌ای جلوه دهد و حتی در پاسخ به بیش از ۱۶۰ حمله نیرو‌های مقاومت به مواضع و پایگاه‌های آمریکا در عراق و سوریه، حساب‌شده عمل کند تا مبادا در گیر‌و‌دار رویداد‌های خارجی، جایگاه ریاست‌جمهوری‌اش به خطر بیفتد.

هدف گرفتن پایگاه نظامی آمریکا در اردن نشانه وسیع شدن جغرافیای حملات است

 اما آنچه در روز یکشنبه ۲۸ ژانویه ۲۰۲۴ در مثلث مرزی عراق، سوریه، اردن اتفاق افتاد، رشته امور را از دست بایدن ربود و او را در برابر یکی از دشوارترین آزمون‌های حیات سیاسی‌اش قرار داد.

در این روز، برای نخستین بار تهدید مقاومت علیه منافع منطقه‌ای واشینگتن از دایره دو کشور سوریه و عراق فراتر رفت و با هدف گرفتن «برج ۲۲» که یکی از پایگاه‌های به‌شدت حفاظت‌‎شده آمریکا در نقطه مرزی اردن است، جغرافیای حملات را وسیع‌تر کرد. 

هر چالش سیاست خارجی‌ای وقتی در فضای انتخاباتی قرار می‌گیرد، بغرنج‌‎تر می‌شود. امنیت نظامیان دور از وطن، خط قرمز افکار عمومی آمریکاست و کشته شدن آنها دقیقاً همان چیزی بود که در میانه تنش‌های جاری در منطقه، دولت بایدن از آن هراس داشت.

واشینگتن گروه‌های مقاومت را بازو‌های نیابتی ایران در منطقه می‌داند و برای همین هم مسئولیت آنچه را در اردن اتفاق افتاد، به گردن ایران انداخته است. تهران، اما می‌گوید که فقط نقش حمایتی دارد و در استقلال رای مقاومت دخالتی نمی‌کند.

اکنون بایدن باید تصمیم بگیرد که در واکنش به این حمله «کِی، کجا و چه کسی» را هدف بگیرد. او پنج گزینه پیش رو دارد: 

۱.  اصلاً کاری انجام ندهد؛

۲.  مثل گذشته متحدان منطقه‌‎ای ایران را بزند؛

۳.  بدون اینکه به دخالت واشینگتن اذعان کند، اقدامی پنهانی علیه ایران انجام دهد که این می‌تواند شامل گزینه سایبری هم باشد؛

۴.  منافع ایران در خلیج فارس یا نظامیان ایرانی مستقر در منطقه را هدف بگیرد؛

۵.  اهدافی در داخل خاک ایران را هدف بگیرد.

گزینه‌ها از ایده تا اجرا

اکنون بیاید نگاهی به تک‌‎تک این گزینه‌ها داشته باشیم و ظرفیت تحقق آنها را در میدان رزم منطقه محک بزنیم.

بایدن حتی اگر در فصل انتخاباتی هم نبود و زیر تیغ سرزنش جمهوری‌خواهانی قرار نداشت که او را مسئول بی‌پروایی ایران و متحدان منطقه‌ای‌اش می‌دانند، باز هم نمی‌توانست دست روی دست بگذارد و هیچ کاری انجام ندهد؛ چراکه به ضعف و انفعال در سیاست خارجی متهم می‌شد. با این اوصاف گزینه اول احتمالاً مردود است.

یکی از راه‌های دولت بایدن این است که مثل واکنشی که به ۱۶۰ حمله قبلی داشت، دوباره به گروه‌های شبه‌نظامی در عراق، سوریه یا هر دو کشور حمله کند و یا اینکه مانند کاری که اوایل ماه ژانویه با «النجبا» کرد، اعضای ارشد این گروه‌ها را هدف قرار دهد. اما این پاسخ متناسب با سطح حمله‌ای نیست که علیه پایگاه آمریکا در خاک اردن انجام شد. آن حمله عملاً بازدارندگی نظامی آمریکا را به چالش کشید و نشان داد که نه‌تنها ضدحملاتش به ضعیف‌تر شدن مقاومت منجر نشده، بلکه آن را جسورتر هم کرده است. اگر این بار هم واشینگتن بخواهد به حمله به کتائب حزب‌الله یا النجبا قناعت کند، نه‌تنها متهم به سهل‌‎انگاری در اتخاذ تصمیم مناسب می‌شود، بلکه اهرم بازدارندگی را هم از دست می‌‎دهد. با این حساب، گزینه دوم هم آن قدرها کارساز نخواهد بود.

با توجه به شرایط منطقه، همه گزینه‏‌های پیش روی کاخ سفید نامناسب هستند حال آنکه فضای انتخاباتی آمریکا بر بار منفی تک تک آنها می‌افزاید

گزینه سوم هم تا حدودی محتمل است، اما آمریکا به‌ویژه جمهوری‌خواهان کنگره آن را به‌تنهایی کافی و در شأن ایالات متحده نمی‌بینند.

گزینه‌های چهارم و پنجم از همه ترسناک‎تر و به ترتیب غیرمحتمل‌‏تر هستند. حمله‌ای مشابه آنچه در ۲۰۲۰ علیه «سردار شهید قاسم سلیمانی» انجام شد با توجه به اینکه منطقه در شرایط جنگی است، ریسک زیادی برای دولت بایدن دارد و حمله به دکل‌های نفتی ایران در خلیج فارس مشابه آنچه در فروردین ۱۳۶۷ انجام شد هم غیرمحتمل است؛ چراکه در آن برهه از تاریخ، بُرد منطقه‌ای ایران به اندازه امروز نبود و تهران کارت برنده‌ای مثل نیرو‌های مقاومت را در اختیار نداشت. 

ایران هم هشدار می‌دهد که هیچ‌گونه حمله به نیرو‌ها و منافع خود در منطقه را بر نمی‌تابد و «پاسخش در شرایط تهدید، قاطع و فوری است».

با این حساب، با توجه به شرایط منطقه، همه گزینه‏‌های پیش روی کاخ سفید نامناسب هستند حال آنکه فضای انتخاباتی آمریکا بر بار منفی تک‌تک آنها می‌افزاید.

رد موشک روی سبد انتخاباتی بایدن

علاوه بر آنچه تاکنون گفته شد، حمایت بایدن از اسرائیل می‌تواند به کم شدن رای جوامع مسلمان و عرب-آمریکایی از سبد انتخاباتی بایدن منجر شود و جایگاه او را در بین رای‌‎دهندگان جوان و رنگین‌پوست و همچنین دموکرات‌های ترقی‌خواه متزلزل کند.

طبق نظرسنجی‌ای که کمتر از دو ماه پیش از سوی روزنامه «نیویورک تایمز» انجام شد، ۷۴ درصد از جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله‌ای که برای مشارکت در انتخابات ۲۰۲۴ ثبت نام کرده‌اند، از رویکرد بایدن در قبال جنگ غزه ناراضی هستند. 

نظرسنجی‎‌ها نشان می‌دهد که روایت اسرائیل درباره جنگ غزه نزد افکار عمومی اعتبار خود را از دست داده است

نظرسنجی انجام‌شده از سوی مرکز پایش افکار عمومی «یوگاو» و مجله «اکونومیست» هم که یک هفته قبل منتشر شد، حاکی از آن است که ۵۰ درصد از آنهایی که در ۲۰۲۰ به بایدن رای دادند، بر این باور هستند که «اسرائیل در غزه مشغول نسل‌کشی است». 

این نشان‌دهنده آن است که با عبور تلفات انسانی غزه از مرز ۲۶ هزار نفر، روایت اسرائیل درباره اینکه حماس آغازگر جنگ بود و حمله به غزه به تلافی کشته شدن ۱۴۰۰ صهیونیست انجام شد، نزد افکار عمومی آمریکا اعتبار خود را از دست داده است.

از آن گذشته، این اواخر فریاد «جنگ را متوقف کنید» صدای پس‌زمینه همه گردهمایی‌های انتخاباتی بایدن بوده است و دموکرات‌های ترقی‌خواه مثل سناتور «برنی سندرز» هم دائم به دولت واشینگتن برای خاتمه دادن به این جنگ فشار می‌آورند تا آنجا که در کنگره هم‌صدایی دموکرات‌ها علیه طرح کمک ۱۴ میلیارد دلاری به اسرائیل بالا گرفته است. در میانه فصل انتخاباتی آمریکا، این نشانه خوبی تلقی نمی‌شود؛ چراکه حاکی از بروز اختلاف در اردوگاه دموکرات‌ها است.

اگر بایدن در خاورمیانه بر جنگ طبل بکوبد، انعکاس صدایش را در ستاد انتخاباتی آمریکا خواهد شنید

اگرچه در شرایط عادی، سیاست خارجی تأثیر چندانی بر آرای رای‌دهندگان ندارد، اما در حال حاضر که هر دو پای واشینگتن در جنگ‌های اوکراین و غزه گیر است، وضع به طور کلی فرق می‌کند. کشته شدن سه نظامی آمریکایی در اردن به این تصور که «وجهه جهانی آمریکا تضعیف شده است» دامن می‏‌زند و بسیاری از شهروندان ایالات متحده را ناخودآگاه یاد شعار معروف «دوباره عظمت را به آمریکا بازمی‌گردانیم» می‌اندازد که تکیه‌کلام «دونالد ترامپ» نامزد جمهوری‌خواه انتخابات ۲۰۲۴ است.

از آن گذشته، رویارویی با ایران و باز شدن پای واشینگتن به میدان جنگ سوم، تداعی‌کننده این جمله است که «اگر من رئیس جمهور بودم، هرگز این اتفاق نمی‌افتاد» و ظرفیت آن را دارد که سبد آرای بایدن را دودستی تقدیم ترامپ کند.

با این اوصاف، اگر بایدن در خاورمیانه بر جنگ طبل بکوبد، انعکاس صدایش را در ستاد انتخاباتی آمریکا خواهد شنید.

سیاست ابهام راهبردی

به نظر می‌آید که با گیر افتادن در گردونه گزینه‌های بد و بدتر که دست بایدن را برای انتخاب می‌بندد، دولت واشینگتن به رویکرد «ابهام راهبردی» متوسل شده تا به‌زعم خود، ایران و گروه‌‏های مقاومت را هم در این سردرگمی شریک کند. 

این یعنی واشینگتن به هر دلیل ازجمله عدم قطعیت درباره نحوه پاسخگویی، نمی‏‌خواهد یا نمی‌‎تواند به طور شفاف بگوید که در انتقام‌جویی از حمله به پایگاه نظامی‌اش در اردن به چه گزینه‌ای متوسل می‌‎شود.

شبکه خبری «سی‌ان‌ان» به نقل از چند مقام ناشناس گزارش داده است که پنتاگون و کاخ سفید مراقب هستند که برنامه‌هایشان در این زمینه به بیرون مخابره نشود.

به نظر نمی‌‎آید درباره اینکه «بالاخره باید چه واکنشی به حمله پهپادی روز یکشنبه نشان داد»، واشینگتن هم خیلی بیشتر از تهران مطلع باشد 

حتی این رسانه می‌گوید که آمریکا به منظور حفظ عنصر غافلگیری در هنگام پاسخ، مراقب است که در مورد مبدأ پروازی پهپاد مهاجم یا اینکه کدام گروه مقاومت آن را پرتاب کرده، خیلی مشخص عمل نکند حال آنکه گویا «کتائب حزب‌الله» مظنون اول است.

در تأیید توسل آمریکا به رویکرد ابهام راهبردی می‌‎توان به اظهارات «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا اشاره کرد که گفته بود: «ما پاسخ خواهیم داد و این پاسخ می‌تواند چندسطحی و چندمرحله‌ای باشد و همچنین در طول زمان نیز پایدار بماند».

این در حالی است که اظهارنظر بلینکن بعد از همنشینی با جمله کوتاه «البته می‌خواهیم از تشدید تنش جلوگیری کنیم»، تا حد زیادی از «اصل غافلگیری» فاصله می‌گیرد و روی تردید و استیصال درجا می‌‎زند؛ اگرچه او بعداً سعی می‌کند با اضافه کردن جمله «زمان و مکان این حمله را ما مشخص می‌کنیم»، بار دیگر وزن ابهام اظهاراتش را بالا ببرد. 

پاسخ محتمل

با این همه دودلی که در لحن کلام وزیر خارجه آمریکا موج می‌‏زند، به نظر نمی‌‎آید درباره اینکه «بالاخره باید چه واکنشی به حمله پهپادی روز یکشنبه نشان داد»، واشینگتن هم خیلی بیشتر از تهران مطلع باشد. 

بایدن به دنبال پیدا کردن یک راه میانی است که شدتش متناسب با کشته شدن نظامیان آمریکایی باشد ولی به رویارویی نظامی مستقیم با تهران منجر نشود

با این حال، از آنجا که آمریکا چاره‌ای جز پاسخ دادن ندارد، به احتمال زیاد به دنبال ایجاد تعادل بین «حملات بی‌فایده قبلی به محور مقاومت» و «حملاتی است که در صورت سوء محاسبه به جنگ با ایران منجر می‌‏شود».

 به قول «جان کربی» سخنگوی شورای هماهنگی امنیت ملی کاخ سفید، واکنش آمریکا هرچه باشد «با علم به کشته شدن نیرو‌های آمریکایی» طراحی می‌شود که به وضوح «سطح متفاوتی از تنش» نسبت به حملات قبلی است.

خود بایدن هم می‌گوید «ما به دنبال جنگ گسترده‌تر در خاورمیانه نیستیم». با این اوصاف، او به دنبال پیدا کردن یک راه میانی است که شدتش متناسب با کشته شدن نظامیان آمریکایی باشد ولی به رویارویی نظامی مستقیم با تهران منجر نشود.

تا اینجا آنگونه که از گزارش شبکه «سی‌بی‌اس» برمی‌آید، طرح نظامی حمله به گروه‎‌های مورد حمایت ایران در عراق و سوریه تصویب شده است. این دومین گزینه از لیست گزینه‌های پیش روی بایدن برای انتقام از حمله به پایگاه نظامی آمریکا در اردن است و همان طور که پیشتر گفتیم، این گزینه کارساز نخواهد بود مگر اینکه در سطحی وسیع‎تر در مقایسه با عملیات‎‌های قبلی آمریکا انجام شود. 

حتی برخی گمانه‏‌زنی‏‌ها حاکی از آن است که آمریکا تلاش می‌کند برای حفظ وجهه خود برخی پایگاه‌های نظامی‌‏ای را که در عراق و سوریه میزبان نیرو‌های ایرانی یا گروه‏‌های مقاومت هستند، هدف قرار دهد، با این شرط که «برای در امان ماندن از خشم تهران، شمار تلفات انسانی را به حداقل برساند». 

اگر این گمانه‏‌زنی صحت داشته باشد، آمریکا خیلی بیشتر از آنچه ما تصور می‌کنیم از «اصل غافلگیری» دور است؛ چراکه فقط در صورت ارسال پیام با واسطه به ایران از طریق یکی از کشور‌های دوست مثل عراق می‌‏تواند حجم تلفات انسانی حمله احتمالی خود را به حداقل برساند.

به نظر می‌رسد که در حلقه نزدیکان کاخ سفید، «لوید آستین» وزیر دفاع آمریکا از صراحت کلام بیشتری درباره نقشه احتمالی دولت واشینگتن برخوردار است. وی با تأکید بر اینکه ما در جنگ با ایران نیستیم، گفته است: «یک پاسخ چندوجهی در مکان‎‌های مختلف خواهیم داشت».

اما از بحث «کِی، کجا و چگونه» که فارغ شویم، بایدن باید بیش از همه حواسش را جمع این کند که موقع غافلگیر کردن نیرو‌های مقاومت، اشتباهی به صندوق آرای انتخاباتی‌اش شلیک نکند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب